bato-adv

آبدوغ خیار سلطنتی، سلطنت آبدوغ خیاری...

آبدوغ خیار سلطنتی، سلطنت آبدوغ خیاری...
در تاریخ آمده است که روزی ناصرالدین شاه چشمه مهربانی و مردم دوستی‌اش به جوش آمد. فورا تصمیم گرفت تا یک روز هم شده در دربار همان غذایی را بخورد که رعیت می‌خورند...

فراروـ پس از ملازمانش پرسید که رعیت ما اغلب چه می‌خورند؟ یکی از آن خود شیرین های‌شان گفت: «قبله عالم من تصدقتان شوم! قوت غالب رعیت بیچاره آبدوغ خیار است.» سلطان لابد متحیر شد و با خودش فکر کرد مگر آب و دوغ و خیار غذاست و اصلا می‌تواند شکم همایونی را سیرکند؟

فی‌الجمله عزمش را جزم کرد و به آشپزباشی دربار دستور داد تا ظهر فردا برایش آبدوغ خیار بپزند. آشپز‌ها دست به کار شدند و الحق برای خاطر رضایت شاه سنگ تمام گذاشتند تا قبله عالم با همه وجود مبارکش بتواند طعم غذای رعیت را زیر دندان احساس کند. پس ماست پر چرب و اعلای گوسفندی را داخل بادیه مرصع نشان ریختند و از خیارهای ترد و قلمی و سبزی‌های معطر و گردوی اعلای باغ‌های شمیران و کشمش درجه یک پیشکشی فراروان به آن افزودند و بعد نان خشک‌ دو آتشه دو رو خشخاشی را روی بادیه گذاشتند. وقتی ناصرالدین شاه یک دل سیر آبدوغ خیار را بر بدن مبارک زد، لم داد به مخده جواهرنشانش و گفت: «این رعیت پدر سوخته عجب غذا‌های خوشمزه‌ای می‌خوردند و ما بی‌خبر بودیم...»

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین