فرارو- فروردین دو سال پیش بود که آخرین قسمت فصل پنجم «بهتره با سول تماس بگیری» را دیدیم. برای خیلی از ما شاید به یاد آوردنش سخت باشد که سریال دقیقا کجا تمام شد. حالا فصل ششم بالاخره از راه رسیده و اتفاقا از همین فراموشی احتمالی که برای بینندگان اتفاق افتاده بهترین استفاده را کرده است.
به گزارش فرارو؛ از فصل دوم به بعد، قسمت اول هر فصل از سریال با مقدمهای سیاه و سفید شروع میشد که آیندۀ سول گودمن را نشان میداد که با اسم مستعار و به صورت ناشناس در یک رستوران کار میکند. اما فصل ششم اولین فصلی است که چنین مقدمهای در قسمت اولش ندارد. این فصل با صحنهای مربوط به همان شخصیت سول که میشناسیم آغاز میشود، اما نه یک صحنۀ معمولی؛ این از آن جور صحنههای جذاب و غافلگیرکنندهای است که پرسشهای زیادی را در ذهن ما ایجاد میکند و به یادمان میاندازد که با چه سریال درجه یکی طرف هستیم.
داستان شخصیت «ناچو» در قسمت اول پیگیری میشود و هیجان نفسگیر قسمت آخر فصل پنجم را برای ما یادآوری میکند. ناچو به نوعی به لالو سالامانکا خیانت کرده بود و حالا که سالامانکا زنده مانده، ناچو باید به هر شکلی که شده، به هر جایی که بلد است فرار کند. البته ما شاهد یک صحنۀ صلحآمیز هم در خانۀ سالامانکا هستیم، اما طرفداران این سریال میدانند که در اینجا حتی صحنههای نشاندهندۀ صلح و آرامش هم میتوانند علامت فرارسیدن بزرگترین اضطرابها باشند.
اما در مورد خود سول (یا در واقع جیمی) مهمترین چیزی که میبینیم این است که با کیم وکسلر ازدواج کرده و دارند با هم نقشه میکشند تا هاوارد هملین را از جایگاهی که دارد پایین بکشند. قضیۀ کیف پول هم که در فصل پنجم دیده بودیم در همین قسمت اول دوباره راه خود را به داستان باز میکند. به طور کلی در دو قسمت ابتدای فصل ششم (که برای نقد در اختیار رسانهها قرار داده شده) هر چیزی که از فصلهای قبل برای ما جذاب بوده دوباره به صحنه برمیگردد و این بازگشت در نهایت پختگی و جذابیت و ظرافت اتفاق میافتد.
درست است که «بهتره با سول تماس بگیری» اسپینآف «بریکینگ بد» بوده، اما همیشه فاصلۀ خودش را با آن سریال حفظ کرده و این یکی از رازهای موفقیت چشمگیرش بوده است. فصل ششم هم همین فاصلهگذاری را ادامه داده است و با اینکه ماجرای تبهکاران و موادفروشان را دنبال میکند، اما فراموش نمیکند که شخصیتهای اصلیاش دو وکیل هستند و جاذبۀ اصلیش هم در معصومیت ذاتی این دو نفر نهفته است. سازندگان سریال دقیقا میدانستهاند که هستۀ اصلی جذابیت سریالشان چه بوده و در فصل ششم درست روی همان نقطه انگشت گذاشتهاند.
درست است که با دیدن دو قسمت نمیشود دربارۀ کیفیت کل فصل نظر داد، اما با اطمینان میشود گفت که «بهتره با سول تماس بگیری» در شروع فصل آخرش ذرهای از ظرافت و شوخطبعی و گیراییاش را از دست نداده و با همان کیفیتی که انتظارش را میکشیدیم به قاب تلویزیون بازگشته است. آنطور که از دو قسمت اول میشود فهمید، فصل ششم اصلا قصد ندارد که به عنوان فصل آخر، پیچیدگیهای سریال را خیلی راحت و دمدستی رفع و رجوع کند و سر و ته قصه را هم بیاورد. این فصل آمده است تا پیچیدگیهای بیشتر، سوالات بیشتر و لذت بیشتری به هواداران وفادارش بدهد.