فرارو- در علم سیاست، منشأ دولت و چگونگی شکل گیری این نهاد، یکی از مبحاث بسیار مهم است که در نهایت به نظریههایی موسوم به «منشأ دولت» ختم میشود که هدف آن شناخت عواملی است که منجر به پیدایش دولتها در میان اجتماعات انسانی شد. این نظریه در حال حاضر ارتباط بسیار مستقیمی با یکی از شگفت انگیزترین اکتشافات بشر یعنی کشاورزی دارد و توسعه کشاورزی و مازاد تولید، زیربنای شکل گیری دولتها معرفی میشود.
به گزارش فرارو، نظریه منشأ دولت در حال حاضر به زبان ساده مدعی است که کشاورزی و توسعه آن موجب افزایش تکنیکهای بهره وری زمین و به نوبه خود مازاد تولید شد. همین افزایش تولید سبب تولد گروهی از نخبگان در جوامع اولیه بشری شد که به واسطه دسترسی بیشتر به این مازاد تولید، پدید آمدند و در طی همین مسیر بود که دولتها نیز ظاهر شدند. این تعریف بسیار ساده و مختصر، کشاورزی و مازاد تولید را مهمترین عامل ایجاد کننده دولتها معرفی میکند، اما اکنون پرفسور جورام میشار و همکارانش این نظریه را به چالش کشیده اند.
پروفسور میشار گفت: «نظریهای که بهره وری و مازاد زمین را به ظهور سلسله مراتب مرتبط میکند، طی چند قرن توسعه یافته و در هزاران کتاب و مقاله معرفی شده است. اکنون ما میخواهیم نشان دهیم که این نظریه هم از لحاظ نظری و هم تجربی ناقص است.» در این مطالعه، پروفسور میشار، پروفسور عمر موآو از دانشگاه وارویک و دانشگاه رایشمن و پروفسور لوئیجی پاسکالی از دانشگاه پومپئو فابرا و دانشکده اقتصاد بارسلونا، مجموعههای زیادی از دادهها را توسعه و مورد بررسی قرار دادند که حول سه محور زیر دسته بندی میشود.
الف) سطح پیچیدگی سلسله مراتبی در جامعه.
ب) توزیع جغرافیایی خویشاوندان وحشی گیاهان اهلی.
پ) تناسب زمین برای محصولات مختلف برای بررسی اینکه چرا در برخی مناطق، علیرغم هزاران سال کشاورزی موفق، دولتهایی توسعه یافته پدید نیامدند، اما در جاهایی دیگر دولتهایی قدرتمند و پیچیدهای پدید آمد که میتوانستند از داراییهای مردم مالیات بگیرند و در عوض امنیت و نظم را تضمین کنند.
پروفسور پاسکالی گفت: «با استفاده از این دادههای جدید، ما توانستیم نشان دهیم که سلسله مراتب پیچیده، مانند حکومتها و دولت شهرها، در مناطقی پدید آمدهاند که در آن غلات، که مالیات و مصادره آنها آسان است، عملاً تنها محصولات موجود بود. این بدان معناست که در این اولین مراکز شکل دهنده حکومت، نه کشاورزی به معنای عام آن بلکه این تولید غلات بود که توانست دولتها را متولد کند. در مقابل، در سرزمینهای به مراتب حاصلخیزتری که نه تنها غلات بلکه بسیاری از محصولات دیگر همچون ریشههای گیاهان وجود داشت، هرگز تحولات سیاسی مشابهی تجربه نشد.»
این دانشمندان برای توسعه نظریه خود از مبادله محصولات بین دنیای جدید و دنیای قدیم در قرن ۱۵ میلادی در قاره آمریکا نیز بهره گرفتند تا نقش بهره وری زمین و مزیت بهره وری غلات را نسبت به محصولات دیگر همچون ریشههای خوراکی در اکثر کشورهای جهان، نشان دهند. پروفسور پاسکالی گفت: «ساخت این مجموعه دادههای جدید، بررسی مطالعات موردی، و توسعه تئوری و استراتژی تجربی برای ما تقریباً یک دهه کار سخت به دنبال داشت.» پروفسور موآو نیز گفت: «در سرزمینهایی که غلات به عنوان تنها یا اصلیترین ماده غذایی کشت میشد، توسعه تکنیکهای افزایش تولید و انبار کردن آن امری به مراتب سادهتر از محصولات دیگر بود، اما موضوع دیگری هم در این میان بود. وابستگی به این گونه مواد غذایی نیز بشتر بود چراکه در دیگر سرزمینهای حاصلخیز، مردم گزینههای دیگری همچون ریشههای خوراکی خودرو نیز داشتند. این بدان معنا بود که این اجتماعات میتوانست بدون نیاز به دولت به زندگی خود ادامه دهد، اما در سرزمینهایی که غلات تنها یا اصلیترین گزینه غذایی بود، دارا بودن زمین، نیروی کار و سیستمهای کاشت یک نیاز ضروری و البته پیچیده بود که تداوم و تضمین آن به ایجاد دولت منتهی شد. این دولتها با ارائه امنیت، قانون و نظم، نقش مهمی در توسعه اقتصادی ایفا کردند که در نهایت صنعتی شدن و رفاه بیسابقهای را که امروزه در بسیاری از کشورها از آن برخوردار است، ممکن ساخت.»
پروفسور عمر موآو افزود: «تئوری فعلی بر این پایه بنا شده که شکل گیری این نابرابریها به دلیل تفاوت در بهرهوری زمین است. ایده این است که قبل از اینکه دولت بتواند بر محصولات کشاورزان مالیات ببندد، باید مازاد غذا تولید شود و بنابراین بهرهوری بالای زمین نقش کلیدی را ایفا میکند.» پروفسور میشار گفت: «ما تئوری بهرهوری مرسوم را به چالش میکشیم و معتقدیم که افزایش در تولید مواد غذایی منجر به ایجاد سلسله مراتب و وضعیتهای پیچیده نمیشود، بلکه اتکا به کشاورزی مبتنی بر دانههای غلات است که سبب شد طبقه نخبگان جدید ظهور کنند، زیرا اخذ مالیات از چین محصولاتی ساده بود. چنین شرایطی در سرزمینهای بسیار حاصیلخیز و چند محصولی وجود نداشت و مردم میتوانستند از غذاهای خودرو یا میوههای درختان که در همه جا پراکنده بودند استفاده کنند، محصولاتی که امکان مالیات گیری از آنها در اجتماعات اولیه بشری وجود نداشت. پس میتوان تصور کرد که وقتی امکان تصاحب محصول از سوی برخی از گروهها فراهم شد، نخبگان مالیاتی پدید آمدند و این منجر به شکلگیری دولت شد.»
میشار افزود؛ فرآیند تشکیل دولت تنها در جایی که آب و هوا و جغرافیا به غلات اجازه پرورش میداد، امکان توسعه داشت. دادههای ما نشان میدهد که هر چه مزیت بهره وری غلات در یک سرزمین نسبت به محصولات دیگر از جمله ریشههای خوراکی بیشتر باشد، احتمال ظهور سلسله مراتب در آن نیز بیشتر میشود. وجود محصولات گوناگون در یک سرزمین حاصلخیز و وجود انبوه ریشههای خوراکی، در واقع نفرینی بود برای این سرزمینها تا فرآیند تشکیل دولت در آنها را به تأخیر بیندازد. نتایج این تحقیق در نشریه معتبر Journal of Political Economy به چاپ رسیده است.
منبع: sci-news
ترجمه: مصطفی جرفی-فرارو