فرارو- بر خلاف اکثر فیلمهایی که این روزها میبینیم، این مستند به دنبال ایجاد هیجان نیست بلکه میخواهد شما را به تاملی عمیق و آرام دربارۀ طبیعت وادار کند. «رودخانه» فیلمی نیست که فقط تماشایش کنید؛ باید خودتان را در آن رها کنید. جنیفر پیدم (Jennifer Peedom) نویسنده و کارگردان این فیلم میگوید: «قصدم این بوده است که مخاطب را مبهوت کنم»؛ و باید گفت کاملا موفق شده است.
به گزارش فرارو؛ «رودخانه» بخش دوم از سهگانهای است که پیدم میخواهد دربارۀ طبیعت بسازد. بخش اول این سهگانه، مستند دیدنی و خیرهکنندۀ «کوهستان» بود که در سال ۲۰۱۷ ساخته شد. بخش دوم هم هیچ دست کمی از بخش اول ندارد و حتی میشود گفت درخشانتر هم هست. این مستند با استفاده از پهپاد یا ماهواره، آنقدر ما را از سطح زمین بالاتر میبرد که شکل و شمایل پر پیچ و تاب رودخانهها را مثل نقاشیهایی انتزاعی و خیالانگیز میبینیم. انگار فیلم از ما میخواهد که تمام پهنۀ زمین را مثل یک اثر هنری ببینیم و بکوشیم که آن را تفسیر کنیم.
موسیقی زیبای ریچارد توگنتی (Richard Tognetti) جنبهای شنیداری هم به این منظرههای شگفتانگیز اضافه کرده است. او ترکیبی تاثیرگذار از موسیقیهای قدیمی و جدید را به کار گرفته که زیبایی مستند را تکمیل میکند. حال و هوای موسیقی فیلم کاملا در پیوند با تصاویر است. مثلا در تصاویر مربوط به هندوستان، توگنتی از یک ساز هندی به نام تنپوره استفاده کرده که نقش معنوی رود گنگ در سنت هندی را برای ما یادآوری میکند.
روایت مستند نیز بر عهدۀ ویلم دفو (William Dafoe) است که راوی مستند «کوهستان» هم بود. صدای پرطنین و پختۀ دفو هدایتگر ما در این سفر طولانی است که در جستجوی نابترین تصاویر از رودخانهها، از ۳۹ کشور و شش قاره عبور میکند. دفو گفتار متن مستند را با لحنی میخواند که انگار دارد عبارات کتاب مقدس دربارۀ آفرینش را بازگو میکند. گفتار متن با این جملات آغاز میشود: «وقتی باران میبارد، زمین بیدار میشود؛ هر جا که رودها پراکنده شوند، زندگی سر از خاک برمیآورد».
بعد از این بلافاصله عبارات هشدارآمیز از راه میرسند: «کمتر رودی را میتوان یافت که کرانههایش محدود نشده باشد، راهش را با سد نبسته باشند یا مسیرش را تغییر نداده باشند. طرحهای انسانی دارند رودخانههای جهان را مغلوب میکنند». پیدم و تهیهکنندگان فیلم میگویند قصد نداشتند این فیلم را به فراخوانی هشدارآمیز برای کمک به حفظ طبیعت تبدیل کنند، اما وقتی حجم تخریبی که توسط صنایع به رودخانهها وارد شده بود را دیدند، چارهای جز هشدار دادن نداشتند. البته خوشبختانه بیشتر هشدارهای فیلم در انتهای آن است؛ یعنی بعد از این که بیننده به اندازۀ کافی از مشاهدۀ تندآبهای خروشان، آبشارهای با شکوه و سطح شفاف و نارنجی رودخانههای آرام در هنگام غروب آفتاب لذت برده است.
از این جهت تدوین فیلم بسیار هوشمندانه و متناسب بوده است. ابتدا فرصت داریم تا زیبایی رودخانهها را ببینیم و سپس ناگهان روی دیگر سکه را مشاهده میکنیم. در بخشی از فیلم ابتدا تصویری درخشان و خیرهکننده از مراسم مردهسوزان در ساحل رود گنگ را میبینیم و سپس سیمای زشت فاضلابها و زبالههایی را میبینیم که این رودخانۀ بزرگ را آلوده میکنند. یا در صحنهای دیگر با منظرۀ حیرتانگیز یک دیوارۀ بلند سد در ایالت واشینگتون رو به رو میشویم و سپس ویلم دفو با لحنی سرد و ترسناک به ما یادآوری میکند که: «بزرگترین سدها، آنقدر آب پشت خودشان جمع کردهاند که سرعت چرخش زمین کندتر شده است».
گفتار متن مستند را نویسنده و دانشمند بریتانیایی رابرت مکفارلین (Robert McFarlane) نوشته است؛ کسی که کتابهای پرفروش زیادی دربارۀ نسبت متقابل انسان با طبیعت نوشته است. متن مستند «کوهستان» هم از یکی از کتابهای او به عنوان «کوهستانهای ذهن» گرفته شده بود.
در یک کلام، دیدن این مستند تجربهای مبهوتکننده است. این مستند با ریتم ملایم و تاملبرانگیزش از هیچکدام از عناصر معمول فیلمسازی مثل هیجان و تعلیق برای همراه کردن مخاطب استفاده نمیکند بلکه با استفاده از منظرههای شکوهمند، تصاویر وهمانگیز و رویاگونه و گفتار شاعرانهاش، بیننده را در خودش غرق میکند و از پیچ و تاب رودخانههای جهان عبور میدهد.