فرارو- انیمیشن «بچههای بد» بر اساس یک رمان مخصوص کودکان (اثر نویسندۀ استرالیایی، آرون بالبی) ساخته شده که با فروش نزدیک به سی میلیون نسخه، یکی از پرفروشترین کتابهای دنیا در سالهای اخیر بوده است. این فیلم شاد، پر انرژی و هوشمندانه، دربارۀ دستهای از حیوانات خلافکار است که بدترین بدهای قلمروی حیوانات هستند. اعضای گروه عبارتند از آقای گرگ، کوسه، مار، پیرانا و رتیل.
به گزارش فرارو؛ رهبر «بچههای بد» آقای گرگ خوشصحبت است. شهرت این گروه به خاطر سرقتهای ماهرانهشان از بانک است. اما آنها بالاخره موقع دزدیدن یک مجسمۀ طلایی (که به عنوان جایزه به یک موشخرمای نیکوکار و خیّر داده شده) گیر میافتند. موش خرمای خیرخواه که اسمش پروفسور روپرت مارمالاد است، به آنها میگوید که حاضر است کمکشان کند تا مسیرشان را عوض کنند و از خلافکاری دست بردارند. بچههای بد هم تصمیم میگیرند برای خلاصی از زندان وانمود کنند که عوض شدهاند و دیگر قصد کار خلاف ندارند. اما آقای گرگ به تدریج دیگر فقط نمیخواهد وانمود کند؛ او واقعا دلش میخواهد خوب باشد. در حالیکه از آن طرف پروفسور مارمالاد آنقدرها هم که نشان میدهد خیرخواه و نیکوکار نیست.
خیلی واضح است که انیمیشن «اسپایدر من: به درون دنیای عنکبوتی» تاثیر بسیار بزرگی در صنعت فیلمسازی داشته است. از وقتی که این فیلم در سال ۲۰۱۸ اکران شد، انگار انیمیشنهای هالیوودی یاد گرفتند که باید گستاختر، عجیب و غریبتر و نسبت به تجربههای تازه مشتاقتر باشند. «بچههای بد» در حد «مرد عنکبوتی» نیست، اما یک نمونۀ خیلی جذاب از فیلمهایی است که انتخابهای خلاقانه و شجاعانهای را در آن میشود دید که چند سال قبل قابل تصور نبودند.
واضحترین انتخاب مربوط به سبک انیمیشن است؛ «بچههای بد» درست مثل «مرد عنکبوتی»، «میچلها علیه ماشینها» و «آرکین»، سبک خیلی دوستداشتنی و جذاب «سهبعدی شبیه به دو بعدی» را انتخاب کرده است. این سبک باعث میشود که انیمیشن شبیه نقاشیهای دستی بشود و آن درخشش پلاستیکی که انیمیشنهای کامپیوتری معمولا دارند را نداشته باشد. از اینجهت جلوۀ بصری فیلم واقعا شاد و دلپذیر است.
خلاقیت و عمق داستان فیلم به اندازۀ جلوۀ بصری آن درجه یک نیست. داستان و شخصیتها تا حدی قابلپیشبینی از آب درآمدهاند و نمونههای مشابه زیادی در فیلمهای با مضمون سرقت داشتهاند. اما این فقط برای بزرگترها ممکن است اهمیت داشته باشد و بچهها احتمالا خیلی هم از قصۀ فیلم لذت خواهند برد. شوخیهای فیلم واقعا آنقدر بامزه و زیاد هستند که حتی برای بزرگترها هم کلیشهای بودن داستان را بپوشانند. علاوه بر طنزی که در دیالوگها وجود دارد، سراسر فیلم پر از شوخیهای ریز و درشت بصری است: از لشکر موشخرماهای هیپنوتیزم شده گرفته تا صحنه دستبند زدن به گردن مار. شما هر سن و سالی داشته باشید، غیرممکن است که به کوسۀ قرمزپوشی که تظاهر به حاملگی میکند نخندید.
کارگردان: پیر پریفل (Pierre Perifel)
نویسنده فیلمنامه: اتان کوهن (Etan Cohen)
بر اساس رمانی از: آرون بلابی (Aaron Blabey)
امتیاز: ۷.۰/۱۰