bato-adv
هرمز علی‌پور، شاعر در گفتگو با فرارو بررسی کرد

شعر معاصر ایران، قرن چهاردهم شمسی را چگونه به پایان برد؟

شعر معاصر ایران، قرن چهاردهم شمسی را چگونه به پایان برد؟
هیچ کس توقع ندارد بازده ادبیات، هنر و مخصوصا شعر این سال‌ها با دهه چهل و پنجاه یا اصطلاحا دوران طلایی و شکوفایی مقایسه شود. چرا که آن زمان، هم جمعیت کم بود، هم اینکه نسل نیما در صدر و راس امور بودند و دیده می‌شدند. به همین نسبت نسل‌های بعد از آن ها، نسل شاملو، اخوان، فروغ، سپهری و آتشی حضور داشتند. پس از آن نیز نسل سپانلو و دیگران آمدند. اما آن‌ها نتوانستند به شکلی که هم خواص و هم عوام انتظار دارند، خوانده و دیده شوند.
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۰ - ۰۲ فروردين ۱۴۰۱

فرارو- شروع سده چهاردهم هجری شمسی با معرفی نیما یوشیج به شعر ایران آغاز شد. شاعری که محفل‌ها و آثارش بر شاعران عصر طلایی دهه چهل و پنجاه هجری شمسی همچون مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، احمد شاملو و بسیاری از شاعران نوپرداز تاثیر شگرفی گذاشت. اما حالا با اتمام این قرن وضعیت شعر ایران وضعیت پیچیده‌ای دارد. به عقیده شاعران و منتقدان خوانش کتاب‌های شعر و چاپ آثار با افول مواجه شده است.

به گزارش فرارو، بررسی تحولات دهه‌های چهل و پنجاه نشان می‌دهد که ادبیات و به شکل خاص‌تر شعر نقش مهمی در حوزه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی ایفا کرده است. هر چند دامنه تاثیرگذاری و کارکرد شعر تنها به این دو حوزه ختم نمی‌شود. اما در دیگر حوزه‌ها نیز شعر حضوری جدی و اثرگذار داشته است.

اما بخش عمده شاعران و منتقدان ادبی حاضر عقیده دارند که اثرگذاری و تولید شعر نسبت به گذشته با افول مواجه شده است و عوامل متعددی در این تغییر نقش داشته اند. آن‌ها عواملی همچون ابررسانه، چالش‌های اقتصادی و سیاسی و فیلتر‌های قرار گرفته بر سر راه چاپ و نشر آثار را علت این افول عنوان می‌کنند.

اگر سری به کتاب فروشی‌ها بزنید و از کارشناسان بخش کتاب بپرسید که استقبال از کتاب شعر به چه شکلی است، بیشتر آن‌ها یک جواب مشترک است «اوضاع فروش کتاب شعر اصلا خوب نیست.»

این خوب نبودن را حتی می‌توان از روی تیراژ کتاب‌های شعر دید که به ۳۰۰ نسخه هم رسیده است. برخی از ناشران هم می‌گویند که بسیاری از آثار را با تیراژ دیجیتال و ۵۰ نسخه منتشر می‌کنند.

برای بررسی وضعیت شعر در پایان قرن چهاردهم هجری شمسی، فرارو گفتگویی با هرمز علی‌پور شاعر و منتقد ادبی داشته است که مشروح آن در ادامه از نظر شما می‌گذرد.

آقای علی‌پور، بخشی از شاعران و منتقدان ادبی اعتقاد دارند که شعر ایران در پایان قرن چهاردهم هجری شمسی و در آخرین سال این قرن با افول خوانش و تولید اثر مواجه شده است، به نظر شما این نگاه چه اندازه درست است؟

این موضوع نیاز به یک تحقیق علمی و میدانی دارد. اما از نظر من، نه به عنوان شاعر، بلکه به عنوان یک مخاطب علاقه‌مند که مسائل این حوزه را دنبال می‌کند، با این پیوند و نگاه نسبی می‌توانم این را بگویم که با توجه به قرائن و شواهد در سال ۱۴۰۰ و با توجه به مسئله محدودیت کرونا و مسائل دیگری که بر مشکلات دیگر اجتماعی و سیاسی اضافه شد ومسئله نشر و گرفتاری مولفین یا اهل قلم با جریانات، نمی‌شود آن چنان خوش بین بود و البته علت هم دارد. مثلا من گاه می‌بینم یا می‌شنوم که برخی کتاب‌های شعر در حد ۵۰ یا ۱۰۰ نسخه چاپ می‌شود که فلان نویسنده یا شاعر دلخوش شود که کتابی دارد، یا از آن برای عضو کانون شدن و  مسائلی از این قبیل بهره ببرد.  

اما آنچه مسلم است هیچ کس توقع ندارد بازده ادبیات، هنر و مخصوصا شعر این سال‌ها با دهه چهل و پنجاه یا اصطلاحا دوران طلایی و شکوفایی مقایسه شود. چرا که آن زمان، هم جمعیت کم بود، هم اینکه نسل نیما در صدر و راس امور بودند و دیده می‌شدند. به همین نسبت نسل‌های بعد از آن ها، نسل شاملو، اخوان، فروغ، سپهری و آتشی حضور داشتند. پس از آن نیز نسل سپانلو و دیگران آمدند. اما آن‌ها نتوانستند به شکلی که هم خواص و هم عوام انتظار دارند، خوانده و دیده شوند. مگر اینکه کسی با اتفاقاتی خارج از مسئله شاعرانگی یا جوهره شعری و به مناسبت‌هایی تبلیغ شده باشد. مسلما این موضوع دلیل بر این نیست که نسل شاعران خوب ما در زمینه شعر سپید و غزل از میان رفته باشد. چرا که همین حالا آثار شاعران این دو بخش هم در دسترس است و می‌شود دید که چه اندازه آثار آن‌ها قابل دفاع و خوب است. با این اوصاف می‌توان این آثار به به گنجینه یا بنای شعر امروز افزود.

در حال حاضر با توجه به گسترش ابزار‌های ارتباط جمعی، می‌شود دید که بسیاری از شاعران آثارشان را در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کنند و به نسبت مخاطب نیز استقبال می‌کند. به نظر شما ابر رسانه به جریان اصلی شعر در پایان قرن کمک کرده است؟

واقعیت این است که من ارتباط چندانی با فضای مجازی ندارم، نه اینکه بی میل باشم. چرا که امکانات ام از ابتدا به شکلی بود که با این فضا مانوس نشدم. اما بعضی اوقات مسائلی را می‌بینیم که انگار چیزی را از دست نداده ام. مثلا مسئله‌ای که برای من باعث آزار است، این است که گاه می‌بینم در این آشفته بازار شعر‌هایی به نام زنده یاد فروغ، خانم بهبهانی و شاعرانی که در قید حیات نیستند، نوشته می‌شود، کلیک می‌شود و خوانده می‌شود. یه شکل مثال، یک شعر منتشر می‌شود به نام فروغ فرخزاد، بعد می‌بینید در همین شعر درباره کرونا و  مستضعفین و فلان مسئله صحبت شده است. این جعل سازی‌ها فضا را منحرف می‌کند.

از طرف دیگر بدون اینکه بخواهم به شخصی از بزرگان توهینی صورت بگیرد، می‌بینیم شعر از شاعری با ۹۰ سال سن منتشر می‌شود. بعد دیده می‌شود که شعر در نگاه اول نشانه‌هایی آزاد دارد، ولی واقعیت امر این است که بعد مشخص می‌شود که آن بزرگوار درک درستی از نیما گویا ندارد.

البته با همه این تفاسیر، در فضای مجازی و حقیقی دیده می‌شود که نهضت‌ها و یا گروه‌هایی ظهور کرده اند که برخی از آن‌ها واقعا کارشان اساسی و اصولی است و با عناوینی خود را معرفی می‌کنند و چارچوب‌هایی برای خودشان دارند.

پس به اعتقاد شما حرکت شعر سال‌های اخیر روبه جلو بوده است، درست است؟

ببینید قضاوت خیلی دشوار است. در طول سال‌های اخیر نهضت ها، حرکت ها، جنبش ها، ادعا‌هایی ظهور کردند مثل موج نو، شعر حجم، شعر ناب و... که تا حدودی جا افتادند. پس از آن نیز حرکت‌هایی در زمینه غزل و شعر سپید اتفاق افتاد. اما با این وجود برخی‌ها معتقدند که شعر به یک امر خصوصی بدل شده است. یعنی شاعر و گروه شاعران در حال حاضر پذیرفته اند که شعر در کتابخانه و یا قفسه کتاب تمامی مخاطبان جایی پیدا نخواهد کرد. اما برای تجلی یک شاعر و اینکه در چه مرتبه‌ای از مخاطب پذیری و مقبولیت قرار دارد، به نظر من عنصر زمان بسیار تعیین کننده است. بعضی اوقات یک شاعر با تاخیر دیده و شناخته می‌شود. در نهایت چهره شدن و دیده شدن کار بسیار سختی شده است و نیاز به هزینه‌های جسمی و روحی دارد.

مسئله دیگر در مورد شعر این است که بعد از انقلاب، شعر با تمام یگانه بودن اش، تقسیم بر دو می‌شود. شعری که مورد قبول حاکمیت است و شعری که الزاما اپوزیسیون و مخالف نیست. این انشقاق‌ها و این شکاف‌ها در قدیم تر‌ها نبوده است.

البته نمی‌خواهم ارزش گذاری کنم، ولی شاعران در آن دهه‌ها شرایط متفاوت تری داشتند. حالا چهار دهه از انقلاب گذشته است و در این دهه‌ها موضع گیری‌هایی هم صورت گرفت و دسته بندی‌هایی میان شاعران روشنفکر و غیر روشنفکر  انجام می‌شد. اما حالا مردم پذیرفته اند که عده‌ای شعر را فارغ از موضع گیری شاعرش و به واسطه گوهر و جوهره شعرش می‌پذیرند، شاعرش را هم به همین شکل. با این وجود من همچنان معتقدم که قضاوت در این رابطه سخت است.

نویسنده: سعید چولکی

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین