bato-adv
کد خبر: ۵۳۹۷۹۷

شرکت اوبر با جریان فکری «دارا»

شرکت اوبر با جریان فکری «دارا»
خسروشاهی از زمان انتصابش، اتفاقات زیادی را پشت سر گذاشت: جمع کردن گندکاری‌های تراویس، تور عذرخواهی بین‌المللی، روز عرضه اولیه سهام. تا شرکت به سودآوری افتاد؛ و ناگهان پاندمی آمد.
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۶ - ۲۶ اسفند ۱۴۰۰

من طی سال‌های فعالیتم به عنوان ژورنالیست، با صد‌ها نفر مصاحبه کرده‌ام، از چهره‌های سینمایی گرفته تا سیاسیون و مدیران شرکت‌های بزرگ. یک روز داشتم یک تکه استیک که «دارا خسروشاهی»، مدیرعامل اوبر برایم گریل کرده بود، تکه می‌کردم که یکی از دوقلو‌های ۸ ساله‌اش از من پرسید: «بهترین و بدترین مصاحبه‌ات با چه کسانی بوده؟» گفتم یکی از مصاحبه‌هایی که کمتر مورد علاقه‌ام است، مصاحبه با «کوین کاستنر» است، چون در اوج شهرت بود و برایمان طاقچه بالا می‌گذاشت.

به گزارش The New York Times و Forbes، گفتگو با «تام فورد» و «ایلان ماسک» دو تا از جذاب‌ترین مصاحبه‌هایم بودند، چون من عاشق نوشتن در مورد کاراکتر‌های تاثیرگذار با گرایشات تحسین‌برانگیز هستم. همسر آقای خسروشاهی، «سیدنی شاپیرو» به آن سوی میز ناهارخوری که همسرش آنجا نشسته بود، نگاهی کرد و با لبخندی مثل لبخند‌های لورن باکال (بازیگر فیلم‌های کلاسیک آمریکایی) گفت: «باید یک کم‌کار‌های غیرمرسوم انجام دهی». دارا به همسرش نگاه کرد. انگار از حرفش خوشش آمده بود.

پسر ۱۶ ساله‌اش گفت: «بابای من یک آدم مارمولکی است.» او گفت یک پست رندوم در مورد تئوری توطئه در اینترنت خوانده که در آن ادعا شده بوده که پدرش، ملکه الیزابت، جورج بوش و باب هوپ، همه آدم‌های مارمولکی هستند؛ و توضیح داد: «آن‌ها موجودات فرازمینی خزنده هستند که می‌توانند تغییر شکل دهند و دنیا را کنترل کنند. فقط حواست باشد که اگر رویش آب بریزی، ذوب می‌شود. اگر عصبانی شد، تکان نخور. او فقط زمانی تو را می‌بیند که در حرکت باشی.»

راستش، آقای خسروشاهی ۵۲ ساله، به نسبت بقیه آدم‌های سیلیکون ولی، خیلی هم نرمال است. به طرز عجیبی نرمال. نه ریش نئاندرتالی دارد، نه با نمک ذوب‌شده زنده است و نه تابستانش را در فضا می‌گذراند. سال ۲۰۱۷، او اکسپدیا را که طی یک دهه، درآمدش را پنج برابر کرده بود ترک کرد تا شرکت اوبر را از «تراویس کالانیک» که نامش با اقدامات جسورانه کسب‌وکار گره خورده، تحویل بگیرد.

او می‌گوید: «پدرم همیشه توصیه می‌کرد که اگر شرکتی که نامش، بعد از مدتی به عنوان فعل استفاده شده، به تو کاری پیشنهاد داد، حتما بپذیر.» (مثل فتوشاپ که سابقا فقط اسم یک نرم‌افزار بود، اما حالا هر عکسی را می‌بینیم که روتوش یا دستکاری شده، می‌گوییم فتوشاپ شده است).

خسروشاهی در حالی اوبر را تحویل گرفت که اوبر جزو ده شرکت منفور ایالات متحده بود و او باید کلی خرابکاری را جمع می‌کرد. او شبیه پدری بود که بعد از مهمانی گرفتن بچه‌ها، جارو به دست گرفته بود و خانه را تمیزکاری می‌کرد. «بری دیلر»، از چهره‌های مطرح حوزه کسب‌وکار و رسانه و رئیس هیات‌مدیره اکسپدیا که یک جور‌هایی مربی خسروشاهی بوده و به او کمک کرده بود مدیرعامل شود، می‌گوید: «او قدم به یک کابوس گذاشت. به خاطر کرونا، یکی دو سال خیلی سخت را پشت سر گذاشت. اما در نهایت، دارا یک مدیر فوق‌العاده است؛ و اوبر، یک کسب‌وکار فوق‌العاده.»

«مایک آیزک»، گزارشگر نیویورک‌تایمز در کتابش این سوال را که دغدغه خیلی‌هاست مطرح کرده: «آیا اوبر تحت مدیریت خسروشاهی، کماکان به اقدامات جاه‌طلبانه دست خواهد زد؟ یا تمایلش به سلطه جهانی را از دست داده؟» «آیا این مدیر منطقی و خوش قد و قامت، بدون حاشیه، خودخواهی یا طرفداری دو آتشه از بنیان‌گذاران کله شق، می‌تواند در اقتصاد دیوانه‌وار امروز موفق شود؟» خودش می‌گوید: «در حال حاضر، رویای من این است که تنها با فشردن یک دکمه، در عرض یک ساعت‌و نیم، یک پیانو را به خانه شما تحویل دهم. ما داریم روی موضوع برو و بگیر کار می‌کنیم. یعنی هر جا که بخواهی بروی، هر چیزی که بخواهی تحویل بگیری، ما آنجا هستیم که کمکت کنیم.»

فرهنگ سمی‌ای که «تراویس کالانیک» مدیرعامل سابق اوبر از خود به جا گذاشته بود، دیگر وجود ندارد، اما کسی مطمئن نیست فرهنگ دارا، چه شکلی است. او می‌گوید: «هدفم در زندگی این نیست که جذاب‌ترین شرکت را بنا کنم. هدفم این است که بهترین شرکت را بسازم.» کالانیک ابتدا خسروشاهی را دست کم گرفته بود، اما او با ظرافت توانست جای کالانیک را بگیرد. حامیان کالانیک، تا می‌توانستند جلوی پای خسروشاهی که او را «مرد ریاضیدان» می‌نامیدند، سنگ‌اندازی کردند تا جایی که سعی کردند شرکت را به دو قسمت تقسیم کنند که افراد کالانیک به یک گروه و افراد خسروشاهی به آن یکی کسب‌وکار بپیوندند، چون معتقد بودند که رئیس جدید، با شعار کالانیک، یعنی «بزرگ‌تر، سریع‌تر»، موافق نیست.

خسروشاهی می‌گوید: «نمی‌دانم تراویس چه کار می‌کرد و خیلی هم درباره‌اش کنکاش نکردم، اما کلا کمک بزرگی برای من بود. سپس رفت و از شرکت جدا شد؛ و به نظرم، اقدام درستی بود. ما هنوز هم در بخش سفارش غذای اوبر با او همکاری داریم و همین خیلی خوب است. یک لحظه خودم را جای او می‌گذارم. می‌توانم تصور کنم که وقتی جایش را گرفتم، چقدر ضربه خورده، چون او این شرکت را ساخته. از او دفاع نمی‌کنم، اما می‌توانم درک کنم چقدر برایش سخت بوده. اوبر، زندگی او بود.» «اندرو مک‌دونالد» که برای هر دو رئیس در اوبر کار کرده، خسروشاهی را تحسین می‌کند و می‌گوید: «او ارزش‌های فرهنگی ما را تغییر داد که کار درست را انجام دهیم. آیا به اندازه هفت هشت سال پیش، تهاجمی هستیم؟ نه. آیا دارا برای چیز‌هایی که به آن‌ها اعتقاد دارد خواهد جنگید؟ بله. تراویس یک حس رقابت وحشیانه داشت. اما در نتیجه آن، یکسری نقاط کور در شرکت ایجاد شد.»

خسروشاهی از زمان انتصابش، اتفاقات زیادی را پشت سر گذاشت: جمع کردن گندکاری‌های تراویس، تور عذرخواهی بین‌المللی، روز عرضه اولیه سهام. تا شرکت به سودآوری افتاد؛ و ناگهان پاندمی آمد. مجبور شد ۲۵‌درصد نیروی کارش را تعدیل کند. چه کسی حاضر بود در دوران کرونا، سوار ماشین یک غریبه شود؟ آیا اصلا کسی حاضر بود به جایی برود؟

او می‌گوید: «وقتی ویروس کرونا آمد، مجبور شدیم به شکلی تهاجمی عقب‌نشینی کنیم. بعضی فعالیت‌هایمان را کاملا متوقف کردیم. گاهی لازم است محافظه‌کار باشی.» او می‌گوید در آن دوران وقت نداشت که غمگین شود یا احساس تاسف کند. باید به این فکر می‌کرد که شرکتی که از قبل داشت‌میلیون‌ها ضرر می‌داد، آیا می‌توانست دوام بیاورد؟ آن هم تحت شرایطی که در بعضی نقاط جهان، ۸۵‌درصد سفر‌ها را از دست داده بود. ناگهان کورسوی امیدی که به سرعت در حال عبور بود نظرش را جلب کرد: «اوبر ایتس (uber eats) یا سامانه سفارش غذا که طی دو سال قبل از پاندمی، به‌رغم نارضایتی بعضی سرمایه‌گذارها، او کلی سرمایه بابتش خرج کرده بود.»

او می‌گوید: «وقتی به اوبر پیوستم، سامانه اوبر ایتس یک کسب‌وکار ۵/ ۲ میلیون دلاری بود. حالا حدود ۵۰‌میلیون دلار ارزشش دارد. در این سامانه ما خرید‌های سوپرمارکتی و داروخانه‌ای را هم انجام می‌دهیم. اوبر ایتس یک بازار بزرگ‌تر است.» چند وقت پیش، او به مدت دو روز، سفارش‌های اوبرایتس در سان‌فرانسیسکو را تحویل داد. ابتدا استرس داشت که می‌گوید بخشی از آن سرگرم‌کننده بود و بخشی دیگر، سخت. او می‌گوید: «یک بار که داشتم یک سفارش را تحویل می‌دادم، نزدیک بود کشته شوم. مسابقه فوتبال تیم جاینتز داشت شروع می‌شد، ترافیک وحشتناک بود. حدسم این است که یک نفر فهمیده بود من طرفدار تیم متس هستم.» حالا که بخشی از مردم دنیا دوباره دارند از تاکسی‌های اینترنتی استفاده می‌کنند، ناگهان شاهد افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها هستیم. خسروشاهی می‌گوید این موقتی است: «شرکت ما بخش زیادی از تمرکز و سرمایه‌اش را صرف می‌کند تا راننده‌ها دوباره برگردند. امید دارم که همین روزها، قیمت‌ها دوباره به دوران طلایی برگردد.»

«اسکات گالووی» استاد بازاریابی دانشگاه نیویورک، خسروشاهی را با «چهره زیبای شریل سندبرگ» مقایسه می‌کند که آسیبی که شرکت‌هایشان به جامعه وارد کرده را پنهان می‌کنند. خسروشاهی، اما می‌گوید: «اولین بار است که کسی به من گفته چهره‌ات زیباست! سیستم ما برای‌درصد خاصی از راننده‌ها، جواب نداده. یعنی نتوانسته‌اند از آن سر دربیاورند و از طریقش پول در بیاورند. شاید ۱۰‌درصد کم باشد، اما وقتی صحبت از‌میلیون‌ها راننده است، ۱۰‌درصد خیلی زیاد می‌شود. پس ما کلی راننده داریم که می‌خواهند درآمد داشته باشند، اما سیستم ما درست برایشان کار نمی‌کند. وظیفه ما این است که از طریق همکاری با قانون‌گذاران، قوانینی در حمایت از این افراد وضع کنیم. مثلا با حداقل دستمزد.» خسروشاهی در فضایی بزرگ شده که کنار آمدن، تنها راه برای بقا بوده. مادرش به او آموخته که متواضع باشد. دخترش می‌گوید: «پدرم جسور است، به شیوه خودش، به شکلی نه چندان مشهود. او خودش سکوت می‌کند. دوست دارد اتاق از صدای دیگران پر شود.»

وقتی از او پرسیدم آیا حاضر است یکی از بچه‌هایش برای اوبر کار کنند، گفت: «بله! اما از آن‌ها می‌خواهم که بالاخره یک کار تمام‌وقت پیدا کنند و در حوزه فنی کار کنند. هدف بعضی از برنامه‌هایی که ما امروز در اوبر داریم ایجاد امکان برای افراد است که کدنویسی یا فروشندگی در اوبر را یاد بگیرند یا امکان آموزش رایگان داشته باشند.» این شرکت با دانشگاه آریزونا قراردادی دارد که طبق آن، شهریه راننده‌ها را تقبل می‌کند. برای آنکه راننده از پرداخت ۱۰۰‌درصد شهریه معاف شود، باید یکسری شرایط داشته باشد، از جمله ۳هزار سفر و امتیاز طلایی یا پلاتین. پس از شیوع کرونا، بخش اعظمی از نیروی کار جهان دورکار شدند، اما حالا بسیاری از آن‌ها به کار برگشته‌اند. در حال حاضر، مقوله دورکاری و لزوم حضور در محل کار به یکی از مسائل اصلی کارکنان و مدیران تبدیل شده. خسروشاهی نگاه متعادلی نسبت به این مقوله دارد و دوست ندارد سیاست‌های زیادی در این رابطه اعمال کند. او می‌گوید: «چون کسب‌وکار ما ترکیبی از دنیای مجازی و واقعی است، چالش‌های تکنولوژی ما با مشکلات یک سایت که در آن فیلم می‌بینی فرق دارد. تکنولوژی‌ای که باید طراحی شود تا همبرگر شما در ۳۰ دقیقه به درب خانه‌تان برسد، واقعا حیرت‌انگیز است. اگر یکی از کدنویس‌های خبره ما ترجیح می‌دهد از ایالت کلرادو برای ما کار کند و هراز گاهی برای شناختن همکارانش به محل کار بیاید، خیلی هم خوب!» اخیرا شایعه شده بود که قرار است مسافر‌های اوبر، به جای پول بیت‌کوین پرداخت کنند. او در جواب گفت: «من احتمالش را نمی‌بینم. تکذیب می‌کنم.»

مجله فوربس تخمین زده که خسروشاهی که دارای ۴فرزند و ساکن سان‌فرانسیسکو است، حدود ۲۰۰‌میلیون دلار ثروت دارد. او وقتی به مدت دو روز، به عنوان پیک به تحویل غذا پرداخت، عده معدودی از مردم او را تحسین کردند، اما بیشتر مردم به او انتقاد کردند که این اقدام، نمایشی بود و او درکی از شرایط رانندگان و درآمد ناچیزشان ندارد. یکی از کاربران توییتر نوشت: «اگر راست می‌گویی، دو ماه این کار را انجام بده و با پولش، خانواده‌ات را سیر کن و قبض‌هایت را پرداخت کن، آن هم در سان‌فرانسیسکو.» شکاف درآمدی میان مدیران عامل و کارکنان شرکت‌های بزرگ، همواره مورد انتقاد مردم و اتحادیه‌ها بوده. طبق تحقیقاتی در سال ۲۰۲۰، یک پیک اوبر در سان‌فرانسیسکو، ساعتی حدودا ۲۴ دلار درآمد دارد. به این ترتیب، اگر یک راننده ۴۰ ساعت در هفته کار کند، درآمد سالانه‌اش حدود ۴۸‌هزار دلار خواهد بود. بدون در نظر گرفتن مخارج مربوط به استهلاک ماشین و بنزین. این در حالی است که درآمد خسروشاهی در سال ۲۰۲۰، حدود یک‌میلیون و ۸۰۰‌هزار دلار بوده، یعنی چیزی حدود ۳۹ برابر درآمد راننده. گفته می‌شود که او صاحب بخشی از سهام اوبر نیز هست که از قِبل آن نیز، به ثروتش افزوده می‌شود. اما هنوز کسی به این ادعا واکنشی نشان نداده.

bato-adv
مجله خواندنی ها