سیاوش یزدانی، مدافع استقلال و تیم ملی که به علت اتمام معافیت موقت سربازی، از بازی در لیگ و تیم ملی محروم شده و به علت بسته شدن پنجره نقل و انتقالات هم نمیتواند به عضویت فجرسپاسی در آید و در لیگ ۱ هم قادر به بازی کردن نیست، در برنامه فوتبال برتر گفت: در این چند وقت خیلی تحت فشار بودم. بنا به دلایلی مجبورم فعلا سکوت کنم. نمیتوانم همه حرفها را بزنم، اما سعی میکنم مثل همیشه با صداقت حرف بزنم. من میدانستم که معافیت من چنین روزی تمام میشود. باشگاه (استقلال) هر روز به من میگفت مشکلت حل میشود و سرباز قهرمانی هستی. میگفتم یک ماه دیگر بیشتر فرصت ندارم، اما باشگاه میگفت حل میشود. من حتی نمیدانستم ارتش و سپاه چیست. من نمیدانستم که سهمیه سپاه هستم. باشگاه استقلال و مجیدی خیال من را راحت کرده بودند که مشکل حل میشود. اوضاع به حدی خراب بود که رفتم پلیس به اضافه ۱۰ و دیر به تمرین رسیدم و آقای مجیدی گفت "چرا دیر به تمرین آمدی و اجازه تمرین نداری". گفتم آقای مجیدی شرایطم بد است. به آقای آجرلو زنگ زدم و گفتم شرایطم اینطوری است، اما ایشان حتی ناراحت شد که "چرا پیگیری کردی وقتی که من میگویم مشکل حل میشود؟ " گفتم اگر میگویی حل است، خیال من را راحت کن. احساس میکنم دعوایی بین استقلال و نظام وظیفه شروع شد که دود این ماجرا به چشم ما رفت. روحمان هم خبر نداشت. اگر قرار بود سرباز شویم، میگفتند که به فجرسپاسی برویم.
این بازیکن استقلال ادامه داد: باشگاه خیال من را راحت کرده بود. من حتی تا امروز امیدوار بودم و با تیم به مشهد رفتم. امروز در رختکن گفتم تکلیف من چیست؟ میگفتند تو را به فجرسپاسی داده ایم و سه ماهه به استقلال بر میگردی و بازی میکنی. پنج ماه است که چنین حرفی را به من میزنند. اگر قرار است سرباز شوم، زودتر میگفتند. چرا با آینده من بازی کردند؟ سیاوش یزدانی قربانی شد. با این شرایط آینده ام تباه میشود. من ۳۰ سال زحمت کشیدم و فوتبالیست استقلال و تیم ملی شدم. با یک سهل انگاری تمام زندگی من در حال نابود شدن است. نمیدانم به چه کسی اعتراض کنم؟ جواب آینده تباه من را چه کسی میدهد؟
وی یادآور شد: حتی باشگاه به من گفت شرایط حل میشود. به من میگفتند بیا قراردادت را هم تمدید کن. من داشتم درسم را میخواندم. من دانشجو بودم. من نماینده همه فوتبالیستهای تحصیل کرده بودم. به خاطر یک استوری خیلی راحت من را از کنکور محروم کردند. من میگویم یک اتفاقی برای من رخ داده است. من نماینده کل جوانان این مملکت هستم. سربازی مقدس است و همه باید یک روزی برویم. من الان در شرایطی هستم و به یک جایگاهی رسیده ام. به من دو ماه مهلت بدهند که در کنکور قبول شوم و به دانشگاه بروم. من یک جوان سالم بودم که درس خواندم و ورزش کردم. من اشتباه نکردم. این دعوای سازمان نظام وظیفه و باشگاه استقلال بود. الان یک خواهش دارم که به من کمک کنند. دو، سه ماه مهلت بدهند من سر درس و زندگی خودم میروم. اگر الان بازی نکنم، همه چیز بر باد میرود و خدا میداند چه اتفاقی برای من میافتد.
یزدانی با خواهش از مسئولان نظام وظیفه و نهادهای دولتی گفت: سر من و خانواده ام کلاه رفت. اصلا اشتباه شد. نمیدانم چه کسی اشتباه کرد. من دست کمکم را به سمت مسئولان دراز میکنم. قانون باید حامی یک جوان مفید باشد. من از قانون توقع دارم که از من حمایت کنم. من شهروند مفیدی بودم. من که کنکور قبول میشوم. دو، سه دلیل دارم که باید از من حمایت کنند. دو، سه ماه کمک کنند. سربازی در این شرایط برای من مقدس نیست، چون به آینده من آسیب میزند. الان قانون میتواند به من کمک کند. دو، سه ماه به من فرصت بدهند که بروم به درسم برسم. میخواهم به من کمک کنند. خواهش میکنم. شاید یک جوانی به جاده خاکی رفته است. احساسم این است که میتوانستند کمک کنند، اما باشگاه یک چیزی گفت که کار به اینجا رسید.
این بازیکن تیم ملی اظهار کرد: من نمیدانم قانون چه شکلی است. اگر میتوانند دو، سه ماه به من مهلت بدهند. فکر میکنم اوایل اردیبهشت جواب کنکور میآید. من زحمت کشیدم. باورم نمیشود چنین اتفاقی برای من رخ داده است. من تا دو روز پیش نمیدانستم چه اتفاقی رخ میدهد. خواهش میکنم. نمیدانم چه جنگ و دعوایی با باشگاه استقلال دارند. اگر دستشان باز است، به من کمک کنند. الان به زندگی من ضربه میزند. چند ماه به من مهلت بدهند. الان پنجره نقل و انتقالات هم بسته شده است.
او ادامه داد: من الان حقم را از که بگیرم؟ باور نمیشود بعد از این همه زحمت به چنین روزی افتادم. خیلی سخت است که هم فوتبالیست شوید و درس هم بخوانید. امیدوارم به من کمک کنند.