«اخیرا شاهد بودیم به محض اینکه اسرائیلیها احساس کردند احتمال دستیابی به یک توافق با ایران زیاد شده، با وقاحت و پُررویی تمام در وین ظاهر شدند و با افرادی نظیر "رافائل گروسی" دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی و برخی دیپلماتهای دیگر رایزنی کردند تا مانع از به ثمر رسیدن این اتفاق شوند.»
فرارو- همزمان با تشدید رایزنیهای دیپلماتیک در وین با محوریت احیای توافق هستهای "برجام"، تحلیلهای مختلفی در مورد ماهیت و روند مذاکرات اتمی ایران مطرح میشوند. با این حال، در یک تحول قابل توجه، در روزهای اخیر شاهد حضور هیاتی از رژیم اسرائیل در وین و رایزنیهای آنها با دبیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی و برخی دیپلماتهای حاضر در روند مذاکرات وین بوده ایم. مسالهای که در نوع خود میتواند حامل پیامهای خاصی باشد.
به گزارش فرارو، در این راستا، برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند که این اقدام رژیم اسرائیل را بایستی گامی انحرافی در روند سازنده مذاکرات وین ارزیابی کرد که هیچ هدفی الا خارج ساختن مذاکراتِ مذکور از ریل و مسیر درست خود نداشته است. در عین حال، برخی دیگر بر این باورند که اساسا حضور اسرائیلیها در وین یک حرکت تبلیغاتی بوده و مشکل اصلی در معادله برجام، آمریکا و نظرات مخالف سیاستمداران و تندروهای جمهوریخواه و حتی برخی دموکراتها با احیای توافق برجام است. مسالهای که بویژه چشم انداز مواجهه با هرگونه توافق احتمالی با ایران در قالب نهادهای قانونی آمریکا نظیر کنگره این کشور را با، اما و اگرهای زیادی رو به رو کرده است.
در این راستا، فرارو در گفتگو با "سید جلال ساداتیان" سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در لندن و کارشناس روابط بین الملل، به بررسی تحرکات اخیر اسرائیلیها در وین و اهداف و پیامدهای احتمالی آن پرداخته است. مشروح گفتگو با سید جلال ساداتیان را در ادامه بخوانید:
در روزهای اخیر، هیاتی اسرائیلی با حضور در وین، شهر محل برگزاری مذاکرت اتمی ایران، با مقامهایی از آژانس بین المللی انرژی اتمی و برخی دیپلماتهای حاضر در مذاکرات وین، گفتگو و رایزنیهایی را داشته اند. مسالهای که البته با اعتراض هیات ایرانیِ حاضر در مذکرات نیز همراه بوده است. ارزیابی شما از این مساله چیست؟ محرکهای اصلی این اتفاق چه هستند؟
طرف اصلی ایران در معادله برجام و مذاکرات وین، آمریکا است. آمریکا نیز بخش قابل توجهی از فشارها بر خود در معادله برجام را از ناحیه اسرائیل حس میکند. البته که این چهارچوب از مدتها قبل، حتی قبل از انعقاد توافق برجام در سال ۲۰۱۵ و پس از آن تا دوره کنونی برقرار بوده است. حتی در زمان "باراک اوباما" رئیس جمهور سابق آمریکا، "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر سابق رژیم اسرائیل اصرار داشت که به آمریکا برود و با رئیس جمهوری این کشور در مورد انعقاد توافق هستهای ایران صحبت کند. امری که البته از سوی اوباما رد شد. در آن زمان نتانیاهو در کنگره آمریکا سخنرانی کرد و اوباما حتی حاضر نشد با وی صحبت کند. امری که در نوع خود واقعهای بیسابقه در تاریخ روابط تل آویو و واشنگتن محسوب میشود.
در واقع، در دوره اوباما، اسرائیلیها تمام توان خود را گذاشتند تا روند مذاکرات اتمی ایران (که منتهی به انعقاد توافق برجام شد) را به هم زدند که در این امر موفق نبودند با این حال، زهر خود را در دوره ریاست جمهوری "دونالد ترامپ" ریختند و وی نه تنها تحت تحریکات گسترده اسرائیل، آمریکا را از برجام خارج کرد بلکه حتی "قدس" را به عنوان پایتخت رژیم اسرائیل به رسمیت شناخت و بلندیهای جولان را نیز بخشی از قلمرو این رژیم اعلام کرد.
اکنون که بار دیگر یک رئیس جمهور دموکرات به نام "جو بایدن" در آمریکا سر کار آمده، اگرچه وی به اندازه اوباما در امر مقابله با فشارهای اسرائیل قدرت و جرات ندارد با این حال، وی و دولتش راضی هم نیستند که فشارهای این مساله را بر تصمیمسازیهای اصلی و عمده خود حس کنند. با این حال باید پذیرفت که فشار و لابی اسرائیلیها در آمریکا قوی است. از طرفی دموکراتها نیز از اکثریتِ کافی و قابل اتکا در مجالس نمایندگان و سنای آمریکا برخوردار نیستند و نمیتوانند هر آنچه میخواهند را بدون در نظر گرفتن جمهوریخواهان و لابی اسرائیل که حامی آنها است انجام دهند. از این منظر، باید پذیرفت که سایه اسرائیل بر سر مذاکرات اتمی ایران وجود داشته، دارد و معلوم نیست که تا کجا ادامه خواهد داشت. اینکه اخیرا شاهد بودیم که یک هیات اسرائیلی وارد وین شدند و برخی رایزنیهای دیپلماتیک انجام دادند این بدان معناست که آنها تمام تلاش خود را میکنند تا نگذارند مذاکرات اتمی وین به یک سرانجام مشخص برسد، زیرا ترس و ادعای اصلی آنها این است که ایران نقطه گریز هستهای خود را تا حد زیادی کوتاه کرده و در عین حال سانتریفیوژهای پیشرفته و غنی سازی بالای ۶۰ درصد را (سطح غنی سازی ایران در قالب توافق برجام ۳.۶۷ درصد بود) عملیاتی کرده و ذخایر اورانیومِ ۲۰ درصدی و ۶۰ درصدی اش را نیز افزایش داده است. دولت بایدن نیز وقتی سر کار آمد، با فشارهای لابیهای اسرائیلی تاکید کرد که دو مساله نفوذ منطقهای و توان موشکی ایران نیز باید در قالب یک توافق جدید با این کشور (در قالب احیای برجام) گنجانده شوند. امری که طبیعتا ایران آنها را نپذیرفت و در دورههای اخیر مذاکرات اتمی وین شاهد ارائه سیلی از ابتکارات در قالبهای مختلف بویژه از سوی ایران بوده ایم و مثلا شاهد بوده ایم که ایران در قالب سندهایی مکتوب به طرفهای مقابل گفته که رفع تحریمها چگونه باید باشد و بازگشت ایران به تعهداتش نیز باید به چه نحو باشند.
با این حال، آنچه آمریکاییها اکنون به طور خاص مطرح میکنند این است که ایران باید همه سانتریفیوژهای پیشرفته خود را جمع کند (حداکثر سانتریفیوژهای IR۱ و IR۲ را نگه دارد) و در عین حال، سانتریفیوژهای خود را به خارج از ایران نیز انتقال دهد. اضافه بر این آنها میگویند که ذخیره اورانیوم غنی شده سطح بالای ایران باید از این کشور خارج شود و دوربینهای آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز باید بار دیگر به نحو گستردهای در تاسیسات اتمی ایران مستقر شوند و فعالیتهای هستهای ایران با نظارتهای گستردهای همراه شوند.
در این میان اسرائیلیها مدام مانور میدهند و جوسازی انجام میدهند که اگر هر چه سریعتر مثلا دوربینهای نظارتی در تاسیسات اتمی ایران مستقر نشوند، ایران روند پیشرویهای اتمی خود را سرعتی قابل توجه خواهد بخشید و عملا نقطه گریز هستهای خود را نیز تا حدی زیادی کاهش خواهد دارد. در واقع آنها استدلال میکنند که ایران اکنون در قالب مذاکرات وین در حال وقت کشی است. با این حال ما به عنوان تحلیلگران و ناظران مذاکرات اتمی وین به دلیل اینکه اطلاع رسانی دقیقی از روند مذاکرات انجام نمیشود، صرفا میتوانیم از پیشبینی روندها صحبت کنیم و مثلا ارزیابی کنیم که کنشگریهای اخیر اسرائیل در وین چه تاثیراتی بر جریان کلی مذاکرات میتوانند داشته باشند و از چه محرکهایی سود میبرند. اینکه در جزئیات چه اتفاقی میافتد و اساسا تاثیرگذاری دقیق اقدامات اسرئیل بر آنچه در وین میگذرد چقدر است، چندان برای ما روشن نیست.
اگر بپذیریم که اسرائیل به دنبال تخریب مذاکرات وین است، بدون تردید گام بعدی آن به اوج رساندن تنشها علیه ایران و وادار کردن آمریکا به انجام اقدامات ماجراجویانه علیه ایران است (چه در قالب اِعمال تحریم و حتی اقدام نظامی). این در حالی است که دولت دموکرات آمریکا اکنون در موقعیتِ در پیش گرفتن چنین سیاستی نیست. از این منظر، آلترناتیو تخریب مذاکرات اتمی ایران از چشم انداز اسرائیل را چه میبینید؟
اسرائیل به دنبال یک آلترناتیو نیست این رژیم به دنبال بدتر کردن وضعیت موجود برای ایران است. آنها به دنبال این هستند که ایران به هیچ وجه نتواند به منابع مالی خود دسترسی داشته باشد، شرایط داخلی و بینالمللی آن به هم ریزد، اوضاع داخلی این کشور متشنج باشد و در عین حال در مدت اخیر شاهد بوده ایم که اسرائیل کم و بیش کشورهای عربی را نیز با خود همراه کرده است و سعی دارد ایران را محاصره کند کما اینکه در تحولات آذربایجان (و جنگ آن با ارمنستان و به طور کلی برقراری روابط نزدیکِ تل آویو با باکو) شاهد کنشگری اسرائیلیها بودیم و در جوار مرزهای جنوبی کشورمان نیز شاهد رایزنیهای گسترده اسرائیل با کشورهایی نظیر امارات و بحرین و عربستان هستیم (اگرچه اعراب به دنبال تحریک ایران نیستند با این حال رفت و آمدِ قابل توجه مقامهای ارشد سیاسی و نظامی اسرائیلی به این دسته از کشورها، قطعا برای ایران حساسیتزا است). اسرائیل با استفاده از تمامی این ظرفیتها بر آن است تا جای ممکن هم از منابع مالی کشورهای مختلف (بویژه در خاورمیانه) و هم مشکلات آنها با تهران استفاده کند و ایران را بیش از پیش تحت فشار قرار دهد. در این رابطه اخیرا نیز شاهد بودیم که "نفتالی بنت" نخست وزیر اسرائیل در سفر به بحرین اعلام کرد که "روز و شب در حال جنگ با ایران هستیم". با این حال، آمریکا و اروپا نیز در این میان ملاحظات خاص خود را دارند. ملاحظاتی که فراتر از آنچه اسرائیل میخواهد هستند.
در نتیجه آنها سعی دارند به نوعی، مصالحه در پیش گیرند و برجام را به نقطهای برسانند با این حال اسرائیلیها سعی دارند به کل، روند مذاکرات اتمی وین را نابود سازند. در این رابطه اخیرا نیز شاهد بودیم که به محض اینکه اسرائیلیها احساس کردند که احتمال دستیابی به یک توافق با ایران در وین زیاد شده، با وقاحت و پررویی تمام در این شهر ظاهر شدند و با افرادی نظیر "رافائل گروسی" دبیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی و برخی دیپلماتهای دیگر رایزنی کردند تا به هر طریق ممکن مانع از به نتیجه رسیدن این اتفاق شوند.