روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: به این آگهی فروش خانه در تهران که مرکز کشور جمهوری اسلامی ایران است توجه کنید. «مجللترین برج باغ غرب نیاوران، کاری متفاوت از سازنده بنام منطقه اصیلنشین نیاوران، کاری زیبا از آرشیتکت نامآشنا و برند منطقه یک، ۱۲ طبقه در ۳۰۰۰ متر زمین، از ۲۴۰ متری تا ۴۱۰ متری، بهترین متریال برند روز دنیا، ۴ لاین آسانسور KONE، ۱۹۰۰ متر لابی مجلل در ۲ طبقه با ارتفاع سقف ۸ متر، لابیمن، تأسیسات و سرویس ۲۴ساعته، استخر، سونا و جکوزی، کافیشاپ، اتاق کودک، ۴۰۰ متر سالن اجتماعات با ۶۰۰ متر تراس اختصاصی، سنگ نوبل ۱*۱، درب و پنجرههای ایتالیایی، کلید و پریزهای Schneider، ارتفاع سقف تمامی واحدها بالای ۴ متر، تراسهای بزرگ بدون مشرف، هر آنچه از یک آپارتمان انتظار دارید همه در این آپارتمان جمع شده.»
و حالا به این خبر که مربوط به افزایش مراجعه خانوادگی به مراکز افراد بیسرپناه است نیز توجه کنید.
«سپیده علیزاده، مدیر مؤسسه کاهش آسیب نور سپید هدایت: یکی از آسیبهای اجتماعی این روزها مواجهه با خانوادههائی است که به دلیل بیسرپناهی، خانوادگی در خوابگاهها و مراکز کاهش آسیب زندگی میکنند. این روزها خوابگاه سایر آسیبها غیر از اعتیاد هم تکمیل شده است در حالی که قبلتر بیشتر مراجعین ما زنهای معتاد بودند.
در این مدت، خانوادههای زیادی داشتیم که بیسرپناه شدهاند، خانوادههائی که معتاد نیستند، اما بیسرپناه شدهاند و آسیبهای جدییی را دارند تجربه میکنند و دلیل بیسرپناه شدن آنها در اغلب موارد، فقر مالی و موارد مرتبط با فقر مانند بیکاری است. مشکل اساسی اینست که ما هیچ مرکز نگهداری برای خانوادهها نداریم…»
ملاحظه این دو مطلب که یکی آگهی اشرافیت و دیگری آگهی فقر در کشوری است که مردم آن با شعار مبارزه با ظلم و تبعیض و برقرار کردن عدالت قیام کردند و انقلابی را به نام اسلام که دینِ ستیز علیه محرومیت و منادی گسترش قسط و عدل است به پیروزی رساندند، به روشنی نشان میدهد نظام جمهوری اسلامی نتوانسته به اهداف خود در بخش تأمین عدالت برسد.
فاصله طبقاتی بسیار شدیدی که اکنون در جامعۀ انقلاب کرده ما وجود دارد، با هیچیک از معیارهای انقلابی و اسلامی منطبق نیست. اگر همه میتوانستند از خانههای مجلل و امکانات رفاهی استفاده کنند، آگهی برج مجلل مشکلی نداشت، ولی در شرایطی که در همین کشور و در همین شهر تهران خانوادههای زیادی وجود دارند که حتی سرپناه ندارند، نمیتوان نام این جامعه را اسلامی گذاشت.
همه باید احساس سرافکندگی و شرمساری کنیم که چنین تبعیض و فاصله طبقاتی شرمآوری را در جامعهای با عنوان جمهوری اسلامی شاهد هستیم. این وضعیت، نه با اسلام سازگار است و نه با جمهوری.
درست است که انقلاب و نظام جمهوری اسلامی برای ایران، رها شدن از استعمار و استقلال را تأمین کرده و در زمینههای صنعتی، دفاعی و پزشکی پیشرفتهای قابل قبولی به ارمغان آورده، ولی این پیشرفتها فقط در صورتی ارزشمند هستند که مردم طعم عدالت را بچشند و شاهد تبعیض و فساد نباشند.
وضعیت موجود را نباید به این یا آن دولت نسبت داد، ولی تمام کسانی که در چهار دهه گذشته در قوای سهگانه و در جایگاههای مختلف تصمیمسازی و تصمیمگیری و اجرا و تقنین و قضاء مسئولیت داشتند باید بدانند که در پدید آمدن آن سهم دارند.
همه باید بپذیرند که قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی فاصله طبقاتی بیشتر شود بطوری که عدهای در اشرافیترین کاخها زندگی کنند و از سر سیری در حراج تهران ۱۵۰ میلیارد تومان برای اثری که به قول آن صاحبنظر هنرشناس اصلاً چیزی نیست پول خرج کنند و ۱۰ میلیون خانواده زیر خط فقر زندگی کنند. آیا بهتر نیست حضرات مسئول به جای دامن زدن به جنگ قدرت و همدیگر را به ناکارآمدی متهم کردن، درصدد پاک کردن لکه ننگ تبعیض و بیعدالتی و فاصله طبقاتی شرمآور از دامن نظام جمهوری اسلامی برآیند؟!