روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: یکی از ویژگیهای حکمرانی اینست که حکمرانان با واقعیتهائی آشنا میشوند که تا قبل از رسیدن به قدرت و مسئولیت با آنها آشنا نبودند و از آنها اطلاعی نداشتند. این آشنائی میتواند به حکمرانان برای برخورد واقعبینانه با مسائل کمک کند و آنها را از عالم شعار دادن به عالم تصمیمگیری منطقی منتقل نماید.
تازهترین اظهارنظر مذاکرهکننده ارشد برجامی کشورمان درباره مذاکرات وین اینست که گفته: در این مذاکرات، شرایط برای توافق «بُرد – بُرد» آماده است.
اصطلاح «بُرد – بُرد» همانست که وقتی مسئولان دولت گذشته آن را در دفاع از برجام بکار میبردند، مخالفان برجام، یعنی همین حضراتی که حالا برای احیاء برجام کمر همت بستهاند، بکار بردن چنین تعبیری را از محرمات میدانستند و هرکس آن را به زبان میآورد از نظر آنها خائن بود.
به یاد داریم که مذاکرهکننده ارشد فعلی کشورمان، خود برجام را یک «کاریکاتور» میدانست و همفکران او تعابیری از قبیل «مرده» و «پیکر بیجان» و «چیزی که باید آن را آتش زد» را درباره برجام بکار میبردند و بعضی از آنها در مجلس دهم، نماد برجام را جلوی دوربین رسانه ملی به آتش کشیدند و البته تلویزیون هم صحنه به آتش کشیده شدن برجام در صحن مجلس شورای اسلامی را نشان داد!
ساختن مجموعه تلویزیونی «گاندو» علیه کسانی که برجام را به ثمر رسانده بودند نیز از ابداعات همین نحله بود. حالا همین حضرات از اینکه در مذاکرات برجامی به مرحلهای رسیدهاند که شرایط برای توافق «بُرد – بُرد» آماده است، ابراز خرسندی میکنند و این خبر را با افتخار به اطلاع عموم میرسانند.
این، یعنی وقتی به حکمرانی میرسی متوجه واقعیتهائی میشوی که قبلاً از آن بیخبر بودی و یا قبلاً با عینکی به آن نگاه میکردی که خود میپسندیدی و حالا که روزگار عینک دیگری را به تو تحمیل کرده، ناچار هستی آن را جور دیگری ببینی.
تفسیر دیگر این واقعه اینست که عدهای از حکمرانان معتقدند هرچه خودشان انجام بدهند خوب و درست است و هرچه دیگران انجام بدهند خلاف و نادرست و خیانت است. شاید یکی از آثار سوء قدرت همین باشد که صاحبان آن، خود را و فکر و سخن و تصمیم و رفتار و کردار خود را زیبا میپندارند و ایراد گرفتن به آن را برنمیتابند.
ماجرای مذاکره هم عیناً به همین سرنوشت مبتلا شد. افرادی که میگفتند مذاکره کردن با قاتلان سردار شهید قاسم سلیمانی خیانت به کشور و ملت و انقلاب است، حالا نهتنها با همان قاتلان مذاکره میکنند، بلکه داوطلب مذاکره مستقیم با آنها هم هستند و حتی آمادگی دارند زندانیان آنها را نیز آزاد کنند تا موانع رسیدن به توافق و رفع تحریمها هرچه زودتر برطرف شوند.
تصور نشود که اینها را به عنوان ایراد و اشکال دولتمردان فعلی یادآور میشویم. بهیچوجه اینطور نیست. هدفمان اینست که بگوئیم درک واقعیتها یکی از نتایج رسیدن آدمها به حکمرانی است. هدف دیگرمان اینست که به درگاه خدای متعال شکرگزاری کنیم که دولتمردان ما به این نتیجه رسیدهاند که برجام به عنوان یک تصمیم جمعی نظام در زمان خودش و با توجه به شرایط وقت، دستاورد قابل قبولی بود و کسانی که برای تعطیل کردن آن با دونالد ترامپ همراهی کردند ضربه بزرگی به منافع ملی زدند.
از این مجموعه نکات، باید نتیجه مهمتری بگیریم که هوشیاری در برابر وسوسه کسانی است که هنوز هم با برجام و حتی با مذاکرات برجامی دولت سیزدهم مخالفت میکنند و خارج شدن از برجام را شعار خود قرار دادهاند. این افراد یا نمیدانند خروج از برجام موجب میشود به صورت خودکار تمام قطعنامههای قبلی علیه ایران فعال شوند و یا میدانند و برایشان مهم نیست که کشور و ملت در معرض چنان تهدید بزرگی قرار گیرند.
نکته قابل تأمل اینست که این افراد با اینکه خود در گذشته دستی در مذاکرات هستهای داشتند تصور میکنند ایران میتواند برای ممانعت از فعال شدن مجدد قطعنامهها علیه ایران به حق وتوی چین و روسیه امید داشته باشد!
در حالی که در این حالت، هیچ دولتی حق وتو ندارد و کسی نمیتواند مانع فعال شدن قطعنامهها علیه ایران شود. اینهمه خوشبینی به چین و روسیه که جیبهای گشادشان را از تحریم ما پرده کردهاند نیز از عجایب روزگار ماست.
مسئولان نظام باید در برابر زبانها و قلمهای وسوسهگری که تلاش میکنند مانع توافق برسر احیاء برجام شوند، هوشیارانه بایستند. این افراد، با این وسوسهها اگر موفق به تحقق خواستههای خود شوند، مانع رفع تحریمها خواهند شد و کشور را گرفتار گردابی عمیق خواهند کرد. دولت سیزدهم راه درستی را برای رفع تحریمها انتخاب کرده و در پیمودن این راه باید به این وسوسههای خطرناک بیاعتنا باشد.