فرارو- همۀ ما دوست داریم فیلمهایی را تماشا کنیم که از اول تا آخر ما را دنبال خودشان بکشانند و برای ما هیجانات و احساسات مختلفی مثل ترس و تعلیق و هیجان و شادی ایجاد کنند. حالا تصور کنید که فیلمی را میبینید که همۀ این ویژگیها را دارد، اما اضافه بر همۀ اینها در انتها طوری داستان را میچرخاند که شما شوکه میشوید و با لذت در ذهن خودتان برمیگردید و دوباره از اول تا آخر فیلم را مرور میکنید. احساس میکنید انگار فیلم در تمام مدت ذهن شما را به بازی گرفته و چیزی را از شما پنهان کرده که اصلا نمیتوانستید حدس بزنید چیست.
به گزارش فرارو؛ این که یک فیلم بتواند جذابیتش را حفظ کند و در پایان هم چنین حالت غیرمنتظرهای را پدید بیاورد کار فوقالعاده دشواری است که اگر اتفاق بیافتد واقعا موفقیت بزرگی است. در اینجا فهرستی از هشت فیلم فوقالعاده و جذاب را آماده کردهایم که وقتی آنها را ببینید دیگر هرگز فراموششان نمیکنید.
۱. حس ششم (The Sixth Sense) (۱۹۹۹)
بروس ویلس در این فیلم نقش یک روانشناس کودکان را بازی میکند. او با یک بچۀ بسیار باهوش ملاقات میکند که میگوید میتواند روح آدمهای مرده را ببیند. روانشناس اول این حرف را باور نمیکند، اما کم کم میفهمد که واقعا چیز عجیبی در مورد این بچه وجود دارد. او در نهایت رازی را کشف میکند که هم برای او تکاندهنده است و هم برای ما که فیلم را میبینیم.
این فیلم هنوز بعد از بیست و سه سال یکی از بهترین آثار در نوع خودش است و از آن فیلمهایی است که تا لحظۀ فاش شدن راز ماجرا اصلا فکرش را هم نمیکنید که قرار است چه اتفاقی بیافتد؛ فیلمی که هیچوقت فراموشش نمیکنید و هیچوقت شیرینی تجربۀ آن از زیر زبانتان بیرون نمیرود.
۲. کیک لایهای (Layer Cake) (۲۰۰۴)
بر خلاف فیلم قبلی شاید اسم این یکی را اصلا نشنیده باشید، چون در خارج از بریتانیا خیلی معروف نیست. داستان این فیلم دربارۀ یک قاچاقچی کوکائین است که قصد دارد به زودی بازنشسته شود. در آخرین روز کاریش دو ماموریت سخت به او داده میشود که باید انجام دهد.
«کیک لایهای» یکی از هوشمندانهترین فیلمهای تاریخ سینماست. داستان فیلم تازه است، فیلمبرداریش عالی است و کارگردانی هم فوقالعاده است. اما مهمتر از همۀ اینها پایانبندی درخشان آن است که هوش از سر شما میبرد. برای اینکه آخر فیلم را بفهمید و از فهمیدنش لذت ببرید واقعا باید کل فیلم را با دقت ببینید. در پایان فیلم شخصیت اصلی یک سوال از مخاطبان فیلم میپرسد که فقط در صورتی میتوانید به آن پاسخ بدهید که همۀ هوش و گوشتان با فیلم بوده باشد.
۳. بازی (The Game) (۱۹۹۷)
به کسی که همه چیز در زندگیش دارد چه هدیهای میشود داد؟ یک بازی واقعی که کم کم همۀ زندگی را در خودش ببلعد چطور است؟ فیلم «بازی» به کارگردانی دیوید فینچر از لحظۀ اول تا آخرین صحنهاش یک اثر نفسگیر و حیرتانگیز است. همه چیز در این فیلم هست؛ سرگرمی، خشم، یاس، اندوه، و در نهایت انفجار مغز شما از شوک و حیرتی که آخرین صحنۀ فیلم ایجاد میکند.
داستان فیلم دربارۀ مردی به اسم نیکولاس است؛ یک بانکدار ثروتمند اهل سنفرانسیسکو. او بیشتر وقتها تنهاست. اما یک روز برادرش کارتی به او هدیه میدهد که مجوز ورود به یک سرگرمی غیرعادی است. نیکولاس کنجکاو میشود و به سراغ این بازی میرود. بعد از این است که همۀ زندگیش در عمق این بازی فرو میرود.
۴. ماشینچی (The Machinist) (۲۰۰۴)
داستان این فیلم دربارۀ مردی است که بیش از یک سال است که نخوابیده. او مرتبا نامههایی با پیغامهای مرموز دریافت میکند که نمیداند چه کسی آنها را میفرستد. اوضاع وقتی بدتر میشود که او همکاری پیدا میکند که هیچ کس جز خودش او را نمیبیند. در نهایت او از جستجو دست برمیدارد و فکر میکند عقلش را از دست داده. بعد از این است که توهمات او کامل میشوند و ارتباطش را با واقعیت از بین میبرند.
کریستین بیل در این فیلم فوقالعاده یک بازی فوقالعاده ارائه داده و حتی در فیزیک بدنی خودش تغییر چشمگیری به وجود آورده تا بتواند از عهدۀ نقش برآید. اگر دنبال یک درام روانشناختی هستید که وقتی تماشایش میکنید نفهمید چه چیزی واقعی است و چه چیزی خیالی، این فیلم را از دست ندهید.
۵. دیگران (The Others) (۲۰۰۱)
این فیلم داستان زنی است که همراه با دو فرزندش در یک خانۀ بزرگ زندگی میکند. این بچهها خیلی به نور حساس هستند که دلیلش را آخر فیلم متوجه میشویم. طولی نمیکشد که معلوم میشود این خانه تسخیر شده است.
خدمتکاران جدیدی که به خانه آمدهاند فقط ترس آن زن را بیشتر میکنند. انگار یک چیز عجیبی در این خدمتکارها هست. وقتی شخصیت اصلی تصمیم میگیرد در این باره بیشتر تحقیق کند، پی به رازی میبرد که خودش و مخاطب فیلم را شوکه میکند.
ایدۀ پشت این فیلم تازه نیست و تا حد زیادی مدیون فیلم «حس ششم» است، اما به اندازۀ کافی اصالت و خلاقیت در فیلم هست که نفس شما را از هیجان و تعلیق بند بیاورد. پایانبندی این فیلم، مثل خانهای که در فیلم هست، روح شما را تسخیر میکند و هیچوقت از ذهنتان بیرون نمیرود. بازی درخشان نیکول کیدمن در نقش اصلی این فیلم هم چیزی نیست که بشود به آن اشاره نکرد.
۶. مرثیهای برای یک رویا (Requiem for a dream) (۲۰۰۰)
اگر میخواهید کسی را از اعتیاد به مواد مخدر خلاص کنید مجبورش کنید این فیلم را ببیند، چون قطعا بعد از دیدن فیلم جدیتر به فکر ترک مواد خواهد افتاد. این فیلم سفری عمیق و کابوسوار است که به بیننده اجازه میدهد زندگی خودش را از منظری متفاوت ببیند و قدر هر چیزی را که در زندگی دارد بیشتر بداند.
«مرثیهای برای یک رویا» زیبا و جذاب و مسحورکننده است. شاید برای بعضی از آدمها واقعا باعث پریشانی بشود، اما اگر شما جزء کسانی هستید که با فیلمهایی که ذهنتان را به چالش میکشند ارتباط خوبی برقرار میکنید، این فیلم فیلم شماست.
۷. آغازگر (Primer) (۲۰۰۴)
گروهی از دانشمندان با همکاری هم ماشین عجیب و مرموزی میسازند که قدرتهای زیادی دارد، اما آنها نمیدانند باید با آن چهکار کنند. آنها کم کم شروع به آزمایش آن میکنند و در نتیجۀ استفاده از ماشین، در یک چرخۀ عجیب و غریب گیر میافتند.
فهمیدن اینکه در این فیلم چه اتفاقی میافتد اصلا آسان نیست و خیلیها بعد از دیدن فیلم فقط سرشان را میخارانند. باید مثل یک پازل قطعات مختلف فیلم را کنار هم بگذارید تا از آن سر دربیاورید. اگر موفق به این کار بشوید تایید خواهید کرد که این فیلم واقعا فوقالعاده است. بودجۀ این فیلم زیاد نبوده و شاید جلوههای بصریاش مثل فیلمهای پرهزینه نباشد. اما این خیلی مهم نیست؛ داستانش را دریابید!
۸. شهر تاریک (Dark City) (۱۹۹۸)
داستان این فیلم در شهری اتفاق میافتد که به دلایلی هیچوقت خورشید به آن نمیتابد. همه مشغول کار خودشان هستند انگار که این موضوع اصلا اهمیتی ندارد. وضع به این صورت است تا اینکه اتفاقی میافتد. یک مرد نیمه شب از خواب بیدار میشود و میفهمد که یک نفر را به قتل رسانده، اما چیزی از این حادثه را به خاطر نمیآورد.
در واقع اصلا هیچ چیز را به خاطر نمیآورد. در نهایت او متوجه میشود که کنترل کل شهر در دست کسی است که دارد روی ساکنان شهر یک جور آزمایش انجام میدهد و برای این منظور دائما واقعیت را در ذهن مردم شهر تغییر میدهد. این فیلم شباهت خیلی زیادی به فیلم ماتریکس دارد، ولی قبل از آن ساخته شده و از این جهت کاملا اصیل و خلاقانه است.