احمد طالبینژاد_روزنامه شرق؛ رحمان گلزارشبستری درگذشت. برای اغلب مردم ایران این یک خبر ساده و شاید بیاهمیت بود؛ اما برای ما ساکنان قدیمی شهرک اکباتان، ضایعهای تلخ بود و هست؛ چون او را بهعنوان معمار و سازنده این ابرشهرک مدرن میشناسیم.
شهرکی که عملیات ساختمانیاش از اوایل دهه ۱۳۵۰ آغاز شد، حدود ۴۵ سال پیش به بهرهبرداری رسید و درحالیکه برای سکونت ۲۰۰ هزار نفر طراحی شده بود، اکنون بیش از ۳۵۰ هزار ساکن دارد؛ با امکانات کافی و وافی که اگر روال طبیعیاش را طی میکرد، امروزه میشد آن را یکی از بهترینهای نهتنها ایران بلکه خاورمیانه قلمداد کرد. با وجود این همه تأسیسات گرمایشی و سرمایشی، کمترین آلودگی هوایی را ایجاد میکند، هوا در زیر ساختمانها به چرخش درمیآید و درحالیکه با فرودگاه مهرآباد همجوار است، کمترین آلودگی صوتی را دارد، تصفیهخانه فاضلابش همچنان در حال فعالیت است و خیلی چیزهای دیگر که گفتن ندارد؛ اما این نکته گفتن دارد که ما مردمانی قدرناشناس و جوگیر هستیم.
چقدر در سالهای نخست انقلاب درباره این شهرک حرفهای عجیب و غریب گفتیم و شنیدیم؛ اینکه چینش ساختمانها به گونهای است که وقتی از بالا نگاه کنیم، جمله جاوید شاه را میبینیم که دروغ بود و مسافران هوایی هنگامی که هواپیمایشان برای اوجگرفتن از فراز این شهرک میگذرد، دیدهاند و میبینند که چنین چیزی وجود ندارد و هرگز هم از خودمان نپرسیدیم که چرا باید سازندگان این مجموعه دست به چنین کار احمقانه و بیخاصیتی بزنند؟ و دهها تهمت دیگر که البته ممکن است برخی از آنها هم درست باشد. مثلا اینکه شاپور غلامرضا برادر شاه هم در سرمایهگذاری این شهرک سهیم بوده که از آن مردک طماع و پولپرست هیچ بعید نبود چنین کاری.
اما نه در مقام تجلیل از گلزارشبستری که در اشاره به آنچه این سالها بهعنوان شهرکسازی و انبوهسازی و دیگر بازیهای فسادآمیز رایج است، بد نیست نگاهی به نمونههایی از این اقدامات بیندازیم. مثلا آنچه در حوالی دریاچه چیتگر شاهدش هستیم؛ ساختن انبوهی برج سر به فلک کشیده به قول اصفهانیها «لاجون» توسط عدهای سودجو که ساکنانش نخستین قربانیان زلزله موعود در تهران خواهند بود. من چرخی در این متروپلیس دهشتآور زدهام و میدانم که چه فاجعهای در راه است. ضمن اینکه این برج و باروها دیواری لابیرنتی در غرب تهران کشیدهاند و مانع عبور باد از غرب میشوند و به همین دلیل تهران دارد در دود و آلودگی خفه میشود. در شمال تهران هم همین فاجعه شکل گرفته.
عمارتهای فوقمدرن و عظیمالجثه در کوچهپسکوچههای قدیمی شمیرانات که هنگام عبور از کنارشان ناخودآگاه سرعت میگیری مبادا روی سرت خراب شوند. سازنده شهرک اکباتان که مهندسی معماری را در دانشگاه تهران خوانده، زمین مورد نیاز این شهرک را از نظامالسلطنه مافی یکی از اذناب قاجار که اواخر عمرش را در پاریس میگذراند، میخرد به مبلغ پنج میلیون تومان و، چون از شهرک محل زندگی نظامالسلطنه خوشش میآید، از آن الگوبرداری میکند برای ساختن اکباتان و با یاری از دوستانش در ایران ازجمله زندهیادان محمدعلی فردین، خسرو هریتاش و... دست به کار میشود. اینکه گفته میشد اکباتان را فرانسویها یا ایتالیاییها و حتی اسرائیلیها ساختهاند هم دروغ دیگری بود که به کار بستند تا زحمات سازنده واقعیاش را انکار کنند.