فرارو- روزنامه سوئدی "آفتونبلادت" در تاریخ ۱۵ ژانویه به نقل از "پتر هالتکویست" وزیر دفاع سوئد با اشاره به ورود کشتیهای روسی به دریای بالتیک هشدار داده بود: "حمله علیه سوئد احتمالی است که نمیتوان آن رد کرد. اگر اتفاقی رخ دهد سوئد گرفتار چرت زدن نخواهد ماند".
به گزارش فرارو به نقل از اکونومیست، تصمیم سوئد مبنی بر استحکام بخشیدن حضور نیروهایش در جزیره بالتیک در نزدیکی منطقه اروپایی کالینینگراد روسیه نشان دهنده نگرانیهای گستردهتر از احتمال وقوع جنگ است. روسیه بیش از ۱۰۰ هزار سرباز را در نزدیکی مرز اوکراین مستقر کرده است که بخش عمدهای از آنان از خاور دور وارد منطقه شده اند. هم چنین، روسیه اعلام کرده که مذاکرات با امریکا و ناتو که هفته گذشته برگزار شد، شکست خورده است. هم چنین، روسها آموزش و بسیج نیروهای ذخیره خود را آغاز کرده اند.
به نظر میرسد درگیری دیجیتالی پیش از این رخدادها آغاز شده است. در همان روزی که سوئد نیروهای خود را به گوتلند اعزام کرد، اوکراین هدف حمله سایبری قرار گرفت و وب سایتهای دولتی آن کشور هدف حمله قرار گرفتند. کاخ سفید مدعی شد اطلاعاتی در اختیار دارد که نشان میدهند روسیه در حال برنامه ریزی اقدامات خرابکارانه علیه نیروهای نیابتی خود در شرق اوکراین است تا بهانهای برای حمله به آن کشور فراهم سازد.
مقامات و کارشناسان غربی مطمئن نیستند که ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه هنوز تصمیم خود را برای اقدام نظامی گرفته است یا خیر. برخی گمان میکنند که پوتین کماکان امیدوار است به جای استفاده از شمشیر با ضربه زدن و به صدای درآوردن شمشیر از غرب امتیاز بگیرد. دلایلی برای امیدواری وجود دارند که پیامدهای منفی تحریمهای غرب و فقدان اشتیاق برای جنگ در میان روسها در داخل آن کشور مانع تصمیم پوتین برای جنگ علیه اوکراین شود. برخلاف سال ۲۰۱۴ میلادی، زمانی که تبلیغات دولتی روسیه برای آماده شدن به منظور اقدام نظامی علیه اوکراین در دستور کار بود این بار اوکراین در اخبار روسیه غایب است. هر تصمیمی که پوتین در هفتههای آینده اتخاذ کند با عدم اطمینان در مورد واکنش افکار عمومی در داخل روسیه مواجه خواهد شد.
با این وجود، هنوز زنگهای خطر به صدا در میآیند. "جیمز شِر" از مرکز بین المللی "برای دفاع و امنیت" اندیشکدهای در تالین در استونی میگوید: "اکنون این احتمال وجود دارد که نوعی عملیات نظامی چشمگیر، اما محدود در اوکراین انجام شود". این که چنین عملیاتی چگونه خواهد بود پرسشی است که ذهن تحلیلگران اطلاعاتی را در سراسر اروپا به خود مشغول کرده است.
یک سناریو و احتمال آن است که روسیه به سادگی همان کاری را که مدت هفت سال مخفیانه انجام داد ادامه دهد: اعزام نیرو به جمهوریهای "دونتسک" و "لوهانسک" سرزمینهای جدا شده در منطقه دونباس در شرق اوکراین یا برای گسترش مرزهای خود به سوی غرب با برسمیت شناختن آن کشورهای مستقل همان گونه که پس از اعزام نیرو به آبخازیا و اوستیای جنوبی در مناطق گرجستان در سال ۲۰۰۸ میلادی این کار را انجام داد.
سناریوی دیگر که در سالیان اخیر به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته آن است که امکان دارد روسیه به دنبال ایجاد یک پل زمینی به کریمه شبه جزیرهای باشد که در سال ۲۰۱۴ میلادی ضمیمه فدراسیون روسیه شد. در آن صورت، روسیه نیازمند تصرف ۳۰۰ کیلومتر از مناطق در امتداد دریای آزوف از جمله بندر کلیدی اوکراینی ماریوپول تا رودخانه دنیپر خواهد بود. در آن صورت کنترل روسیه بر ناحیهای که با عنوان "نوووروسیا" یا "روسیه نوین" یک بخش تاریخی از امپراتوری روسی در امتداد دریای سیاه شناخته میشود، گسترش خواهد یافت. این سناریو مزیت ملموسی را به روسیه به دلیل کمبود آب در کریمه خواهد بخشید.
چنین زمین خواریهای محدودی به خوبی در حد ظرفیت و توانایی نیروهایی است که در حال حاضر در غرب روسیه مستقر شده اند. موضوع کمتر مشخص آن است که آیا این نیروها در خدمت اهداف جنگی کرملین هستند یا خیر. اگر هدف روسیه جلوگیری از پیوستن اوکراین به ناتو یا همکاری آن کشور با آن پیمان باشد بعید به نظر میرسد که صرفا تثبیت کنترل بر دونباس یا بخش کوچکی از زمینها در جنوب اوکراین دولت کی یف را به زانو درآورد.
چنین وضعیتی سه استراتژی گسترده را باقی میگذارد: یکی تغییر دولت در کی یف با استفاده از زور و قوه قهریه مشابه کاری که امریکا در افغانستان و عراق انجام داد. مورد دیگر تحمیل هزینههای هنگفت بر اوکراین است چه از طریق نابود کردن نیروهای مسلح آن کشور و از بین بردن زیر ساختهای مهم ملی آن یا اشغال سرزمین تا زمانی که رهبران اوکراینی موافقت کنند که روابط شان را با غرب قطع کنند. مورد سوم، پرداختن به مطالبات روسیه از امریکا و ناتو این بار از موضع فرماندهی نظامی است. هر سه مسیر مستلزم یک جنگ بزرگ هستند.
یک راه حل وسوسه انگیز برای روسیه میتواند استفاده از تسلیحات مستقر بدون حضور سربازان پیاده نظام روی زمین باشد شبیه جنگ هوایی ناتو علیه صربستان در سال ۱۹۹۹ میلادی. حملات راکت اندازها و موشکها ویرانی به بار خواهند آورد. این سلاحها میتوانند همزمان با تسلیحات تازهتر مانند حملات سایبری به زیر ساختهای اوکراین مانند حملاتی که شبکه برق آن کشور را در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ میلادی مختل کردند تکمیل شوند. "کِیر گیلز" از اندیشکده "چتم هاوس" در لندن خاطر نشان میسازد که روسیه میتواند هر زمانی که مایل بود فشار را افزایش و کاهش دهد و با مکثهایی برای تکرار یا تشدید مطالبات اش این نوسان را ادامه دهد.
مشکل اصلی برای روسیه آن است که چنین کارزارهای بمبارانی طولانیتر و دشوارتر از آن چیزی هستند که در ابتدا به نظر میرسند. اگر جنگ رخ دهد خواه ناخواه با اقدام زمینی همراه خواهد شد. روسیه بدون شک تعداد نیروی کافی برای این کار را در اختیار دارد. مطالعهای توسط موسسه رند (RAND) در سال ۲۰۱۶ میلادی نشان داد که روسیه میتواند دو کشور از سه کشور بالتیک را با حدود ۳۰ گردان تاکتیکی تصرف کند یک تشکیلات روسی متشکل از حدود هزار سرباز به اضافه تجهیزات نظامی. روسیه در حال حاضر در حدود چندین برابر این تعداد نیرو را در مرزهای اوکراین مستقر کرده است و تعداد واحدهای پشتیبانی بیش تری نیز در راه هستند.
"دیوید شلاپاک" یکی از نویسندگان گزارش "رند" میگوید: "من چیز زیادی بین کی یف و روسیه نمیبینم که بتواند نیروهای روس را متوقف سازد. روسیه ممکن است اقدامی مشابه حمله رعد آسای امریکا علیه بغداد در آوریل سال ۲۰۰۳ میلادی را این بار در مورد اوکراین انجام دهد. یک حمله سریع و دقیق با هدف شوک وارد ساختن و فلج کردن دشمن".
اگر بلاروس اجازه دهد روسیه از خاک آن کشور حمله کند، کی یف حتی از جبهه غربی نیز تحت محاصره قرار میگیرد. "الکساندر لوکاشنکو" رهبر بلاروس در ۱۷ ژانویه اعلام کرد که کشورش در ماه فوریه رزمایش مشترکی را با روسیه در مرزهای جنوبی و غربی خود برگزار خواهد کرد و ورود نیروهای روس به آن کشور آغاز شده است. "شِر" میگوید: "سربازان اوکراینی جنگجویان خوبی هستند، اما علیرغم سالها آموزش دیدن توسط نیروهای غربی از مهارت مشابه نیروهای روسیه در جنگ و مانورهای تسلیحاتی ترکیبی برخوردار نیستند. مزیت روسیه در استفاده از ترکیبی از نیروهای زمینی، نیروهای ویژه، بالگردهای تهاجمی و چتربازان در خط مقدم و خطوط دوردست جبهههای جنگ است".
با این وجود، علیرغم این مزایا، روسیه برای اشغال پایتخت اوکراین چه رسد به کل اوکراین کشوری با بزرگی و جمعیتی مشابه افغانستان با مشکل مواجه خواهد شد. از سال ۲۰۱۴ میلادی به این سو، بیش از ۳۰۰ هزار اوکراینی تجربه نظامی کسب کرده اند و اکثر آنان به سلاح گرم دسترسی دارند. مقامهای امریکایی به متحدان خود گفته اند که پنتاگون و سیا هر دو از شورش مسلحانه اوکراینیها حمایت خواهند کرد. با این وجود، روسیه احتمالا میخواهد از اشغال طولانی مدت اوکراین خودداری ورزد و ممکن است نیازی نیز به این کار نداشته باشد.
"شلاپاک" میگوید: "آیا زمانی که نیروهای روس در محدوده مرکزی شهر کی یف قرار گیرند این وضعیتی است که اوکراینیها بخواهد و بتوانند با آن زندگی کنند"؟ حتی در صورتی که "ولودیمیر زلنسکی" رئیس جمهوری اوکراین مایل به تحمل محاصره روسیه باشد نیز روسها ممکن است قمار کنند و بر این باور باشند که دولت او به سادگی سقوط خواهد کرد و ممکن است از جاسوسان، نیروهای ویژه و نیروهای ضد اطلاعاتی و انتشار اخبار جعلی برای تسریع این روند استفاده کنند.
با این وجود، نبردها به ندرت آن قدر سریع و یا آسان هستند که برنامه ریزان آن در ابتدا تصور میکنند. روسیه از زمان اوج نبردهای جنگ جهانی دوم تاکنون در یک حمله نظامی گسترده شامل استفاده از پیاده نظام، نیروهای زرهی و نیروهای هوایی شرکت نکرده است. کشورهایی که مورد حمله قرار میگیرند نیز میتوانند مستحکم باقی بمانند و ممکن است از هم پاشیده شوند و این موضوع قابل پیش بینی نیست. مستقر کردن یک رژیم دست نشانده در یک کشور در مراحل ابتدایی کار آسانی است همان گونه که کرملین پس از تهاجم خود به افغانستان در سال ۱۹۷۹ میلادی این کار را انجام داد. با این وجود، واقعیت آن است که مواجهه طولانی مدت نظامی روسیه با اوکراین باعث میشود تا کمک نظامی غرب به دولت اوکراین برسد و این موضوع بیش از هر چیزی باعث بی ثباتی خود روسیه خواهد شد.
حتی پیروزی در این نبرد نیز برای روسها گران تمام خواهد شد. "پیتر زواک" ژنرال بازنشسته که مستشار دفاعی امریکا در روسیه در جریان اولین حمله کرملین به اوکراین در سال ۲۰۱۴ میلادی بوده میگوید: "اوکراینیها خواهند جنگید و خسارت بزرگی را به روسها وارد خواهند ساخت. این برای روسیه دشوار خواهد بود. روسیه در این مسیر اساسا تنها خواهد بود". همه این موارد در حال حاضر باعث میشوند تا پوتین برای تصمیم گیری به منظور جنگ با اوکراین اندکی تامل و مکث کند.