یک متخصص تغذیه و فیزیولوژی میگوید: ایرانیان در مقایسه با دهه ۸۰ غذای کمتری میخورند و هزینه بیشتری بابت خوراکیهای مختلف اعم از گوشت و تخم مرغ، لبنیات، برنج و قند و شکر میپردازند. البته در نیمی از استانهای کشور وضعیت بدتر و شرایط سختتر است؛ چراکه درآمدها بسیار پایین و شرایط تامین غذا سخت است و وضعیت نابسامانی داریم و بسیاری از کودکان و خانوارها دچار سوءتغذیه هستند. بر این اساس، وقتی که غذای کافی به افراد نمیرسد، بخصوص فرزندان آن خانواده و افراد در سن رشد، به خاطر ضعف جسمانی و روحی، بهرهوری بالایی در زندگی ندارند؛ عملاً سوءتغذیه و فقر، دو بال یک جریان هستند که هر دو موجب تضعیف خانواده و سوق دادن آن به شرایط وخیم و ناگوار است.
به گزارش شفقنا، دکتر عزیزاله کمال زاده گفت: وقتی صحبت از امنیت غذایی در یک جامعه یا یک کشور میشود پنج شاخصه باید تحقق یابد تا بتوان گفت آن جامعه یا کشور دارای امنیت غذایی است و بعلاوه یک نکته مهم دیگر ثبات و پایداری امنیت غذایی در طولانی مدت است. این پنج شاخصه عبارتند از: ۱- آن کشور باید بتواند غذا به اندازه کافی تولید کند یا اگر نمیتواند از طرق دیگر مثل واردات پایدار تهیه نماید. ۲- غذا در دسترس همه افراد قرار داشته باشد. یعنی مردم در همه اوقات و در تمام ایام عمر به غذای سالم و کافی از نظر فیزیکی دسترسی داشته باشند. منظور از دسترسی فیزیکی وجود غذا در محل زندگی است. اما مثلا در خیلی از مناطق ایران و مناطق دور افتاده و محروم سبزی و صیفی و میوهها بسیار محدود است و مردم اگر پول هم داشته باشند که خرید کنند، ولی این محصولات که برای سلامت لازم هستند وجود ندارد. حتی در مناطق قابل توجهای در فصول خاصی دسترسی به شیر و لبنیات وجود ندارد، درحالیکه بحث اصلی امنیت غذا به مفهوم دسترسی داشتن به انواع مواد غذایی برای سیری سلولهای بدن و نهایتاً سلامت کامل است. ۳- مردم از نظر اقتصادی توان خرید داشته باشند. دسترسی اقتصادی هم وقتی است که مردم پول کافی برای خرید غذا داشته باشند. ۴- غذا از نظر دارا بودن مواد مغذی مورد نیاز بدن، ترکیبات و کیفیت مناسبی داشته باشد. ۵- غذا سالم و ایمن باشد. یعنی غذا عاری از هر نوع آلودگی از قبیل عوامل بیماری زای میکروبی، آلودگیهای انگلی، باقیمانده سموم گیاهی، آفت کشها و مواد ضد عفونی کننده باشد.
وی افزود: موضوع غذا و تامین آن یکی از ابعاد اساسی زندگی، سلامت و همچنین رفاه جامعه است. امنیت غذایی از معیارهای توسعه انسانی است و دستیابی به آن باید از اهداف اصلی هر کشوری به شمار رود. موجود بودن و عرضه غذای سالم و با کیفیت، سهولت دسترسی و قدرت خرید از ارکان امنیت غذایی هر جامعه ایی میباشد. در ایران متاسفانه مسئله امنیت غذایی، از همه ابعاد از قبیل مقدار و سرانه مصرف و توان اقتصادی برای خرید، کیفیت، دسترسی همه مردم به غذای کافی و سالم و همچنین توزیع مواد غذایی در دهکهای مختلف دچار مشکل است و الگوی مصرف و تغذیه از کمیت و کیفیت ضروری و مطلوبی برخوردار نیست.
وی تصریح کرد: درآمد خانوار از عوامل مهم در تامین امنیت غذایی است و عامل مهم دیگر در تامین امنیت غذایی جامعه، دانش تغذیهای و سلیقه خانوادهها در نحوه تخصیص بودجه برای تهیه بهترین نوع مواد غذایی در دسترس و چگونگی تقسیم غذا در خانواده میباشد. امنیت غدایی زمانی تامین میشود که خانواده درآمد کافی داشته باشد تا سبد غذایی خانواده به صورت صحیح انتخاب و تهیه شود، برای افراد خانواده کافی و به صورت صحیح طبخ شود تا عناصر و مواد مغذی سالم و صحیح به سلولها و اندامهای بدن برسد.
دکتر کمال زاده ادامه داد: برای تامین امنیت غذایی در یک کشور و نظام اجتماعی باید سازمانها و نهادها با هم همکاری داشته باشند و با هماهنگی یک سازمان متولی امنیت غذایی، بر اختصاص بودجه کافی، تولید یا واردات مواد و محصولات غذایی، آموزش و تبلیغ و آگاهی دادن به جامعه و سیاست گذاریهای کلان اقتصادی نقش ایفا کنند. سازمان متولی امنیت غذایی باید نسبت به تهیه و کافی بودن و نوع مواد غذایی، میزان و قیمت آنها همیشه مطلع بوده و بررسی نماید که همه مردم از نظر فیزیکی به این غذا دسترسی و قدرت خرید داشته باشند. این سازمان باید پیش بینی بحرانهای احتمالی را داشته باشد و در صورت احتمال بروز بحران باید زنگ خطر را به صدا در آورد و مسئولیت بسیج همگانی برای تامین امنیت غذایی را بر عهده بگیرد.
این متخصص تغذیه گفت: هر چند در طی چهار دهه گذشته همواره کشور علاقهمند بوده که به صورت جدی در زمینه تامین امنیت غذایی برنامهریزی و سیاستگذاری داشته باشد؛ اما مرتکب اشتباهات فاحشی شده است و اکنون، شرایط ما خوب نیست و امروزه به جهت معیشت و امنیت غذایی مردم در مضیقه هستند. مهمترین کالاهای اصلی که در امنیت غذایی کشور میتوانند موثر باشند، وارداتی هستند و بسیاری از اینها، نقطه بسیار پرچالشی برای کشور به شمار میروند. اینطور نیست که ما ظرفیت نداشته باشیم یا دانش کافی نداریم؛ بلکه سیاستگذاران و برنامه ریزان و مجریان بر اساس رویکرد خود اقدامات درستی نکرده اند و نتیجه آن است که امروز در ایران حدود ۲۷ درصد از هزینه خانوار مربوط به غذاست؛ در حالیکه در دنیا این رقم زیر ۱۰ درصد و در بالاترین کشورها حدود ۱۵ درصد است و ما از بالاترین کشورها حدود دو برابر و از کمترین کشورها سه تا چهار برابر هزینه بیشتری را به خانوار تحمیل میکنیم و این یعنی وضع مردم ما سخت بوده و از جهت تامین غذا با مشکل جدی مواجه هستند و در نتیجه، سفره خانوار به صورت مداوم، کوچکتر شده و شرایط غذایی بدتر میشود.
وی تصریح کرد: ایرانیان در مقایسه با دهه ۸۰ غذای کمتری میخورند و هزینه بیشتری بابت خوراکیهای مختلف اعم از گوشت و تخم مرغ، لبنیات، برنج و قند و شکر میپردازند. البته در نیمی از استانهای کشور وضعیت بدتر و شرایط سختتر است؛ چراکه درآمدها بسیار پایین و شرایط تامین غذا سخت است و وضعیت نابسامانی داریم و بسیاری از کودکان و خانوارها دچار سوءتغذیه هستند. بر این اساس، وقتی که غذای کافی به افراد نمیرسد، بخصوص فرزندان آن خانواده و افراد در سن رشد، به خاطر ضعف جسمانی و روحی، بهرهوری بالایی در زندگی ندارند؛ عملاً سوءتغذیه و فقر، دو بال یک جریان هستند که هر دو موجب تضعیف خانواده و سوق دادن آن به شرایط وخیم و ناگوار است.
دکتر کمال زداه ادامه داد: امروزه بسیاری از مردم از تامین نیازهای اولیه زندگی محروم هستند و در مورد مسکن و غذا، شرایط بسیار بد است؛ به نحوی که بیش از ۸۰ درصد بودجه یک خانوار برای این دو مورد هزینه میشود؛ در طی چند سال اخیر، مصرف آبزیان کاهش ۵۰ درصدی داشته یا در مورد مصرف گوشت قرمز، کاهش ۴۶ درصدی را تجربه کردهایم همچنین در مصرف برنج و شیر و لبنیات و میوه و سبزی نیز کاهش ۳۰ درصدی رخ داده که از همه بدتر، کاهش ۳۰ درصدی مصرف شیر و لبنیات است؛ در حالیکه سرانه مصرف قبلی نسبت به استانداردهای دنیا ۵۰ درصد پایین بود، از بعد امنیت غذایی و بهداشتی، کاهش مصرف شیر و لبنیات لطمات زیادی را به کشور تحمیل خواهد کرد و هزینه درمانی دولتها را افزایش میدهد و کاهش مصرف شیر و لبنیات در کاهش رشد قدی و جسمی و فکری و سلامتی کودکان تاثیر قابل ملاحظهای دارد و برای رشد استخوانهای طولی و پیشگیری از پوکی استخوان مهم است. در حالیکه با کار علمی و کارشناسی میتوانستیم شرایط بهتری ایجاد کنیم.
وی با بیان اینکه اهمیت نقش امنیت غذایی در تامین امنیت کشور است گفت: متاسفانه اشتباهات مهلکی که سالها به جهت خودکفایی و خوداتکایی در بخش کشاورزی و صنعت غذا مطرح شد و سعی و خطاهای بسیاری را رقم زد باعث شد که اصلیترین منابع کشور را مصرف کرده و نه به خودکفایی و نه به خوداتکایی رسیدهایم و نه حرفی برای گفتن در دنیا داریم که در صورت تحریم، از خودمان دفاع کنیم. در این بعد، چه در تولید و واردات و چه در استفاده از منابع آبی و خاک، سموم و کود مصائب فراوانی داریم و سیاستگذاری غلط باعث شده که نه از غذای کافی و سالم برخوردار باشیم و نه آن را به قیمت مناسب تولید کنیم؛ ضمن اینکه آب و هوا و خاک را هم نابود کردیم.
این کارشناس تغذیه تصریح کرد: مسوولان کشور وظیفه دارند برای حفاظت و حراست از کشور، به امنیت غذایی توجه ویژه داشته باشند. در جامعهای که فقر به وجود میآید و غذا، مساله اصلی مردم است، همه ناهنجاریها اعم از سرقت، دزدی و انحراف اخلاقی قابل تصور است و افرادی که در ابتدا با شرایط بد و ناسالم پرورش مییابند، در بزرگسالی و مسوولیتهای خصوصی و دولتی خود نیز مشکلزا میشوند. همه موضوعات به هم مرتبط هستند و اگر شغل خوب نباشد، غذای خوب نیست و اگر غذای خوب نباشد، توانایی انجام بهینه کار از بین میرود؛ پس خلق ثروت نیز صورت نمیگیرد و وضعیت معیشت مردم روزبهروز بدتر میشود. از طرفی موضوع نیروی انسانی مبتکر، خلاق و صاحب ایده است که اگر تغذیه قشر جوان مناسب نباشد، بر روی ذهن، هوش و توان فکری افراد تاثیر خود را بر جای میگذارد و اکنون هم گزارشهای بینالمللی حکایت از کاهش سطح IQ مردم ایران دارد.
وی تاکید کرد: در وضعیت فعلی، چند کار امکانپذیر است؛ ولی عزم جدی و نگاه درست میخواهد. اولویت با افزایش بهرهوری ظرفیتهای موجود بوده و یک تصمیم با عزم و اراده و شدت و حدت به جهت برخورد با کسانی میخواهد که بهرهوری را مدنظر قرار نمیدهند و شرایط را درک نمیکنند. برای رسیدن به یک چشمانداز مناسب، نیاز به اصلاح ساختار در زمینه یارانه و قیمتهای تمامشده و اعلامی به مردم داریم و ذیل آن باید قیمتگذاری کالاهایی که استفاده از یارانه دارند و محدودیتهایی که ناشی از آن است، اصلاح شود. این همه یارانه در انواع مختلف به مردم ارائه میشود، ولی به دست مصرفکننده نهایی و قشر آسیبپذیر نمیرسد و به تبع آن، این یارانه باعث افت تولید و کیفیت میشود.
دکتر کمال زاده تصریح کرد: باید وضعیت ارز ۴۲۰۰ تومانی را مشخص کرد و از حذف یکباره آن خودداری شود و در صورت اجبار، به تدریج در طی چند سال حذف شود تا راهکارهای جایگزین برقرار گردد و در صورت حذف آن به سمت کمک به اقشار ضعیف جامعه رفت و از آنها حمایت شود. یعنی یارانهها را به صورت غیرمستقیم در قالب کالاهای اساسی و مهم مثل شیر و لبنیات، گوشت، تخم مرغ، برنج و مواد پروتئینی به آنها پرداخت کرد و هم چنین برنامههایی که میتوان یارانه را به اقشار نیازمند به طور هدفمند رساند از قبیل برنامههایی مثل تغذیه مدارس، شیر مدارس، تغذیه افراد محروم، تغدیه سالمندان، کارگران، اقشار و خانوادههای ضعیف را اجرا کرد.