فرارو- بعضی وقتها پوسترها آنقدر جذاب و عمیق هستند که مثل یک نقاشی یا عکس هنری زیبا میشود آنها را قاب کرد و به دیوار زد؛ پوسترهایی که میشود دقایقی طولانی به آنها خیره شد و دربارۀ معانی آنها و نسبتشان با مضامین فیلم فکر کرد و از جاذبۀ بصری آنها لذت برد. بعضی وقتها هم آنقدر سبک و پیش پا افتاده هستند که معلوم است به عنوان یک کار اضافی و غیرضروری صرفا سرهمبندی شدهاند و نه تنها اشتیاقی به دیدن فیلم ایجاد نمیکنند بلکه حتی ممکن است ذهنیت بدی از فیلم در ذهن مخاطب ایجاد کنند.
به گزارش فرارو؛ در اینجا ده پوستر از فیلمهای در حال اکران سینمای ایران را به همراه توضیحات مختصری دربارۀ ویژگیها و ارزشهای آنها ملاحظه خواهیم کرد.
۱. ازدواج جنجالی
اگر بخواهیم نمونهای از بدترین شکل طراحی پوستر را مثال بزنیم، این پوستر مثال خوبی است؛ یک طرح دو تکه که دو قسمتش هیچ ربطی به هم ندارند، با رنگهایی ناهمخوان که مجموعهای از عکسهای بازیگران فیلم را بدون هیچ دقت و ظرافتی روی پسزمینۀ لوکیشن فیلم قرار داده است. انگار کاردستی یک دانشآموز را میبینیم که چند عکس مختلف را از مجله بریده و کنار هم چسبانده است.
۲. شهر گربهها
به نظر میرسد مهمترین اصلی که در طراحی این پوستر به کار گرفته شده این بوده که هیچکدام از بازیگران از نبودن عکسشان در پوستر ناراحت نشوند. طراحی نوشتۀ عنوان فیلم خوب است و فضای کلی پوستر شاد و خوشرنگ است، اما این بیشتر هنر طراح لباس بوده تا طراح پوستر. طراحی پوستر نکتۀ هنرمندانۀ خاصی ندارد و جز معرفی بازیگران و لباسها کار دیگری نمیکند.
۳. گشت ارشاد
پوستر گشت ارشاد همان مدل پوستر قسمتهای قبلی فیلم را ادامه داده و بدون اینکه سعی کند خلاقیتی در ارائۀ مضمون فیلم به خرج دهد، معلوم است که تکیۀ اصلیاش بر نشان دادن حضور بهنام بانی در فیلم بوده است.
۴. گربه سیاه
«گربه سیاه» یک اصطلاح است که برای اشاره به رقیب سرسخت و همیشه برنده به کار میرود. عنوان فیلم هم به همین دلیل اینطور انتخاب شده. اما پوستر فیلم به صورتی است که انگار فیلم واقعا دربارۀ یک گربۀ سیاه است. کاربرد استعاری اصطلاح گربه سیاه در عنوان فیلم خوب است، اما استفاده از تصویر گربۀ سیاه در پوستر یک انحراف کامل است که نشان میدهد هیچ اهمیتی به طراحی پوستر داده نشده و این صرفا یک کار سرسری و برای رفع تکلیف بوده است.
۵. رمانتیسم عماد و طوبی
این پوستر به طور کلی نشان میدهد که با فیلمی عاشقانه رو به رو هستیم، اما در بیان جزئیات، این طرحی شکست خورده است. اگر قرار است فقط دو دست بار نشان دادن مضمون فیلم را حمل کنند، ظریفترین حالات آنها هم اهمیت پیدا میکند. از این جهت اگر قرار باشد فقط از روی وضعیت این دو دست چیزی دربارۀ فیلم بفهمیم به نظر میرسد که دست زن در حالتی از تردید و حتی پس زدن قرار دارد. یعنی در حالیکه دست مرد با انگشت کوچک باز شدهاش نشان میدهد که به دنبال اتحاد با دست زن است، دست زن انگار خودش را عقب کشیده و هیچ نشانی از پذیرش و حرکت به سمت دست مرد ندارد. اگر محتوای فیلم همینطور بود آنوقت میشد گفت این پوستر کار هنرمندانهای بوده است، اما واقعیت بر خلاف این است. اگر به دلیل محدودیتها قرار نبود که این دو دست با هم در پیوند باشند بهتر بود اصلا مضمون پوستر طور دیگری انتخاب میشد یا حالت دستها به صورتی ظریفتر و عاشقانهتر به تصویر کشیده میشد.
۶. صحنه زنی
حتی خشونت و عصیان هم وقتی به سینما میآید باید جذاب و زیبا باشد. اگر غیر از این باشد چه دلیلی برای دیدن فیلم هست؟ پوستر هم باید از همین قاعده تبعیت کند. درست است که شخصیتهای این فیلم آدمهای لاابالی و خلافکاری هستند، اما صرف نشان دادن تصویری نمادین از یک خلافکار آن هم به صورتی نسبتا چندشآور و بدون جاذبه سوژۀ جالبی برای پوستر فیلم نیست. پوستر قرار است تبلیغی برای فیلم باشد، اما به سختی میشود تصور کرد که این تصویر علاقه به دیدن فیلم را در کسی ایجاد کند.
۷. منصور
خلوص و آرامشی آسمانی؛ این مضمونی است که این پوستر به بیننده انتقال میدهد و مضمون فیلم هم در عمق خودش چیزی غیر از این نیست. علاوه بر مضمون، جاذبۀ بصری طرح هم نسبتا خوب است و استفادۀ محض از طیف رنگ آبی آن را به نقاشیهای تکرنگ و آرامشبخش ایوس کلاین شبیه کرده است.
۸. جنایت بی دقت
این پوستر نمونهای از یک کار طراحی است که واقعا جدی گرفته شده و دربارۀ آن فکر شده است. این فیلم از طریق پرداختن به حادثۀ آتش زدن سینما رکس، دربارۀ خود سینما تامل میکند. پوستر فیلم با هنرمندیِ تمام، این خوداندیشیِ سینمایی را به تصویر کشیده است. در پسزمینۀ تصویری که روی پردۀ داخل پوستر نقش بسته، عدهای تماشاچی را میبینیم که روی صندلیهایشان نشستهاند. این بیشباهت به صحنۀ سالن سینما نیست. به بیان ساده، انگار نمیتوان با اطمینان تعیین کرد که در این تصویر، افراد درون پرده تماشاچیان فیلمی هستند که این سوی پرده در جریان است و یا فیلم همانی است که روی پرده نمایش داده میشود. تصویر آتش هم معلوم نیست که دقیقا دارد پرده را میسوزاند یا آنچه را که در این سوی پرده است و انگار از نور آتش روشنی گرفته. بنابراین خود این پوستر قبل از دیدن فیلم ما را به لحاظ ذهنی وارد تاملی فلسفی دربارۀ ذات سینما میکند؛ تامل دربارۀ اینکه حقیقت در نابترین هسته و ذات خودش در آنسوی پرده جریان دارد یا این سو.
۹. پوست
با اینکه شباهتی جزئی بین این پوستر و پوستر فیلم صحنهزنی هست، اما آنچه که دربارۀ آن پوستر گفتیم در اینجا برعکس است. این پوستر هم جذاب است و هم رازآمیز و این ترکیبی است که میتواند تبلیغی واقعی برای فیلم باشد. مهمترین مضامین فیلم که عشق، جادو و نفرین هستند، به نحوی بسیار عالی و هنرمندانه و بدون هیچ ضرب و زوری در پوستر حضور دارند. پوستین روی دوش مرد، نوشتههای روی پوست صورت دو شخصیت و جای خراشهایی که شبیه ناخن کشیدن موجودی اهریمنی هستند، در طرحی خوشرنگ و متوازن و متین با هم ترکیبی درخشان و درجه یک از وحشت و راز را شکل دادهاند.
۱۰. آتابای
رنج عاشقانه را چطور میشود نشان داد؟ پوستر فیلم آتابای یک پاسخ زیبا به این پرسش است. فریادی که انگار زجر سوختن در آتشی نامرئی را به ما نشان میدهد. آتشی دیده نمیشود، اما میوههای قرمز که در حالتی مبهم دیده میشوند و در سراسر فضای طرح پراکنده هستند، انگار جای خالی آتش را پر کردهاند، زیرا شبیه به جرقههای برخاسته از آن به نظر میرسند. نشان دادن آتشی درونی با استفاده از تصویر درختان سبز میوه کاری بسیار هنرمندانه و ظریف است که این پوستر را به اثری بدیع و درخشان تبدیل کرده است. اگر ایمان باعث میشود که ابراهیم (ع) در میان آتش احساس بودن در گلستان را پیدا کند، عشق آن چیزی است که در میان باغی زیبا و سرسبز احساس بودن در آتش را به عاشق میچشاند. این پوستر فقط طرحی برای فیلم آتابای نیست بلکه تصویری از خود عشق است.