«قبلتر بیشتر مراجعین ما زنهای مبتلا به اعتیاد بودند، اما الان خوابگاه سایر آسیبها هم دارد تکمیل میشود.» این بخشهایی از صحبتهای «سپیده علیزاده» مدیر مرکز کاهش آسیب «نور سپید هدایت» واقع در پارک شوش است.
به گزارش خبرآنلاین، آنطورکه بهنظر میرسد هجوم مشکلات اقتصادی سبب شده خانوادههای بیشتری هرآنچه از دارایی دارند، از دست بدهند تا بیسرپناه سرگردانِ کوچه و خیابانهای شهر شوند، آنها زنان و مردانی هستند که بهواسطه بیخانمان شدن بهمراکز نگهداری (شلترها) پناه میبرند، خانوادههایی که دیگر نمیتوانند کنار هم بودن را تجربه کنند.
چرخه آسیبهای اجتماعی درحال تکمیل شدن است، اگر روزگاری انواع آسیبها فرد را نشانه میگرفتند و خانواده پناهگاه فرد بود، اما حالا خودِ خانواده در تیررس آسیب قرار گرفته است طوریکه نهتنها نمیتواند از کسی مراقبت کند بلکه به مراقبت و نگهداری هم نیاز دارد. این روزها تنگناهای زندگی در وضعیت نابسامان اقتصادی سبب شده زندگی مردم کوچک و کوچکتر شود طوریکه برخی خانوادهها دیگر سرپناهی ندارند. دراینباره علیزاده میگوید: «در این مدت خانوادههای زیادی داشتیم که بیسرپناه شدهاند، خانوادههایی که معتاد نیستند، اما بیسرپناه شدهاند و آسیبهای جدیای را دارند تجربه میکنند، دلیل بیسرپناه شدن آنها در اغلب موارد فقر مالی و موارد مرتبط با فقر مانند بیکاری است.»
او ادامه میدهد: «مشکل اساسی ما در مواجه شدن با این خانوادهها این است که ما هیچ مرکز نگهداری برای خانوادهها نداریم، در نتیجه خانوادههای بیسرپناه که در منطقه شوش به ما مراجعه میکنند مجبور هستیم زن و فرزند او را در مرکز زنان پارک شوش اسکان دهیم، آنهم اگر فرزندش دختر یا پسر کم سن و سال باشد و مرد خانواده را به مرکز آقایان معرفی کنیم.»
علیزاده بیان میکند: «اگر این خانواده یک پسر شانزده هفده ساله داشته باشد نه ما میتوانیم در مرکز زنان او را پذیرش کنیم و نه میتواند در مرکز مردان پذیرش شود چراکه سن پسر کمتر از ۱۸ سال است. وقتی خانوده را به بهزیستی معرفی میکنیم آنها میگویند که مادر و دختر بچه را با هم پذیرش میکنیم، اما مادر و پسر بچه باید از یکدیگر جدا شوند.»
درهمینباره امانالله قراییمقدم، جامعهشناس میگوید: «ذهنیت حاکم بر جوامع امروزی مادیات و اقتصاد است، وقتی حالِ اقتصاد در یک جامعه پریشان است، یا وقتی اقتصاد سیاستزده شده است که در آن توزیع عادلانه ثروت صورت نمیگیرد، یا اختلاف طبقاتی زیاده شده است، آسیبهای آن مستقیماً به درون خانواده وارد میشود. خانواده مانند یک سیاه چاله همه آسیبها را به درون خودش میکشد، وقتی نظم میان جامعه و خانواده دچار آشوب میشود نه تنها صرفاً پدر خانواده بلکه همه اعضای آن دچار آسیب شده و گاهی مجبور به ترک خانه میشوند، آنها در این وضعیت یا به کارتنخوابی روی میآورند یا به سازمان و مکانهای نگهداری عمومی مراجعه میکنند.»
درکنار بیسرپناه شدن خانوادهها در مواجهه با مشکلات اقتصادی یکی دیگر از آسیبهایِ احتمالی چنین شرایطی، ترک خانواده توسط مردان است. مدتی قبل «فاطمه دانشور» مدیر موسسه خیریه «مهرآفرین» در صفحه اینستاگرام خود نوشت که مراجعه زنان با فرزندانشان به این موسسه به دلیل ترک همسران آنها در ماههای اخیر بیشتر شده است، چراکه همسران آنها به دلیل فقر و بیکاری نمیتوانستند هزینههای خانواده خود را تامین کنند، به همین دلیل آنها را ترک کردند. درهمینباره سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران میگوید: «وقتی حال اقتصاد خوب نباشد حال بقیه بخشها خوب نخواهد بود، وقتی بحرانها تشدید میشوند بر روی همه چیز از جمله بر روی روابط اعضای خانواده تاثیر منفی دارد که یکی از آنها همین مسئله ترک خانه توسط مردان متاهل است.»
او درباره سایر دلایل این آسیب با بیان اینکه «در ایران مردان معمولاً کمتر خانه را ترک میکنند مگر اینکه با فشارهای زیادی مواجه باشند.» عنوان میکند: «دلایل متعددی برای ترک خانه توسط مردان متاهل وجود دارد چراکه این مسئله اصلاً تک عاملی نیست. در میان مجموعه عوامل اعتیاد یکی از عوامل اصلی است، اعتیاد میتواند سبب ناتوانی در تامین هزینههای زندگی شود و در نهایت منجر به ترک منزل توسط مرد خواهد شد.
این مددکار اجتماعی ادامه میدهد: «ازدواجهای تحمیلی و بیکاریِ مرد از عواملی هستند که میتواند سبب ترک خانه شود. حتی خشونتهایی که ممکن است توسط زن به مرد تحمیل شود از دلایل دیگر این مسئله است. ورشکستگی و شکست در کار و امور اقتصادی عامل محرکی برای ترک منزل است. گاهی تنشهای بیش از حد میان مرد و فرزندان از عوامل ایجاد این آسیب است.»
درهمینباره قراییمقدم میگوید: «بهقول حضرت سعدی «بر احوال آن مرد باید گریست، که دخلش بود نوزده و خرج بیست»، وضعیت اقتصادی، تامین معیشت، ریزش جامعه به زیر خط فقر از مهمترین عوامل فرار مردان از خانواده است. وقتی معیشت خانواده با مشکل مواجه شود و خواستههای اعضای خانواده محقق نشود آسیبهای جدی همراه دارد. وقتی هدف در زندگی زیاد شود، اما وسیله رسیدن به هدف وجود نداشته باشد از سر ناچاری مردان یا به ترک خانه دست میزنند و یا اقدام به خودکشی میکنند.»
او ادامه میدهد: «خودکشی و ترک منزل توسط مردان یکی از آثار و نتایج نابهسامانی اقتصادی و شکاف طبقاتی است؛ بهخصوص برای کسانیکه جزو طبقه متوسط بودند و قبلاً میتوانستند خواستههای خانواده را تامین کنند، اما الان به دلیل مشکلات اقتصادی چنین امکانی را ندارند، بهقول معروف وقتی مردی شرمنده خانواده میشود درگیر چنین آسیبهایی خواهد شد. حتی مردانی هستند که زیر فشارهای اقتصادی طلاق میگیرند و به خانواده اولیه و پدر و مادر خود برمیگردند.»
در ادامه موسوی چلک درباره پیامدهای ترک منزل توسط مردان میگوید: «پیامد این مسئله اول روی بچههاست چراکه بچهها به هر دوی پدر و مادر نیاز دارند، اما وقتی پدر خانه را ترک کند مادر بار بیشتری را روی دوش میکشد و این مسئله میتواند آسیبهای جدی داشته باشد. اگر زن شاغل نباشد و حمایتی نداشته باشد مشکلات متعددی سر راه زندگی او قرار میگیرد، ممکن است برای جبران وضعیت پیش آمده درپی شغل و درآمد بیشتر باشد و همین مسئله کمک میکند مراقبت از فرزندان کمتر شود، این کاهش مراقبت میتواند آسیبهای بیشتری را برای خانواده ایجاد کند.»
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران بیان میکند: «همچنین مردی که از خانه را ترک میکند، پایگاه و منزلت اجتماعیاش خدشهدار میشود، طبیعتاً در تعامل با دیگران و ایفای نقشهای اجتماعی دچار مشکل خواهد شد، اگر هم جایی برای زندگی نداشته باشد طبیعتاً هزینههای زندگیاش افزایش پیدا میکند و اگر توان تامین این هزینهها را نداشته باشد ممکن است با کارتن خوابی و بیخانمانی مواجه شود، همین مسئله مشکلات دیگری هم برای او ایجاد میکند، مثلاً ممکن است در قاچاق و توزیع مواد مخدر و سایر جرائمی از این دست شرکت کند.»