دکتر رحمان عابدینزاده نیاسر؛ اجازه دهید ابتدا یک موقعیت واقعی را مرور کنیم. جان به عنوان رئیس حسابهای کلیدی در یک شرکت تبلیغاتی کار میکرد. او چهار کارمند داشت که به او گزارش میدادند.
متاسفانه او همیشه اعضای تیم خود را دست کم میگرفت و تمام وقت با آنها دعوا میکرد. او هرگز نمیتوانست به آنها اعتماد کند و همیشه فکر میکرد آنها قادر به انجام درست کارها نیستند.
روزی او یک پروژه بزرگ را قبول کرد که باید ظرف دو روز کاری آن را به اتمام میرساند. تصمیم گرفت تمام فعالیتها را به تنهایی انجام دهد، زیرا فکر میکرد هیچ کس دیگری غیر از او نمیتواند این کار را درست انجام دهد.
اما جان نتوانست پروژه را در روز موعود تحویل دهد و انتقادات زیادی از مافوق خود دریافت کرد. سازمان وی نیز یکی از مشتریان اصلی و معتبر خود را از دست داد.
به نظر شما چرا جان شکست خورد؟ چرا نتوانست پروژه را به موقع به پایان برساند؟ در اینجا اهمیت یک تیم مطرح میشود. اگر جان از اعضای تیم خود کمک میگرفت، وظیفه خود را به موقع تمام میکرد و همه از او قدردانی میکردند.
یک فرد نمیتواند همه کارها را به تنهایی انجام دهد. او برای اینکه در هر کاری عالی باشد به حمایت و همچنین راهنمایی دیگران نیاز دارد. اگر افراد با هم به صورت تیمی کار کنند، اهداف پیچیده به راحتی محقق میشوند.
یک تیم، گروهی از افراد است که همه با هم برای یک هدف مشترک کار میکنند. افراد تشکیلدهنده یک تیم بهطور ایده آل باید اهداف مشترک داشته باشند و کم و بیش روی همان خطوط فکری، فکر کنند.
افرادی که با یکدیگر سازگار نیستند، نمیتوانند تیم تشکیل دهند. آنها باید علایق، فرآیندهای فکری، درک و نگرش مشابه یا یکسانی داشته باشند.
تیم سازی چیست؟ در سطح استراتژیک، تیم سازی بخشی از توسعه سازمانی است و مربوط به سازماندهی نقشهای شغلی در دستههای کاری است و تاکید بر این باور دارد که مجموع تلاش گروهی که با هم کار میکنند بیشتر از سهم جدای هر فرد است.
در سطح عملی، تیم سازی با درک روشهای به حداکثر رساندن عملکرد تیم (به عنوان مثال از طریق دانش جامعهشناسی گروهی) و استفاده از این درک برای بهبود تولید، بهره وری و موفقیت تیمها و بخشهای یک سازمان درگیر است.
هر فردی بهطور مساوی در تیم کاری مشارکت میکند و وظیفه خود را به بهترین نحو انجام میدهد تا اهداف تیم و سازمان را محقق سازد. یک تیم تا زمانی که هر یک از اعضا درباره مسوولیتهای خود متمرکز و جدی نباشند، نمیتواند خوب عمل کند.
اجازه دهید مثال زیر را مرور کنیم: مایک و جردن به استیو سرپرست تیم خود گزارش میدادند. استیو اعتماد زیادی به مایک و جردن داشت، همیشه در حضور دیگران از آنها قدردانی میکرد و حتی با تیم خود برای شام بیرون میرفت.
تیم او از دیگر تیمها پیشرفت بهتری داشت و هرگز از اهداف خود کوتاه نمیآمد. استیو یکی از بهترین رهبران تیم بود. استیو هرگز مجبور نبود مایک و جردن را راضی کند که مسوولیت جدیدی را به عهده بگیرند.
آنها همیشه آماده بودند و با اشتیاق کارهای جدید را میپذیرفتند. فکر میکنید چرا مایک و جردن همیشه مشتاق کار بودند؟ پاسخ این سوال، تلاشهای بسیار رهبر تیم آنها برای ایجاد انگیزه و ارتقای مهارتهای آنها است که این کار دقیقا مفهوم تیمسازی را توضیح میدهد.
در برداشتی دیگر، تیم سازی اغلب به فعالیتهای صریح و مشخصی گفته میشود که برای ارتقای تعامل و همکاری برای حل یک هدف مشترک طراحی شده اند.
تیم سازی پیوندهای محکم تری را در بین اعضای یک گروه ایجاد میکند تا اعضا به یکدیگر و تفاوتهای هم احترام بگذارند و اهداف و انتظارات مشترکی داشته باشند. تیم سازی میتواند شامل تعاملات روزمرهای باشد که کارمندان هنگام انجام الزامات شغلی خود به صورت یک کار مشترک، با یکدیگر دارند.
این هنجارها به اعضای گروه کمک میکند تا بدانند چگونه در تیم و با سایر اعضای سازمان به درستی تعامل داشته باشند. تیم سازی همچنین میتواند شامل فعالیتها و تمرینات ساختاریافته توسط اعضای تیم باشد. یا با بودجه و اهداف مناسب، مدیران میتوانند با یک منبع خارجی برای تسهیل تیم سازی قرارداد امضا کنند.
فعالیتهای تیم سازی که از تمرینات ساده برقراری ارتباط، مانند بیرون رفتن برای یک وعده عصرانه، تا حل مشکلات پیچیده تر، طراحی شده است؛ مناسب برای آزمایش و توسعه ظرفیت افراد برای همکاری مشترک در تیم است.
یکی از خطرات تیم سازی به صورت آشکار، عدم استقبال کارمندان از آن و بدبینی نسبت به «اجباری» بودن فعالیت است. اما تیمسازی به واسطه عوامل خارجی که توسط فردی با تجربه باشد، میتواند تیم شما را تقویت کند.
ارتباطاتی که از طریق تیم سازی بین افراد تشکیل شده است، کارکنان را قادر میسازد تا کارها و اهداف سازمان شما را بهطور موثرتری نسبت به یک گروه بدون ارتباط انجام دهند. تمرکز خود را روی فرصتهای تیمسازی حفظ کنید که به بخشی از دستاوردهای کار تیم تبدیل شوند.
تا چند سال پیش، تیم سازی در بسیاری از سازمانها از شهرت بدی برخوردار بود. این کار غیرضروری در نظر گرفته میشد و صاحبان شرکت معتقد بودند این کار وقت کارمندان را از انجام کار میگیرد.
با این حال، این سناریو تغییر کرده است. امروزه صاحبان مشاغل نه تنها در بازیهای تیم سازی سرمایهگذاری میکنند، بلکه به بخشی ذاتی تبدیل شدهاند که هر شرکتی برای آن ارزش قائل است.
چگونه میتوان تیمسازی کرد؟ اغلب اوقات رهبر تیم یا مدیر، مجموعهای از جلسات را تشکیل میدهند که در آن کارمندان یکدیگر را بشناسند و روابط کاری منسجمی ایجاد کنند. در یک سازمان بزرگتر، کارکنان سازمان میتوانند جلسات تیم سازی را رهبری کنند.
بسیاری از متخصصان منابع انسانی نیز در رهبری جلسات تیم سازی راحت هستند و با کمی تمرین، تیمها میتوانند از کارمند دیگری برای تسهیل جلسه گروه خود استفاده کنند.
اما تیم سازی برای رسیدن به هدف (یک تیم منسجم) همیشه نباید یک جلسه تسهیل شده داشته باشد. شما میتوانید با ساختن فعالیتها و رویدادهای سرگرمکنندهای که اعضای تیم میتوانند با هم انجام دهند، تیمهای خود را بسازید.
یک گروه بهطور حتم یک تیم نیست. یک گروه میتواند افرادی با علایق، نگرش و همچنین فرآیندهای تفکر متنوع داشته باشد. نیازی نیست که اعضای گروه یک هدف مشترک داشته باشند.
یک تیم، اما باید افراد با هدف مشترک داشته باشد تا به موفقیت برسد. همه آنها باید با هم کار کنند و برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش کنند.