فراروـ قسمت هفتم سریال نیسان آبی به کارگردانی منوچهر هادی و تهیه کنندگی احسان ظلی پور، چهارشنبه ۱۰ آذر ماه ۱۴۰۰ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
در خلاصهی داستان این قسمت آمده است:
«جمشید هاشم پور حامل مهمترین خبر زندگی جمشید بود! خبری که زندگی جمشید را حسابی تکان میداد...»
جمشید همانطور که همه پیشبینی میکردند، با دیدن جمشید هاشم پور غش میکند. آن هم نه فقط یک بار. جمشید هاشم پور با قدم گذاشتن در خانهی جمشید زندگی و روحیهی او را متحول میکند. جمشید به همین دیدار راضی است، اما ماجرا حتی از این هم شیرینتر است.
جمشید هاشم پور فهمیده که در قرعه کشی بانک اشتباهی صورت گرفته است و برندهی بی ام و کسی نیست جز جمشید قاسم پور. جمشید با شندین این خبر هم برای بار چندم از حال میرود. بی ام و وارد زندگی جمشید میشود و هنوز از گرد راه نرسیده خوشیهای زیادی را با خودش همراه میکند.
برای عاطفه خواستگار میآید و آریا هم بر میگردد. بی ام و خانواده را کنار هم جمع میکند و امید را در دل آنها زنده نگه میدارد. در سویی دیگر رضا خرسند درگیریهای خودش را دارد. آقای فاتح قصد خواستگاری از دخترش را دارد و پسرش هم با دختر رئیس بانک زندگی مخفیانهای دارد. با همهی این آشفتگیها اما رضا با دیدن خوشحالی جمشید غمهایش را از یاد میبرد.
قسمت هفتم نیسان آبی شاید بهترین قسمت آن تاکنون باشد. چند سکانس و چند موقعیت در این قسمت دیده میشود که خلاقیت لازم برای خلق لحظههای خندهدار را دارد و تکیهاش را از بحث و جدلهای بیهوده و کل کلهای کاراکترها برداشته است.
شاید بهترین لحظههای قسمت هفتم گیر کردن سر جمشید لای شیشهی پنجرهی ماشین باشد. جمشید در همین حال مراسم خواستگاری دخترش را اداره میکند و خربزهاش را هم میخورد. این موقعیت به لحاظ دکوپاژ هم دست سازنده را برای گرفتن پلانهای جذاب باز گذاشته است.
صحبت کردن رضا خرسند با گاوها هم از دیگر بخشهای جالب قسمت هفتم است. جایی که او صحبت کردن با جماعت گاو را از صحبت با آدمها تاثیر گذارتر مییابد. شخصیتهای نیسان آبی پتانسیل قرار گرفتن در موقعیتهای جذاب و کنش و واکنشهای جالب را دارند؛ اما بیشتر وقتها به کل کلها و جر و بحثهای بیهوده مشغولند. بحثهایی که نه تنها لحظههای کمدی نمیسازد، موجب سردرد تماشاگر هم میشود.
به هر روی نیسان آبی در قسمت هفتم کمی موفقتر از گذشته عمل میکند و باید دید که این قسمت نقطهی عطفی است برای صعود یا یک اتفاق...