«به طور کلی گرایش جامعه به ویژه زنان به مداخلات زیبایی نسبت به سابق افزایش چشمگیری پیدا کرده است و زیبایی حالا به عنوان یک نیاز یا ضرورت شناخته میشود و دستکاریهای پزشکی در بدن مرسوم شده است.»
به گزارش خبرآنلاین، خبر مرگ به اندازه کافی تلخ هست، اگر درباره جوان باشد، گویا تلخیاش بیشتر هم میشود، اگر جوان متوفی رتبه ۷۰ کنکور هم باشد، غصه چند برابر میشود. خبری که دو روز پیش منتشر شد، متاسفانه همه فاکتورهای گفته شده را داشت: «دختر ۱۹ ساله اهوازی دارای رتبه ۷۰ کنکور بر اثر عمل زیبایی به کما رفت.
بنا به اعلام روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی اهواز این دختر اهوازی به دنبال تزریق دارو برای انجام عمل زیبایی توسط افراد غیرمتخصص در یکی از کلینیکهای شهر اهواز دچار ایست قلبی تنفسی شد و پس از چند مرحله CPR، تلاش کادر پزشکی برای نجات وی بینتیجه ماند.»
ما بیشتر از این چند خط چیزی نمیدانیم، جزئیات عمل جراحی زیبایی هم اعلام نشده، اما تقریبا همه میدانیم که سالهاست تب انواع عملهای جراحی زیبایی در ایران بالا گرفته، از یک نیاز که درصورت تشخیص پزشک و نه پیشنهاد او یا مراجعهکننده، ضروری میشود، تبدیل شده به یک امر عمومی که مثل پوشاک و رنگ و لباس مد میشود و مدام در حال تغییر است. از بینی به گوش و پلک و چشم و همه جای بدن سرایت کرده و جنسیت هم ندارد، زن و مرد مشتری هستند و لابد راضی.
چرا این اتفاق افتاده و اقبال از این اعمال زیبایی بیشتر هم میشود؟ چه باید کرد؟ چه کسی مسئول است؟ اینها سوالاتی است که با دکتر سیمین کاظمی، پزشک و جامعهشناس مطرح کردیم.
گفتوگوی پیشرو بخوانید:
دختری با رتبه ۷۰ در کنکور عمل جراحی زیبایی انجام داده و در نتیجه آن به کما رفته است، مقصر کیست؟
تعیین مقصر در این مورد خاص به عهده مراجع قضایی است که مشخص کنند آیا قصوری از طرف کلینیک یا درمانگران و ارائه دهندگان خدمت صورت گرفته یا خیر. اما به طور کلی گرایش جامعه به ویژه زنان به مداخلات زیبایی نسبت به سابق افزایش چشمگیری پیدا کرده است و زیبایی حالا به عنوان یک نیاز یا ضرورت شناخته میشود و دستکاریهای پزشکی در بدن مرسوم شده است.
زنان از همه طبقات اجتماعی و به فراخور منابعی که دارند به این مداخلات تن میدهند و سعی میکنند خود را با استانداردهای زیبایی مطابقت بدهند که در جامعه مورد تبعیض قرار نگیرند و موقعیتهای بهتری را بتوانند کسب کنند. این گرایش نه تنها در بین زنان خانهدار، بلکه در بین زنان شاغل و تحصیلکرده هم مشهود است. در واقع زیبایی به عنوان یک الزام اجتماعی به زنان تحمیل میشود و در این راه برخی دچار آسیب میشوند و در مواردی مداخلات زیبایی به مرگ هم منجر میشود.
سیستم عرضه و تقاضا در حوزه زیبایی برای زنان و مردان چه پروسهای را طی کرده که با چنین استقبالی مواجه هستیم؟
پزشکی متأثر از نظام اقتصادی و سیاسی هر جامعه است و وقتی مناسبات اقتصاد آزاد حکمفرما میشود، پزشکی هم به تبعیت از آن تغییر میکند. تحت تأثیر همین مناسبات اقتصادی است که در نظام سلامت ایران هم تجاری شدن پزشکی و کالایی شدن سلامت و خدمات پزشکی اتفاق افتاده است. در حال حاضر بخش قابل توجهی از پزشکان و قسمت عمدهای از منابع پزشکی به ارائه کالای زیبایی اختصاص یافته است، چون حوزه زیبایی کار پرمنفعت و شیکی است و از طرفی تقاضا برای آن همیشه وجود دارد.
در مورد زنان مشخصاً این تقاضا بیشتر بوده و عمده متقاضیان زیبایی زنان هستند. علت هم آن است که زیبایی برای زنان به صورت یک آرمان درآمده است که گویا هیچ موفقیتی قادر به رقابت با آن نیست. ارزشمندترین ویژگی زنان در بدن آنها تعیین شده و این ایده پراکنده میشود که زن در هر موقعیت و جایگاهی باید زیبا باشد. چنین آرمانی برای زنانی که زیبا نیستند به تبعیض و طرد منجر میشود.
حالا زیبایی یک اجبار و الزام اجتماعی است و ممکن است زنانی که با این آرمان زیبایی همنوا نباشند، در بعضی موقعیتها مانند ازدواج و اشتغال کمتر از زنان دیگر موفق شوند و احساس تبعیض کنند. زنان برای گریز از چنین طرد و تبعیضی لاجرم به سیستم پزشکی متوسل میشوند که بتوانند با آرمان زیبایی همنوا شوند.
نظام سرمایهداری و به عبارتی سود ناشی از این تجارت چه تاثیری در الگوی سازیها دارد؟
تحت سیطره نظام سرمایه داری، پزشکی هم به سمت تجاری شدن رفته است و خدمات پزشکی چه در حوزه سلامت و چه زیبایی به صورت کالایی تفسیر میشود که قابل فروش است. هر روز کلینیکهای زیبایی بیشتری تأسیس میشود و پزشکان به رشتههای تخصصی مرتبط با زیبایی گرایش بیشتری پیدا میکنند. تبلیغات این کلینیکها و پزشکان شان که به مشتریان تضمیمن زیبا شدن میدهند، در واقع بازترویج همان آرمان زیبایی است و جامعه را بیشتر به سمت این حوزه ترغیب میکند.
چرا مخالفان عملهای غیرضروری زیبایی تریبون ندارند و صدایشان شنیده نمیشود؟
فعالان حقوق زنان از جمله بخشهای تأثیر گذار جامعه هستند که با استدلالهای مبتنی بر مساوات طلبی جنسیتی، میتوانند به نقد این مشکل بپردازند، اما واقعیت این است که فعالان حقوق زنان در ایران چندان عرصهای برای فعالیت ندارند. وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی هم، از آن جا که حوزه زیبایی با منافع بیمارستانها و پزشکان مرتبط است، در این باره سکوت کرده و مداخلهای نمیکند و این اعمال به طور نامحدود انجام میشود.
هرچند که این الگوسازیها در جمعیت مردان هم اتفاق افتاده، اما چرا در ایران اقبال از جراحیهای زیبایی در جمعیت زنان زیادتر است؟
از یک منظر، چون به طور رسمی محدودیتهایی بر نوع پوشش و نوع حضور زنان در عرصه عمومی اعمال میشود و این ایده به زنان منتقل میشود که باید پوشیده باشند و کمتر در انظار ظاهر شوند و جای زن در خانه تعیین میشود، مقاومتی در میان زنان در برابر این جبر رسمی شکل گرفته که نمایش زیبایی در عرصه عمومی یکی از صور این مقاومت است. بخشی از تأمین زیبایی هم اکنون متکی به مداخلات پزشکی است و این یکی از علل افزایش جراحیها و مداخلات زیبایی است. البته نباید تأثیر مد، تقلید و یادگیری اجتماعی و پیروی از چهرههای جهان سینما و موسیقی را نادیده گرفت که این دیگر ارتباطی با مقاومت ندارد.
انجام انواع عملهای زیبایی در مراکز غیرتخصصی و یا کلینیکهای بدون امکانات چقدر به افزایش مرگ و میرها در این موارد دامن زده است؟
هر مداخله پزشکی ممکن است آسیبهای جسمی به دنبال داشته باشد که جراحیهای زیبایی هم از جمله همین مداخلات هستند. وقتی تعداد جراحیها بیشتر میشود به طور آماری ممکن است تعداد عوارض ناشی از جراحی و مرگ و میر نیز بیشتر شود. اکثراً این طور القا میشود که جراحیهای زیبایی، چون برای افراد سالم انجام میشوند، عوارضی ندارند، ولی واقعیت این است که بسیاری از مداخلات عارضهدار میشوند و شخص نه تنها زیبایی مورد نظرش تأمین نمیشود بلکه دچار عارضه هم میشود.
اکثر شکایاتی که اکنون در شورای حل اختلاف سازمان نظام پزشکی به آنها رسیدگی میشود مربوط به مداخلات زیبایی هستند و آمار پزشکی قانونی هم نشان میدهد که رشته جراحی پلاستیک و ترمیمی بعد از رشته زنان و زایمان بیشترین میزان شکایات قصور پزشکی را دارد.
در این مباحث چه نهادهایی را مسئول میدانید؟ چه در بحث فرهنگسازی و چه در بحث تجهیزات و نظارت؟
وقتی جراحی در یک حوزهای زیاد شود، افزایش مرگ و میر هم قابل انتظار است. ولی با توجه به اینکه زیبایی به یک تجارت پولساز در پزشکی تبدیل شده، بسیاری از افرادی هم که در این رشته صلاحیت ندارند، ممکن است مبادرت به مداخلات زیبایی کنند که هر از گاهی به قیمت جان متقاضیان و مراجعان تمام میشود.
علاوه بر این تبلیغات مراکز زیبایی که اغلب خلاف واقع هستند به طور گسترده منتشر میشود و در این تبلیغات عموماً سعی بر آن است که مداخلات بدون عارضه و امن معرفی شوند و افراد را به این کار تشویق کنند. درست همان طور که یک کاسب درمورد کالایی که میفروشد به خریدار تضمین میدهد در این تبلیغات به مشتریان زیبایی تضمینهای بیپایه داده میشود.
چنین تبلیغاتی موجب شده که اعمال زیبایی در ذهنیت عموم بیخطر و امن و ساده تلقی شوند در حالیکه در واقعیت چنین نیست و این اعمال هم ممکن است برای برخی خطرساز و مرگبار باشند. لازم است مراجع بهداشتی بر این تبلیغات و جریان مداخلات زیبایی نظارت کنند و درباره تبعات و خطرات جسمی که این مداخلات دارند، اطلاع رسانی کنند.