روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: درجا زدن در مبحث سفرهای استانی رئیسجمهور، کار بیهودهای ست. یک رئیسجمهور حق دارد طبق سلیقه و تشخیص خود عمل کند هرچند دیگران نپسندند.
رؤسای جمهور قبل نیز بلااستثنا به سفر استانی میرفتند و فقط میزان و مقدار سفرها کم و زیاد داشت. اگر یک رئیسجمهور بیش از دیگران به سفر استانی برود، نباید به این دلیل او را سرزنش کرد کما اینکه اگر یک رئیسجمهور به چنین سفرهائی کمتر اعتقاد داشته باشد و کار اصلی خود را انجام امور ستادی و برنامهریزی و نظارت بداند، او را هم نباید سرزنش کرد. از این قبیل بحثها باید عبور و به محصول کار و نتیجه عملکرد یک رئیسجمهور باید نگاه کرد تا بتوان درباره میزان موفقیت یا عدم موفقیت او نظر داد و قضاوت کرد.
امروز کشور ما با مسائل مهمتری مواجه است که باید روی آنها متمرکز شد و با انسجام و هماهنگی و همدلی، مشکلات و عوارض منفی ناشی از آنها را برطرف کرد. بخشی از این مشکلات عبارتند از بالا بودن نرخ تورم، فقدان سرمایهگزاری، فرار نخبگان، بالا بودن نرخ بیکاری، کسری بودجه، عدم تعادل تراز بازرگانی، مشخص نبودن تکلیف برجام، وجود تحریمها، بلاتکلیفی لوایح FATF، معیشت مردم و مسائل مهم استراتژیک منطقه که از اهمیت زیادی برخوردارند.
اینکه کسانی تلاش کنند این معضلات را اموری پیش پا افتاده قلمداد نمایند و از کنار آنها با بیتفاوتی عبور کنند یا وعده بدهند که میتوانیم به راحتی آنها را حل کنیم، مردم را سرگرم کردن و کشور را به طرف بحران اقتصادی بیشتر سوق دادن است.
عدهای هم که با عبارات همراه با کوچکنمائی معضلات موجود درصدد هستند تحریمها را کماهمیت جلوه دهند و نقش بلاتکلیفی برجام و FATF در بحران اقتصادی کشور و وضعیت نامطلوب معیشت مردم و بیکاری و تورم را نادیده بگیرند، آنها هم یا اشتباه میکنند و یا تلاش میکنند بر واقعیتها سرپوش بگذارند. از اینها بدتر، کار کسانی است که برای توجیه ناکارآمدیهای مسئولین، پای دین و پیشوایان معصوم را به میان میکشند و تلاش میکنند با توسل به قیاسهای معالفارق، وانمود کنند این معضلات را باید تحمل کرد و ادامه این وضعیت غیرقابل قبول را باید طبیعی دانست!
نکته قابل تأمل اینست که همین افراد، در زمانی که مدیران موردنظرشان در قدرت نبودند، همین معضلات را چماق میکردند و بر سر مسئولین فرود میآوردند و تمام مشکلات را ناشی از ناکارآمدی مدیران وقت میدانستند. آنها قطعاً میدانند که تغییر اسم رئیسجمهور و تغییر افراد همکار با او نمیتواند معضلات اساسی کشور که بحران اقتصادی از آنها ناشی شده است را حل کند. نوع نگاه به سیاستهای بنیادی است که کشور را دچار این مشکلات کرده و تا این سیاستها تغییر نکنند، بحران اقتصادی و بیکاری و دشواری معیشت مردم پابرجا خواهند بود.
منظور این نیست که حالا هم همین افراد نابسامانیهای اقتصادی را چماق کنند و بر سر مسئولین فعلی بکوبند، میخواهیم بگوئیم نه چماق درست است و نه توجیه. این نوع برخوردها از وابستگیهای جناحی ناشی میشوند. همه باید فارغ از این وابستگیها به واقعیتهای موجود بنگریم تا بتوانیم راه صحیح را تشخیص بدهیم و برای کمک به مسئولین احساس وظیفه کنیم.
این نگاه، منافع ملی را محور قرار میدهد و خود را به جناحها و دولتها محدود نمیکند. بر همین اساس، همه باید با درک واقعیتهای موجود و اجتناب از توجیهات غیرموجه، برای حل معضلات به دولت کمک کنند. بزرگترین کمک اینست که با ریشه معضلات برخورد شود. این کار را اکنون که دولت در آستانه مذاکرات برجامی قرار دارد، میتواند در دستور قرار دهد و با پرهیز از طفره رفتنها و البته با رعایت تمام مصالح واقعی کشور به سرانجام برساند.