bato-adv

عصیان فرهنگی به سبک تتلیتی

عصیان فرهنگی به سبک تتلیتی
لشکر تتلیتی، نوک کوه یخ است. نوجوانانی که برای رسیدن به کنسرت تتلو سر از پا نمی‌شناسند، اینک جوانانی هستند که پدران و مادران نسل بعد خواهند بود. دیر بجنبیم، کلاهمان پس معرکه خواهد بود. آن‌ها آینده کشورمان هستند. باید و نباید را کنار بگذاریم و همدلی کنیم.
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۹ - ۰۶ آبان ۱۴۰۰

قادر باستانی- پژوهشگر ارتباطات و رسانه؛ تبعات ناگوار سیاست‌زدگی فرهنگ، هر روز در چهره‌ای رخ می‌کند. کسانی که فرمان سیاست‌گذاری فرهنگی در چند دهه اخیر را عهده‌دار بودند، اینک حاصل کارشان را ببینند. آن‌هایی که هنوز هم در بند جملات غیرمجاز در شعر ترانه‌سرایان هستند، بنشینند و نظاره کنند که برای کنسرت تتلو در کشور غریب، چه صف طولانی‌ای بسته شد و اگر برنامه در تهران بود، شاهد چه صحنه‌هایی می‌شدیم.

لشکر تتلیتی، امروز بر سر آن کسانی آوار شده که متولی هنر شدند و خودشان هنرمند نبودند. تصمیم‌گیر عرصه فرهنگ شدند، حال آنکه خودشان اسیر چارچوب‌های تنگ خودساخته بودند.

سیاست غالب کشور ما در برابر پدیده‌های ناخوشایند، همیشه سیاست انکار بوده است؛ یعنی نادیده‌انگاشتن و سیاست سکوت؛ انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته است. لابد نتیجه سکوت و انکار در برابر تحولات عرصه فرهنگ و هنر، انباشت مطالبات و عصیانگری، به‌ویژه در نسل‌های جدید شده و تسهیل ارتباطی فناوری‌های نو و شرایط ناگوار اقتصادی و اجتماعی هم به آن سرعت داده است.

کسانی که در عرصه رسانه‌های اجتماعی فعالیت می‌کنند، معنی ۱۸ میلیون کامنت یا رکورد جهانی ۱۰ میلیون بازدید یوتیوب و پُرمخاطب‌ترین پخش زنده آنلاین ایرانی را می‌فهمند و میزان نزدیکی خطر را درک می‌کنند.

پدیده تتلو و هوادارانش باید درس عبرتی باشد برای متولیان فرهنگی که دگرگونی بزرگ در سیاست‌گذاری این بخش انجام دهند. رویکرد‌ها باید اصلاح شود. مسیر گذشته که گرته‌برداری ناشیانه از برخی تجربه‌های شکست‌خورده بوده، باید جای خود را به سیاست درست مبتنی بر نگاه جامعه‌شناختی و حرفه‌ای به مسائل اجتماعی و فرهنگی بدهد.

تداوم نگاه گذشته، چیزی برای فرهنگ کشور باقی نخواهد گذاشت. سیستمی که پایه و اساس خود را فرهنگی می‌داند، صد‌ها سازمان و مرکز و مؤسسه ریز و درشت فرهنگی دارد، صد‌ها میلیارد تومان بودجه سالانه به این مراکز اختصاص می‌دهد و ده‌ها هزار نیروی انسانی در این بخش فعالیت می‌کنند، نمی‌تواند چنین برون‌دادی را بپذیرد.

حاصل این همه هزینه و امکانات، اصولا باید تربیت نسلی فرهیخته و فهمیده می‌شد و نشده است و ایراد کار چیزی جز غلبه سیاست انکار، سکوت و اصرار بر اجرای تکراری سیاست‌های شکست‌خورده نمی‌تواند باشد.

مدیریت رسانه ملی به‌تازگی تغییر کرد و ببینید که انجام یک اصلاح کوچک در بخش خبر، چقدر توانست در جلب مخاطب تأثیر بگذارد. پیمان جبلی، در ماجرای حمله سایبری به سیستم هوشمند سوخت کشور، به‌جای تداوم رویکرد گذشته که سیاست انکار و سکوت بود، فعالانه و حرفه‌ای عمل کرد و نه‌تنها از جریان خبری جا نماند، بلکه جلوی پخش شایعات و نقش‌آفرینی مخرب معاندان را به‌خوبی گرفت.

شیوه گذشته صداوسیما و رسانه‌های جریان اصلی، این بود که اتاق خبر منتظر می‌ماند تا ببیند چه دستوری می‌دهند تا بر اساس آن عمل کند؛ دستور هم غالبا سکوت و نادیده‌گرفتن یا بی‌اهمیت جلوه‌دادن بود؛ اما این نگاه و عمل حرفه‌ای نشان داد که همین تغییرات، چقدر می‌تواند اثرگذار باشد و رسانه ملی را به مرجعیت خبری از‌دست‌رفته نزدیک کند.

سیاست‌های فرهنگی در دولت جدید آقای رئیسی، هنوز نمود عملی نیافته است. وزارت ارشاد دست خود را رو نکرده است که چه رویکردی در عرصه فرهنگ خواهد داشت. روشن است که اگر بخواهد عناصر بیگانه با فرهنگ و مدیران بله‌قربان‌گو را به کار بگیرد، باید منتظر اتفاقات مهیب‌تر از تتلو در بخش‌های مختلف فرهنگی باشیم؛ اما اگر سکان موسیقی، دست اهالی موسیقی باشد، سینما را کسی بگرداند که خود اهل سینماست و هنرمندان مصدر کار باشند، آن‌گاه می‌توان امیدوار بود که نشاط و سرزندگی به عرصه هنر برگردد.

یادمان باشد، در روزگار جدید، رسانه‌های اجتماعی فقط به انعکاس پدیده‌های جامعه نمی‌پردازند، بلکه خودشان توان خلق پدیده پیدا کرده‌اند.

لشکر تتلیتی، نوک کوه یخ است. نوجوانانی که برای رسیدن به کنسرت تتلو سر از پا نمی‌شناسند، اینک جوانانی هستند که پدران و مادران نسل بعد خواهند بود. دیر بجنبیم، کلاهمان پس معرکه خواهد بود. آن‌ها آینده کشورمان هستند. باید و نباید را کنار بگذاریم و همدلی کنیم. درکشان کنیم. روا نیست این همه زحمت و تلاش برای برپاکردن نظام مردمی و اخلاقی، به نتیجه‌ای ناگوار ختم شود. مؤمن دو بار از یک سوراخ گزیده نمی‌شود. اصلاح کنیم سیاست‌هایمان را و عینک تنگ‌نظری و پافشاری بر اشتباه را کنار نهیم. ما می‌توانیم.

bato-adv
مجله خواندنی ها