چاک کالینز - سیاتلتایمز؛ اسناد پاندورا که اوایل ماه جاری میلادی منتشر شد، حاصل افشای حجم عظیمی از اطلاعات است که از سوی بیش از ۶۰۰خبرنگار در سراسر جهان مورد تحلیل قرار گرفته است. در این اسناد، رویههای مخفیانهای که ثروتمندترین افراد جهان از آنها برای مخفی کردن هزاران میلیارد دلار پول و پرداخت نکردن مالیات استفاده میکنند، معرفی شده است. این فرار مالیاتی صرفا از طریق حضور در پناهگاههای امن مالیاتی در جزایر حوزه کاراییب انجام نمیشود، بلکه در آمریکا نیز چنین رویههایی وجود دارد.
میلیاردرها و کسانی که فعالیتهای غیرقانونی مالی دارند، از سراسر جهان، آمریکا را یک پناهگاه امن مالیاتی تلقی میکنند. آنها منابع مالی خود را به ایالتهایی نظیر داکوتای جنوبی، دلاور، نوادا و فلوریدا که در آنها اطلاعات سرمایهگذاران و صاحبان شرکتها محرمانه است، منتقل میکنند.
نقش من در انتشار اسناد پاندورا این بوده که منبعی برای خبرنگارهای خارجی بهمنظور درک سیستم مخفی کردن ثروت در آمریکا باشم. در این اسناد، نام بسیاری از ثروتمندترین آمریکاییها به چشم میخورد و این در حالی است که آنها از همان روشهای معمول ثروتمندان خارجی، نظیر ثبت شرکتهای صوری استفاده میکنند؛ علت این است که این اسناد از شرکتهای مشاوره سرمایهگذاری در ۱۲کشور نظیر سامائو، قبرس، بلیز و سنگاپور به دست آمده، نه کشورهایی که ثروتمندترین آمریکاییها برای دریافت خدمات مالی به آنها میروند.
ایالات متحده به پناهگاه امن مالیاتی تبدیل شده است؛ زیرا از دهه ۱۹۹۰ تعدادی از ایالتها قوانین خود را تغییر دادند تا بتوانند به شرکتهای صوری بینام خدمات ارائه دهند و این تغییر در قوانین، سبب جذب ثروتمندترین افراد آمریکایی و خارجی و شامل افرادی میشود که ثروت خود را از فعالیتهای غیرقانونی به دست آورده اند. در اسناد پاندورا به داکوتای جنوبی توجه خاصی شده است؛ زیرا در آنجا بیشترین تعداد نهادهای خاص که به «تراستهای خانوادگی» مشهور هستند، وجود دارد. خانوادههای ثروتمند میلیاردها دلار از ثروت خود را برای پرداخت نکردن مالیات در این تراستها قرار میدهند. این سیستم پنهان چهار زیان وارد میکند.
نخستین زیان این است که سیستم یادشده، زمینه را برای سرقت ثروت کشورها فراهم میکند و بهطور ویژه به فقیرترین و آسیبپذیرترین کشورها لطمه میزند. برخی شخصیتهایی که ثروت خود را به آمریکا آوردهاند، دیکتاتورها و سیاستمدارانی هستند که منابع مالی کشورشان را به سرقت بردهاند. همچنین صاحبان کسب و کارها که قوانین کشورشان را زیر پا گذاشتهاند، جزو این گروه هستند. آمریکا اکنون به کشوری مناسب برای چنین افراد و پولهایی تبدیل شده است. در واقع، آمریکا با اعمال خلاف قانون آن افراد همدستی میکند.
دومین زیان این است که سیستم پنهان ثروت سبب میشود، مالیات برای مردم عادی بالا برود. هنگامیکه میلیاردرها و شرکتهای بینالمللی از پرداخت مالیات اجتناب میکنند، در عمل هزینه خدمات عمومی به مردم عادی منتقل میشود. وقتی ثروتمندان پول نمیدهند، مردم باید صورتحساب برنامه عظیم حمایتی را که برای جبران خسارتهای حاصل از همهگیری کرونا اجرا شده است، بپردازند.
سومین زیان این است که سیستم مالی پنهان و محرمانه به افرادی که فعالیتهای غیرقانونی دارند، کمک میکند تا منابع مالی خود را در امنیت و دور از چشم مجریان قانون جابهجا کنند. مقامات مجری قانون در آمریکا تلاش کردهاند تا شرکتهای صوری بینام، نظیر آنهایی را که در دلاور ثبت شدهاند، از میان ببرند. این شرکتها در فعالیتهای نظیر پولشویی، قاچاق انسان و... فعالیت میکنند.
در نهایت، چهارمین زیان این است که سیستم مالی پنهان، به رشد نابرابری کمک میکند؛ زیرا این سیستم به خانوادههای بسیار ثروتمند کمک میکند تا بدون پرداخت مالیات، ثروتهای ارثی عظیم در اختیار داشته باشند و زندگی را برای مردم سختتر کنند.
مقامات قانونگذار آمریکا اگر بخواهند از قدرت و اراده سیاسی خود استفاده کنند، میتوانند پناهگاه امن آمریکا را از میان ببرند. آنها باید در زمینه دریافت مالیات، سرمایهگذاری کنند و توانایی نهادهای ناظر بر درآمدها را بالا ببرند تا بر رویههایی که اکنون در زمینه فرار مالیاتی وجود دارد، نظارت بیشتری شده و قوانین مالیاتی کنونی به طور کامل اجرا شود.
آنها میتوانند برای فعالیت تراستها و تراکنشهای مالی که هیچ هدفی جز فرار مالیاتی ندارند، قانون تصویب کنند یا به طور کامل چنین تراستها و تعاملات مالی را ممنوع کنند. بایدن در حال پیشبرد برنامه بازسازی بهتر است. منابع مالی موردنیاز اجرای این برنامه از افزایش مالیات افراد بسیار ثروتمند و شرکتهای بینالمللی تامین میشود، اما این تلاش اگر در سیستم کنونی ثروت پنهان باقی بماند، نمیتواند به هدف خود برسد و تضعیف خواهد شد. میتوانیم بهتر عمل کنیم و باید بهتر عمل کنیم.