همین چند روز پیش بود که برای سیزدهمین بار ایرانیها را شکست داد؛ شاید گفتنش هم به مذاق «عدهای» خوش نیاید و حتی خوش نداشته باشند که ببینند یک آمریکایی برابر رقبای ایرانی اینقدر موفق و شکستناپذیر بوده است. با این حال تاریخ را نمیشود در عصر رسانهها تحریف کرد؛ جردن باروز، متفاوتترین آمریکایی است که ایرانیها با او در دهههای اخیر روبهرو شدهاند. به همان اندازه که ایرانیها را شکست داده، همانقدر هم در ایران و به طور ویژه نزد هواداران کشتی در ایران محبوب است. اغراق نیست اگر عنوان شود بعد از قهرمانهای ایرانی، او محبوبترین کشتیگیر دنیا نزد ایرانیان است.
جردن باروز در همین رقابتهای قهرمانی جهان که در نروژ برگزار شد، موفق شد در فینال وزن ۷۹ کیلوگرم محمد نخودی را از پیشرو بردارد و با اقتدار عنوان قهرمانی را از آنِ خود کند. این قهرمانی برایش در حالی به دست آمد که میگفتند با مسنترشدنش، عمر کشتیاش به سر رسیده و بالاخره وقت آن رسیده تا یک ایرانی، پشت این کشتیگیر آمریکایی را به خاک بمالد. سرنوشت محمد نخودی برابر جردن باروز، شبیه به همان کشتیگیران ایرانی قبلی شد که تلاش کرده بودند جردن باروز را شکست دهند: شکست.
باروز پیش از نخودی ۱۲ بار رقبای ایرانی خود را شکست داده بود. او برابر صادق گودرزی، سه بار و برابر عزتالله اکبری هم سه بار برنده شده است، دو بار پیمان یاراحمدی را برده و کشتیگیران بزرگی مثل مرتضی رضاییقلعه، علیرضا قاسمی، سیدعلی موسوی و مصطفی حسینخانی را هم هرکدام یک بار برده بود. عجیب آنکه انگار با هر بار پیروزی برابر ایرانیها، نزد هواداران ایرانی محبوبتر میشود.
البته که باروز قاعدتا به خاطر کشتیها و عناوین قهرمانی و المپیکش نیست که در دل ایرانیها خانه کرده است؛ او بهدرستی و در زمانی که دونالد ترامپ سعی میکرد تصویر نادرستی از ایرانیها در دنیا نشان دهد، نقش سفیر ایران را ایفا کرد و جایش را در دل مردم باز کرد. جردن حتی در عصری که همه نگاهها متوجه رقابت حسن یزدانی با دیوید تیلور آمریکایی است، باز نقش اصلی را ایفا میکند و با چند جمله، خیلی سریع محبت ایرانیها را به دست میآورد.
همین روز گذشته بود که با انتشار ویدئویی از او، مشخص شد چرا ایرانیها هنوز جردن باروز را دوست دارند و او را چهرهای متفاوت میپندارند. او ابتدا درباره رقابتش با محمد نخودی گفت: «فکر میکنم مبارزه خوبی در فینال داشتم. خیلی خوشحالم که بعد از مدتها دوباره با کشتیگیری از ایران رقابت کردم. دلم برای روزهایی که با ایرانیها کشتی میگرفتم، تنگ شده است. من عاشق طرفدارهای ایرانی هستم». باروز بهعنوان یکی از کشتیگیران مطرح آمریکایی، فراموش نمیکند که از حسن یزدانی هم تعریف و تمجید کند. او که پیشتر، از رقابت دیوید تیلور با حسن یزدانی بهعنوان جدال جادوگر با پادشاه نام برده بود، بعد از برتری یزدانی برابر تیلور، بدون درنظرگرفتن اینکه تیلور هموطنش است، میگوید حسن یزدانی به جایگاهی که شایستگیاش را دارد، یعنی شماره یک دنیا بودن برگشته است. «برای حسن یزدانی خیلی خوشحالم که دوباره به جایگاهش برگشت. ایرانیها معروفترین کشتیگیرهای دنیا را دارند و حسن یزدانی درحالحاضر محبوبترین کشتیگیر دنیا است».
جردن باروز در عصری که ترامپ ایرانیها را در فهرست ممنوعه سفر به آمریکا قرار داده بود، به همراه تیم ملی کشتی آمریکا به ایران سفر کرد و بعد علیه دونالد مصاحبه کرد. او یکی از تاریخیترین گفتوگوهایش را با مجله مطرح GQ درباره ایران دارد و همانجا است که میگوید ترامپ درباره ایرانیها اشتباه میکند. «خودم را یک ناسیونالیست نمیدانم؛ اما کشورم را دوست دارم. آنچه که دوست داشتم مردم ایران بدانند و گوش بدهند، این است که در آمریکا دموکراسی وجود دارد. ما به مسئولان دموکرات رأی میدهیم؛ اما گاهی اوقات آنها پیروز نمیشوند. هنوز هم میتوانم کشورم را دوست داشته باشم. با وجود اینکه با برخی از سیاستهای آن مخالفم. دونالد ترامپ و من، نظرات مختلفی نسبت به ایرانیها داریم. مطمئنم اگر او به ایران سفر کرده بود و درباره ایرانیها بیشتر میدانست، پس از بازگشت به آمریکا، ایرانیها را میستود. آنچه در رسانهها و فیلمها از ایران به نمایش گذاشته میشود، درست نیست. این فیلمها بههیچوجه ایران واقعی را نشان نمیدهد. فکر میکنم شناخت درست از ایران زمانی حاصل میشود که شما به آنجا سفر کنید و آنچه را من حس کردم تجربه کنید. اگر این کار را انجام بدهید، خواهید دید که ایرانیبودن چه معنایی دارد. قول میدهم ذهن شما تغییر میکند».
برای دلبریکردن از ایرانیها چند جمله احساسی با چند زیرگیری و یکی، دو تا فن منحصربهفرد کافی است تا جردن باروز متمایز شود. هواداران کشتی در ایران برای دیدن باروز صف میکشند و هرکدام دوست دارند با او سلفی خاصی داشته باشند. خودش میگوید وقتی به ایران سفر میکند، حس گروه بیتلز را دارد. البته شاید بهدرستی به این مورد اشاره میکند که در ایران از آمریکا محبوبتر است. «زمانی که من به فرودگاه رفتم، صفی از تماشاگران و هواداران به استقبال ما آمدند و بعد از مسابقات نیز ما را بدرقه کردند. در آمریکا نیز چنین استقبالی ندیده بودم. استقبال در ایران چیز دیگری بود. نامهای ما فریاد زده میشد. این دیوانهکننده است، نه؟ ما در قلب ایران احساس میکردیم در خانه هستیم».
ایرانیها مدتها است که به باروز به چشم یک رقیب که ورزشکارانشان را شکست میدهد، نگاه نمیکنند. آنها شیفته این کشتیگیر منحصربهفرد هستند و این شیفتگی را با ارسال هدایای بعضا عجیب و غریب برای باروز نشان میدهند: از سوهان گرفته تا شلوار کردی. باروز هم اگرچه فرسنگها از ایران فاصله دارد؛ ولی دلش برای هواداران ایرانی و کشتیگرفتن در ایرانی میتپد. هنوز ویدئوی او که در زمان قرنطینه در دوران کرونا در شبکه اجتماعیاش منتشر شد، فراموش نشده است. او «شیپور» به دست، در ینگه دنیا به سبک لیدر تماشاگران ایرانی «ایران، ایران» میگفت و بعد هم پرده از این مورد برداشت که دوست دارد خودش لیدر ایرانیها روی سکو باشد. «هیچچیز مانند شنیدن سرود ایران ایران در جایگاه تماشاگران نیست. نمیتوانم برای مبارزه دوباره در ایران بیشتر از این صبر داشته باشم. درحالحاضر آرزو دارم به میان تماشاگران ایران بر روی سکوها بروم و هدایت آنها را در هنگام تشویق ایران برعهده بگیرم».
باروز اگرچه آرزوی کشتیگرفتن با حسن یزدانی را دارد و شاید هرگز این آرزویش به دلیل اختلاف وزن بین دو کشتیگیر محقق نشود؛ ولی بیش از هر زمان دیگری توانسته جایش را در کشتی ایران پیدا کند؛ آنقدر که ایرانیها برایش روی سکو سر و دست بشکنند و در مواجهه با رقبای غیر ایرانی، مانند یک کشتیگیر ایرانی تشویقش کنند و از او بخواهند برای رسیدن به فینال بجنگد. شاید این روزها دیوید تیلور بیش از گذشته نام کشتی آمریکا را به ذهن ایرانیها آورده است؛ ولی بدون تردید، جردن باروز، متفاوتترین آمریکایی برای ایرانیها است.