برتری شکننده اولاف شولتز و حزب سوسیالدموکرات آلمان، به همراه بازگشت مورد انتظار حزب کارگر نروژ به قدرت پس از پیروزی در انتخابات اخیر، امیدها را برای موفقیت سوسیالدموکراتهای اروپا بیشتر کرده است. اگر شولتز موفق به تشکیل دولت شود، سوسیالدموکراتهای قدرتمندترین کشور اروپا یعنی آلمان به صف دولتهای چپ میانه در اسپانیا، پرتغال و کشورهای اسکاندیناوی سوئد، دانمارک و فنلاند و همچنین نروژ ملحق شدهاند.
پس از آن توجهات به فرانسه معطوف خواهد شد؛ جایی که انتخابات ریاستجمهوری در آوریل آینده برنامهریزی شده است. اما کارشناسان میگویند در فرانسه امیدهای سوسیالدموکراتها برای احیا در این قاره سبز کمرنگتر شده است. با این وجود با پیروزی اخیر سوسیالیستها در آلمان، کارشناسان به این باور رسیدهاند که شاید این نشانهای بر تغییر جریانات سیاسی در اروپا باشد.
اولیویه فور، رهبر سوسیالیستها در یک پست توییتری اخیرا گفته است: «هرگز تصور نکنید که در نبرد از پیش شکست خوردهاید.» «آن هیدالگو» نامزد ریاستجمهوری این حزب هم خاطرنشان کرد که اولاف شولتز، به لطف سیاستهای مشترک هر دو حزب سوسیال دموکرات- در آلمان و فرانسه- شانس این حزب برای پیروزی بیشتر شده است.
با این حال زمان بیشتری نیاز است که این حزب، که در زمانهای نه چندان دور بر فرانسه تلسط داشت، بتواند خود را در این کشور احیا کند. خانم هیدالگو، ۶۲ ساله، شهردار پاریس پس از ماهها حدس و گمان برای نامزد شدن در انتخابات ریاستجمهوری، سرانجام در اواسط سپتامبر نامزدی خود را اعلام کرد. اما به جای آنکه انتظار میرفت در نظرسنجیها جهش خوبی داشته باشد، اما مدام محبوبیتش آب رفته است.
در نظرسنجیها در حال حاضر او نه تنها از دو رقیب اصلیاش یعنی مارین لوپن، رهبر راستهای افراطی و امانوئل مکرون، رئیسجمهور فعلی پایینتر است، حتی او از نامزدهای راست میانه و اریک زمور، کمدین و نویسنده راستافراطی هم که هنوز نامزدی خود را اعلام نکرده، پایینتر است. همچنین او در سوی دیگر طیف سیاسی، از ژان لوک ملانشون، رهبر چپ افراطی هم عقب است و به زور در برخی نظرسنجیها وی با یانیک ژادو، نامزد جدید ریاستجمهوری سبزها، شانه به شانه حرکت میکند.
فروپاشی سوسیالیستها حتی بیشتر از قبل به چشم میآید؛ زیرا بسیار سریع رخ داده است؛ درحالیکه آنها کمتر از یک دهه با فرانسوا اولاند، کاخ الیزه را در اختیار داشتند و این حزب در هر دو مجلس این کشور اکثریت را در اختیار داشت و تقریبا تمام شهرهای بزرگ در اختیار و کنترل این حزب بود. پاسکال دلویت، استاد علوم سیاسی و متخصص در امر سوسیال دموکراسی از دانشگاه آزاد بروکسل به نیویورکتایمز گفت: «۹ سال پیش همه کارتهای بازی دست این حزب بود. حالا بعد از ۹ سال هیچی ندارد.» حزب سوسیالیست که نماد سقوط سریع یک حزب در جهان به حساب میآید، مجبور شد دفتر قدیمی خود را بهدلیل مشکلات مالی در یکی از محلههای زیبای پاریس رها کند و به یکی از ساختمانهای ارزانقیمت در حومه پاریس مهاجرت کند.
آلن برژونیکس، مورخ متخصص حزب سوسیالیست میگوید: «به نظر میرسد سقوط سوسیالیستها فراتر از سقوط در پای صندوقهای رای باشد. آنها توانایی پیش بردن ایدهها و موضوعات را در یک صحنه سیاسی از دست دادهاند.» او میافزاید: «آنها واقعا دیگر بر مباحث تاثیر نمیگذارند؛ زیرا افکار عمومی به سمت راست تغییر یافته است.» این کارشناس تصریح کرد: «اگر گفته شود که سوسیال دموکراسی مرده، زود است و اگر هم گفته شود شاهد یک رنسانس هستیم هم اغراق صورت گرفته است.»
هفت ماه پیش از انتخابات ریاستجمهوری در فرانسه، موضوعات مورد علاقه راستها- مانند مهاجرت، جنایت و هویت ملی - بر گفتمان سیاسی غالب هستند. درحالیکه مکرون در سال ۲۰۱۷ بهعنوان نماد اصیل میانهروها مطرح شد، حالا برای کسب رای بیشتر دست به کار شده است تا برای بار دوم هم رئیسجمهور شود. در این هفتهها با توجه به احتمال نامزد شدن زمور، تمرکز بر این موضوعات به شدت افزایش یافته است.
زمور را که برخی ترامپ فرانسه میدانند، ریشههای راستافراطی دارد. او همچون ترامپ خود را یک فرد خارج از گود سیاسی میخواند و برای امضای کتابش به نقاط مختلف این کشور سفر کرده است که به نوعی کارزار تبلیغاتی وی هم به حساب میآید. نظرسنجیهای صورتگرفته در هفتههای اخیر نشان میدهد میزان محبوبیت وی به ۱۳درصد رسیده است که تنها ۳درصد کمتر از محبوبیت مارین لوپن، رهبر راستهای افراطی فرانسه به حساب میآید.
به گفته کارشناسان، فرانسه نمونهای حداکثری و آشکار از مشکلاتی است که احزاب سوسیال دموکرات در سراسر اروپا به آن مبتلا شدهاند. درحالیکه احزاب سوسیالدموکرات تقریبا در همه جا، در میان فرقههای مختلف سیاسی در این قاره حمایت خود را از دست دادهاند، حزب سوسیالیست فرانسه نیز با ایجاد حزب موفق مکرون که گرایشهای میانه دارد، تقریبا نابود شد. برخی از رهبران سوسیالیست حزب پیشین خود را رها کردند و به حزب مکرون پیوستند. از آن جمله میتوان به وزیر اقتصاد دوره اولاند اشاره کرد. این در حالی است که مکرون در تشکیل دولت خود نیز از افرادی از راستمیانه را در تور خود شکار کرد. البته راستهای میانه کمتر از چپ میانه تضعیف شده بودند و همچنان هم نیروی سیاسی فرانسه محسوب میشوند.
برای چندین دهه، احزاب سوسیالدموکرات از پایگاه اصلی رایشان یعنی کارگران صنفی، صنعتی و متخصصان شهری با چشمانداز عدالت اجتماعی و اقتصاد عادلانه استفاده کردند تا پیروز انتخابات شوند. اما بسیاری از حامیان این حزب قدیمی فرانسه احساس کردند بهدلیل سیاستهای تجارتدوستانه اولاند به آرمانهای آنها خیانت شده است. همچنین سوسیالیستهای فرانسوی، مانند همتایان خود در سایر نقاط اروپا، نتوانستند از پایگاه سنتی خود در برابر جهانیشدن محافظت کنند.
در شرایطی که سوسیالیستهای فرانسوی در حال بازگشت به ارزشهای سنتی خود هستند، اکنون بر تعهد خود به محیط زیست تاکید فراوان دارند؛ اما آلن برژونیکس همچنان معتقد است که فاقد یک ستون قوی برای احیای بنای قدیمی هستند. اما دلویت میگوید: «در فرانسه، مانند جاهای دیگر، حوزههای حامی احزاب سوسیال دموکراتیک متشکل از رایدهندگان وفادار و پیری هستند که تمام عمر به آنها رای دادهاند.» درحالیکه پیش از این رای برنده را جوانان تعیین میکردند و سوسیالیستها مهمترین پایگاه خود را از دست دادهاند.