استفان کالینسون- گزارشگر سیانان در کاخ سفید؛ تصویری که جو بایدن از خود بهعنوان متخصص در عرصه سیاست خارجی ترسیم کرده بود، بسیار مخدوش شده است. تنها در طول یک هفته، ارتش آمریکا اعتراف کرد که در حمله هوایی فاجعهبار، غیرنظامیان بیگناه افغان را کشته است و خود بایدن نیز شخصا باعث گسست جدی در روابط واشنگتن با قدیمیترین متحدش شد. هرچند قصدی از پیش تعیین شده وجود نداشت، اما هر دو مورد تلاشی از سوی رئیسجمهوری آمریکا بود تا مهر تأییدی بر دکترین خود بزند.
کشتهشدن غیرنظامیان افغان از جمله هفت کودک در حمله هوایی در خارج از فردوگاه کابل اشتباه غمانگیزی بود که نیروهای آمریکایی مرتکب شدند و معتقدند بودند که خودروی داعش خراسان را هدف قرار دادهاند.
این اتفاق در فضای وحشتناک و در روزهایی رخ داد که ایالاتمتحده آشفتهوار درحال خروج از افغانستان بود و آنان میخواستند از فاجعهای دیگر جلوگیری کنند؛ فاجعهای که روز قبل از آن روی داده بود و ۱۳ پرسنل آمریکایی و ۱۷۰ غیرنظامی افغان کشته شدند. اما اعتراف پنتاگون درواقع مشخص کرد که ادعای کاخ سفید درباره خروج موفقیتآمیز از افغانستان، توخالیتر از همیشه است.
اکنون رویکرد بایدن در قبال افغانستان و پیامدهای وحشتناک تصمیم کاخ سفید برای خروج شتابزده و غیرمسئولانه نیروهای آمریکایی از افغانستان، بسیاری از کشورهای منطقه و جهان، بهویژه کشورهایی را که متکی به ایالات متحدهاند، دچار نگرانی و دلواپسی کرده است. در این میان برخی از کشورهای خاورمیانه ابراز نگرانی میکنند که ممکن است آنها نیز بهزودی در همان وضعیت دشواری قرار بگیرند که افغانستان دچار آن شد.
بیاعتمادی به سیاستهای آمریکا به حدی افزایش یافته است که کشورهای مصر، اردن و لبنان برای اطمینان از عبور خط لوله گاز عرب از قلمرو سوریه، از واشنگتن ضمانت کتبی میخواهند. درحالیکه مقامات آمریکایی در موارد متعددی بهصورت شفاهی موافقت خود را با این طرح ابراز داشته و به کشورهای عربی یادشده اطمینان دادهاند که از این طرح اقتصادی حمایت میکنند.
در آنسو، اختلاف جدید بین ایالات متحده و فرانسه نیز نمونه دیگری از بیاحتیاطی شدید دولت بایدن است. این سیاست ریشه در هدف اصلی بایدن برای ایجاد جبهه منطقهای علیه چین دارد.
تجهیز استرالیا به ناوگان جدید زیردریایی هستهای میتواند توازن نیروهای دریایی را در اقیانوس آرام تغییر دهد. اما واشنگتن با نادیدهگرفتن پاریس، یک قدرت کلیدی اروپایی را که مایل به ایفای نقش استراتژیک در آسیا است، در مقابل خود قرار داد؛ چراکه فرانسه همچنان نپذیرفته است که هدف اصلی این توافق سهجانبه، رویارویی کامل با پکن است.
این دو اتفاق دقیقا زمانی روی داد که متحدان ایالات متحده پس از اتمام دوران پر از هرجومرج دونالد ترامپ، انتظار بازگشت به جهانی قابلپیشبینی و باثبات را داشتند و هرگز برای این نوع از مدیریت بینظم در عرصه سیاست خارجی چانهزنی نکرده بودند.
هرچند نخستین سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل برای بایدن بهترین فرصت برای توضیح فلسفه سیاستخارجیاش بود، اما رویارویی با چالشهای بیشمار و اشتباهات متعددی که او در این چند ماه انجام داده است، با یک سخنرانی بهسادگی قابل تشریح نیست و رئیسجمهوری ایالات متحده به زمان بیشتری نیاز دارد. او اکنون به اجلاس گروه ۲۰ (G۲۰) در ایتالیا و کنفراس آتی تغییرات اقلیمی در اسکاتلند در هفته آینده چشم دوخته است.
اما باید این موضوع را در نظر گرفت که باتوجه به تلاشهای بیوقفه ترامپ برای ازبینبردن آزادیهای دموکراتیک در داخل آمریکا و زیرسؤالبردن نتایج انتخابات ژانویه، تمام درخواستها و وعدههای بایدن برای حفظ دموکراسیهای جهانی با توجه به اشتباهات او، بیشتر با طعنه روبهرو خواهد شد.
بایدن همچنین باید توضیح دهد که چگونه میخواهد بدون درگیری مستقیم با پکن، مقابل برنامههای بلندپروازانه این کشور بایستد. انتظار میرفت که او نخستین مذاکره چهرهبهچهره با همتای چینیاش را در نشست گروه ۲۰ انجام دهد، اما هنوز مشخص نیست که شی جینپینگ حاضر به این دیدار خواهد شد یا مانند گذشته پاندمی کرونا را بهانه میکند.
این سیاست شی نیز به وجهه بایدن ضربه سختی وارد خواهد کرد. تحولات اخیر میتوانند تغییرات بنیادینی را در ائتلافهای بینالمللی و پیمانهای راهبردی جهانی ایجاد کند، بهویژه اینکه قدرت و نفوذ چین با شتاب بسیاری درحال گسترش است و کشورهای قدرتمند جهان را بهشدت نگران کرده است؛ بنابراین تصمیمهای عجولانه و اقدامات غیرمنتظره واشنگتن میتواند ساختار ائتلافها و پیمانهای راهبردی بینالمللی را در معرض تغییر و تحول قرار دهد و در نتیجه جهان وارد عصر نوینی از تقابلها و تنشهایی شود که پیشبینی آنها درحالحاضر فراتر از تصور است.
منبع: روزنامه شرق