چند وقت پیش خبر رسید «جبهه اصلاحات ایران» مدتزمان فعالیتش برای شش ماه دیگر تمدید شده است؛ اما بعد از آن خبری تکمیلی درباره چگونگی فعالیت اصلاحطلبان در این قالب بیرون نیامد. از سوی دیگر در ابعادی کلیتر معلوم نیست اصلاحطلبان برای آینده سیاسی جبهه خود چه برنامهای دارند و چگونه میتوانند مناسبتی منطقی میان خود و حاکمیت برقرار کنند و البته بازهم بتوانند سرمایه اجتماعی سابقشان را در اختیار داشته باشند.
شرق در ادامه نوشت: اسماعیل گرامیمقدم، از اعضای جبهه اصلاحات ایران و سخنگوی حزب اعتماد ملی، درباره آخرین وضعیت جبهه اصلاحات گفت: «جبهه اصلاحات ایران باید برای ادامه مسیر تصمیمی جدی بگیرد و دیگر تصمیمات اختلافی نباشد. موضع انتخاباتی برای انتخابات مجلس دوازدهم هم باید روشن و شفاف اعلام شود.
از آن سو باید دید شورای نگهبان چه رویکردی را در قبال نامزدهای اصلاحطلب و نامزدهای مستقل کمترشناختهشده میگیرد و آنها را کموبیش تأییدصلاحیت میکند یا خیر؟ جبهه اصلاحات هم باید سازمان تشکیلاتی خود را تقویت کند؛ بهخصوص باید در استانها فعالیت بیشتری شود. نکته دیگر هم مواضع و رویکرد ما در قبال عملکرد دولت است.
اصلاحطلبان نباید نسبت به هر تصمیمی که دولت میگیرد نقد و اعتراض کنند؛ زیرا این رویکرد اصل اصلاحطلبی را زیر سؤال میبرد و اگر اصلاحطلبان به هر تصمیمی که دولت یا مجلس میگیرد انتقاد کنند، راهی دور از منطق را پیمودهاند».
او ادامه داد: «ما در حزب اعتماد ملی هم موضعمان همین است که در هر جایی که دولت و مجلس گام مثبتی در راستای تحقق منافع ملی برداشتند، حمایت کنیم و در جایی که دولت و مجلس خلاف منافع ملی رفتار کردند، نقد منصفانه داشته باشیم. دولت و مجلس اگر خوب کار کنند همه ملت منتفع میشوند و اگر ضعیف باشند حتما همه ضرر خواهند کرد؛ برای مثال در همین مجلس اصولگرا قانونی تصویب شده و منتظر تأیید شورای نگهبان است که باعث تسهیل کسبوکار میشود و نظام دیوانسالاری پیچیده را قدری سهل میکند.
در هیچ کجای دنیا اینطور نیست که اگر فردی بخواهد کسبوکاری راه بیندازد، کلی مجوز نیاز داشته باشد. مثلا فردی از زندان آزاد شده و میخواهد کاری را شروع کند، در قدم اول میگوید باید عدم سوءپیشینه داشته باشی. چنین شرایطی باعث میشود او به سمت اعتیاد یا بزه سوق داده شود یا به فرض عدم سوءپیشینه هم داشته باشد که در آن صورت باید از هفت خان رستم بگذرد. در این شرایط اصلاحطلبان باید از مصوبه اخیر مجلس حمایت کنند؛ زیرا در جهت منافع عمومی است.
حالا اگر مثلا دولت و مجلس نخواهند تحریمها به این زودیها برداشته شود یا همین مسیر طیشده در تولید واکسن برکت حتما مورد انتقاد اصلاحطلبان واقع میشود. اگر ما نقد منصفانه داشته باشیم، حتما اعتماد به جامعه بازمیگردد و اصولگرایان هم میآموزند که نباید به صرف جناحبندیهای سیاسی طرف مقابل را نقد کرد. آنها چه در دولت آقای خاتمی و چه در دولت آقای روحانی به هر اقدام اصلاحطلبان حمله میکردند، حالا ما اصلاحطلبان نباید همان مسیر نادرست آنها را برویم».
این عضو «جبهه اصلاحات ایران» همچنین درباره این شائبه که ممکن است اتاق فکری شامل خاتمی، ناطقنوری، روحانی و لاریجانی تشکیل شود، گفت: «تجربه نشان داده است که این شخصیتها با توجه به مشی فکریشان نمیتوانند در قالب یک اتاق فکر سازمانیافته دور هم جمع شوند. حالا ممکن است گاهی با هم سخن بگویند و پیشنهادهایی را مطرح کنند، اما تشکیل یک اتاق فکر بعید است.
به یاد دارم در انتخابات شورای سوم خیلی تلاش شد تا آقایان هاشمی، خاتمی و کروبی جلساتی با هم برگزار کنند که نشد؛ البته فکر میکنم یک جلسه برگزار شد و دیگر ادامه نیافت. علاوه بر این راه چاره اصلاحطلبان وجود چنین اتفاق فکری نیست؛ زیرا چنین اقداماتی حتما طرف مقابل را تحریک میکند. از سوی دیگر دفاتر سیاسی احزاب مشغول کارند و مهم این است که سیاستهای اصلاحطلبان بیان شود، اصلاحطلبان بتوانند مطالبات مردم را پیگیری کنند و مناسبت شفافی با حاکمیت داشته باشند».
گرامیمقدم در پایان گفت: «به نظرم اصلاحطلبان هم میتوانند در حاکمیت حضور داشته باشند، هم به مردم نزدیکتر شوند و هم بههمریختگی درونیشان را سامان دهند و مثلا مواضع یک فرد که خارج از اصول و قواعد باشد، نباید پای کل جریان اصلاحات نوشته شود و بر اساس آن همه نامزدهای اصلاحطلب ردصلاحیت شوند و در نهایت ضرورت دارد که همه اصلاحطلبان هم از اتخاذ مواضع تند و پرتنش بپرهیزند؛ زیرا چنین مواضعی مانعی را از پیشرو برنمیدارد».
علی صوفی، دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات نیز درباره وضعیتی که اصلاحطلبان این روزها تجربه میکنند گفت: «برای هر انتخاباتی لازم است هم اقناعسازی عمومی انجام شود و هم انسجامبخشی درونتشکیلاتی؛ اما همه اینها در حالی است که در مقطع کنونی اصل انتخابات با چالشهایی روبهرو است و چه اصولگرایان و چه اصلاحطلبان از شرایط کنونی که بر انتخابات حاکم است، رضایت ندارند.
همه نامزدهای اصلاحطلب که ردصلاحیت شدند و حتی بسیاری از نامزدهای اصولگرایان نیز با ردصلاحیت مواجه شدند. وقتی یک جریان سیاسی نتواند نامزدی معرفی کند، طبیعی است انتخابات معنای دقیق خود را از دست میدهد و فضا برای منفردها و نه نامزدهای جناحها باز میشود. مشکل اصلی اصلاحطلبان نوع برخوردی است که در هر انتخابات با آنها میشود».
او ادامه داد: «حالا میرسیم به مردم. در چنین فضایی که امکان حضور نامزدهای اصلی نیست، مردم را چگونه میشود به شرکت در انتخابات قانع کرد؟ مردم تصور میکنند دیگر در انتخابات نامزد واقعی خود را پیدا نمیکنند. به همه این دلایل بود که اصلاحطلبان گفتند در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نامزدی نخواهیم داشت و حتی بعد از آنکه تعدادی از احزاب از آقای همتی حمایت کردند، جبهه اصلاحات ایران بر موضع پیشین خود یعنی عدم معرفی نامزد تأکید کرد».
این فعال سیاسی همچنین بیان کرد: «به نظر میرسد گشایشی در آینده پیشروی اصلاحطلبان به وجود نمیآید؛ زیرا در دو سال آینده اصلاحطلبان نمیتوانند بر متغیرهای تعیینکننده تأثیری داشته باشند».
صوفی در پایان درباره احتمال همفکری برخی شخصیتهای برجسته مانند ناطقنوری، خاتمی، روحانی و لاریجانی گفت: «چنین اتاق فکر احتمالی کارساز نیست؛ زیرا آقای ناطق که سالهاست از سیاست کناره گرفته، آقای روحانی هم بهتازگی دولت را تحویل داده است و فعلا در حاکمیت جایی ندارد، آقای خاتمی هم که وضعیتش مشخص است و حتی تصویرش را هم نمیشود منتشر کرد و آقای لاریجانی هم شرایطش مانند گذشته نیست که در حاکمیت نفوذی داشته باشد؛ او ردصلاحیت شده و ردصلاحیتش هم به قوت خود باقی است؛ بنابراین اگر احیانا چنین نشستی برقرار شود، تحت هیچ شرایطی کارساز و راهگشا نخواهد بود».