دکتر ابراهيم متقي استاد دانشگاه تهران؛ سازمان همکاریهای شانگهای در سال ۱۹۹۶ یعنی ۲۵ سال قبل در فضای «صلح سرد» ظهور یافت.اگرچه جنگ سرد در سال ۱۹۹۱ پایان یافته بود، اما هنوز شکلبندیهای ساختاری جنگ سرد یعنی پیمان ناتو نقش موثری در کنترل محیط منطقهای و بینالمللی داشته است.روسیه و چین به این جمعبندی رسیدند که اگر زمینه سازماندهی ائتلافهای منطقهای را به وجود آورند، در آن شرایط قادر خواهند شد تا سطح جدیدی از رقابتهای ژئوپلیتیکی را در اوراسیا، آسیای مرکزی، قفقاز و آسیای جنوبغربی ایجاد کنند.
پذیرش ایران به عنوان عضو اصلی پیمان شانگهای را میتوان موضوعی ساختاری در سیاست بینالملل دانست.تغییرات ساختاری میتواند زمینه شکلگیری ائتلافها یا همکاریهای جدیدی بین بازیگران را به وجود آورد.ایران همواره تلاش داشته تا نقش سازندهای در پیمانهای منطقهای ایفا کند.ایران در سه دهه گذشته تلاش داشته تا زمینه عضویت خود در شورای همکاری خلیجفارس را فراهم آورد.تلاش ایران برای عضویت در پیمان شانگهای در ۱۰ سال گذشته جریان داشت ولی نتیجه موثری برای چنین عضویتی حاصل نشده بود.
الحاق ایران به سازمان پیمان همکاریهای شانگهای از این جهت اهمیت دارد که ایالات متحده، کشورهای اروپایی و برخی از کشورهای عضو پیمان، ایران را حامی تروریسم میدانند. گزارش وزارت امور خارجه آمریکا که در سپتامبر و اکتبر هر سال منتشر میشود، نام ایران را به عنوان اصلیترین حامی تروریسم ذکر کرده است. به این ترتیب پذیرش ایران در ساختار شانگهای به مفهوم آن است که ادراک بینالمللی نسبت به نقش منطقهای ایران در حال تغییر است. تغییر در ادراک میتواند شکلبندیهای جدیدی از روابط در حوزه منطقهای و بینالمللی را بهوجود آورد. لذا عضویت ایران در پیمان شانگهای منجر به نقش سازنده، موثر و به دور از جنجالهای تبلیغاتی گذشته درباره سیاستهای منطقهای کشورمان خواهد بود.
رهبران اصلی پیمان شانگهای یعنی روسیه و چین همواره به این موضوع اشاره داشتهاند که کارویژه اصلی پیمان شانگهای مقابله با تهدیدات امنیت منطقهای و بینالمللی بوده است. عضویت کشوری که در لیست تروریسم وزارت امور خارجه بسیاری از کشورهای جهان قرار دارد، طبعا نمیتواند مطلوبیت لازم را برای همکاریهای مشترک ایران و کشورهای عضو شانگهای فراهم آورد.عضویت ایران در شانگهای و در چارچوب اجلاسیه دوشنبه بیانگر این واقعیت است که انگاره جهانی درباره نقش منطقهای و راهبردی ایران در حال تغییر است.
پیمان شانگهای را میتوان در زمره نهادهای منطقهای دانست که از قابلیت لازم برای همکاریهای امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار است.روسیه و چین تلاش کردند تا زمینه لازم را برای سازماندهی نهادی به وجود آورند که به گونه تدریجی رشد کرده و از قابلیت لازم برای همکاریهای درونساختاری برخوردار میشود.پیمان شانگهای از این جهت اهمیت دارد که زیرساختهای لازم برای همکاریهای اقتصادی، اجتماعی و راهبردی طیف گستردهای از کشورهای منطقهای شرق دور تا اوراسیا و جنوب غرب آسیا را امکانپذیر میسازد.
اصلیترین اهداف سازمانی و ساختاری پیمان شانگهای را میتوان در ارتباط با سازوکارهایی همانند «توسعه همکاریهای سیاسی و اقتصادی کشورهای عضو»، «تقویت اعتماد ساختاری کشورهای عضو و بهینهسازی حسن همجواری بین آنها»، «حفظ ثبات سیاسی و منطقهای کشورهای عضو»، «حفظ صلح، امنیت و ثبات منطقهای حوزه ژئوپلیتیکی کشورهای عضو» و «مقابله موثر با تروریسم، قاچاق انسان و مواد مخدر» دانست.هر یک از اهداف یاد شده را میتوان به عنوان یکی از کارویژههای اصلی پیمان شانگهای دانست که در سال ۲۰۲۱ دارای ۹ عضو اصلی، ۶ شریک راهبردی و ۳ ناظر سیاسی است.ایران تا سال ۲۰۲۰ به عنوان عضو ناظر در پیمان شانگهای ایفای نقش میکرد.
کشورهای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان، هند، ایران و پاکستان را میتوان به عنوان اعضای اصلی پیمان شانگهای دانست.کشورهای ارمنستان، جمهوری آذربایجان، کامبوج، نپال، ترکیه و سریلانکا به عنوان «شرکای گفتوگویی» پیمان شانگهای محسوب میشوند که در فضای اجلاسیههای مرحلهای و دورهای مشارکت میکنند.در این ارتباط، کشورهای مغولستان، افغانستان و روسیه سفید نیز به عنوان «ناظران پیمان شانگهای» محسوب میشوند.
اگر جغرافیای اقتصادی، سیاسی و امنیتی کشورهای عضو پیمان شانگهای را مورد ملاحظه قرار دهیم، به این جمعبندی میرسیم که این طیف کشورها از شرق آسیا تا اوراسیا و جنوبغرب آسیا تداوم یافته است.چنین سطح گستردهای از جغرافیای سیاسی و اقتصادی میتواند زمینه همکاریهای موثر در آینده اقتصاد سیاسی و بینالمللی را فراهم آورد.با توجه به جغرافیای پیمان شانگهای میتوان آینده مثبت و موثرتری در مقایسه با وضعیت حال و گذشته اعضای این پیمان مشاهده کرد.
هدف اولیه پیمان شانگهای را میتوان سازماندهی ساختار اقتصادی و موازنه تجاری بین کشورهای عضو دانست.کشورهای عضو پیمان شانگهای بیشترین تولیدکننده و مصرفکننده انرژی در جهان محسوب میشوند.به همین دلیل است که پیمان شانگهای به لحاظ جغرافیایی بزرگترین سازمان منطقهای تلقی میشود.اهمیت ساختاری پیمان شانگهای را میتوان در ایجاد موازنه محدود در برابر اتحادیه اروپا و پیمان آتلانتیک شمالی دانست.
اگرچه کشورهای عضو پیمان شانگهای به ویژه روسیه، چین و هند حدود ۴۰ درصد جمعیت دنیا را دارند، اما تمامی آنها صرفا ۲۵ درصد تولید ناخالص داخلی جهان را عهدهدار بوده و به همین دلیل حجم کل روابط اقتصادی این کشورها در مقایسه با کشورهای توسعهیافته صنعتی محدود باقی مانده است.نکته دیگر آن است که میزان همکاریهای میانسازمانی و ساختاری پیمان شانگهای بسیار محدود است.اگرچه حجم کل مبادلات اقتصادی کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای حدود ۲۰هزار میلیارد دلار است، اما حجم کل تجارت خارجی کشورهای عضو این پیمان صرفا ۶هزار و ۶۰۰ میلیارد دلار بوده که در مقایسه با آمریکا، فرانسه و آلمان مقیاس محدودی را شامل میشود.
درباره نقش و جایگاه ایران در سازمان همکاریهای شانگهای رویکردهای متفاوتی وجود دارد.تاکنون همواره به این موضوع اشاره میشد که شرکای منطقهای ایران در سازمان پیمان شانگهای تمایلی به همکاریهای سازمانیافته و ساختاری با جمهوری اسلامی ندارند.
در شرایطی که ایران عضویت پیمان شانگهای را پذیرفت و در زمره اعضای اصلی قرار گرفت، این موضوع مطرح میشود که اهمیت این پیمان بسیار محدود بوده و نمیتواند نقش همتکمیلی موثری در ارتباط با اقتصاد و سیاست جهانی ایفا کند. واقعیت آن است که عضویت ایران در پیمان شانگهای را میتوان نمادی از موفقیت سازمانی، ساختاری و دیپلماتیک دانست.طبعا تحقق این امر در یک پروسه زمانی طولانی شکل گرفته که وزرای امور خارجه قبلی در دوران دکتر متکی، دکتر صالحی و دکتر ظریف نیز نقش موثری برای ایجاد چنین پیوندی ایفا کردند .تلاشهای اولیه آنان در شرایط موجود به نتیجه رسیده و این امر در ارتباط با منافع ملی ایران اهمیت خاص خود را دارد.اگرچه سازمان پیمان همکاریهای شانگهای تاکنون نتوانسته مانع از بحران افغانستان، پایان دادن به ستیزهای پاکستان و هند یا بهینهسازی روابط اقتصادی چین و روسیه شود، اما واقعیت آن است که چنین سازمانی بهگونهای تدریجی نقش ساختاری مطلوبتری را در مقایسه با گذشته ایفا کرده است. نقشیابی سازمان همکاریهای پیمان شانگهای از این جهت اهمیت دارد که در سال ۲۰۱۷ «دیالوگ امنیتی چهارجانبه» با مشارکت آمریکا، ژاپن، هند و استرالیا در برابر پیمان شانگهای سازماندهی شد.در فضای موجود نیز شاهد آن هستیم که در سپتامبر ۲۰۲۱ زمینه برای سازماندهی «اتحاد امنیتی سهجانبه» آمریکا، بریتانیا و استرالیا شکل میگیرد.چنین پیمانهای منطقهای بیانگر آن است که نشانههایی از جدال ژئوپلیتیکی آرام و محدود در فضای رقابت قدرتهای بزرگ به وجود آمده است.
نقشیابی ایران در سازمان همکاریهای پیمان شانگهای از این جهت اهمیت دارد که زمینه مشارکت ساختاری و سازمانی جمهوری اسلامی با یکی از بزرگترین حوزههای ژئوپلیتیکی ائتلافی را فراهم آورده است.کشورهای عضو پیمان شانگهای در ۳۷ میلیون کیلومتر مربع جغرافیای پرتنش جایگاه دارند که دارای ۳۵ درصد سطح خشکیهای جهان است.واقعیت آن است که هرگونه ائتلافی میتواند ضریب امنیت ملی و همکاریهای اقتصادی موثر کشورها را ارتقا دهد. نقشیابی ایران در پیمان شانگهای ضمنا زمینه جایگاهیابی ساختاری جمهوری اسلامی را به وجود میآورد.تاکنون ایالاتمتحده و کشورهای اروپایی تلاش داشتند تا موقعیت ایران را از طریق سازوکارهایی مانند مهار و تحریم کاهش دهند.طبیعی است که هرگاه کشوری در وضعیت حاشیهای قرار گیرد، در آن شرایط قادر نخواهد بود تا نقش موثر و سازندهای را در اقتصاد و سیاست جهانی ایفا کند.ائتلافها و نهادهای اقتصادی از این جهت اهمیت دارند که زمینه مشارکت چندجانبه و فراگیر بازیگران در اقتصاد و سیاست جهانی را امکانپذیر میسازند.
منبع: دنیای اقتصاد
"به این ترتیب پذیرش ایران در ساختار شانگهای به مفهوم آن است که ادراک بینالمللی نسبت به نقش منطقهای ایران در حال تغییر است."
خودتمطرح نمودی و خودت هم اصل پذیرفتیش!!؟
دیشب تو مستند سیما می گفت تجارت ترکیه با سوریه ده برابر روابط اقتصادی ایران و سوریه است . اونجا بود که فهمیدم در اصل ما چه کاره ایم