مرد بدنساز که متهم است در یک درگیری خونین مرتکب قتل شده است، درخواست بخشش کرد.
به گزارش شرق، این مرد جوان در حمایت از دوستش مرتکب قتل شده و جوانی را با شلیک گلوله کشته است.
خرداد سال ۹۸ بهدنبال وقوع درگیری مسلحانه در شرق تهران مأموران عازم محل درگیری شدند و با جسد خونین مرد جوانی به نام شاهین روبهرو شدند که با شلیک گلوله از پا درآمده بود. پدر و پسرعموی شاهین نیز که در درگیری زخمی شده بودند، به بیمارستان منتقل شدند. جسد با دستور قضائی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس برای رازگشایی شلیک مرگبار تحقیقات خود را آغاز کرد. در تحقیقات معلوم شد عامل جنایت یکی از جوانان معروف شرق تهران است که مردم به خاطر هیکلش لقبی به او دادهاند. این جوان که کامران نام دارد، پس از شلیک مرگبار به محل نامعلومی گریخته بود.
مأموران به ردیابی متهم فراری پرداختند و او را که قصد داشت ازطریق یکی از شهرهای مرزی از کشور خارج شود، شناسایی و دستگیر کردند. پلیس متوجه شد این مرد با همدستی چند نفر از دوستانش پا به فرار گذاشته بود.
متهم که چندین سابقه کیفری در پروندهاش دارد و مربی بدنسازی است، بعد از دستگیری گفت: من همسر و دو پسر ۱۳ و ششساله دارم. سالهاست بدنسازی میکنم. او درباره قتل گفت: دو هفته قبل از این ماجرا یکی از دوستانم به نام حامد تماس گرفت و از من شش میلیون تومان پول خواست. سپس همراه یکی از دوستانش مقابل خانه ما آمد و پول را به او دادم. حامد آن روز یک اسلحه همراه داشت که آن را به من امانت داد و خواست تا اسلحه را برایش نگه دارم. او گفت به خاطر محدودیتهای خانوادگی که دارد، نمیتواند از اسلحه نگهداری کند.
متهم ادامه داد: دوستم حامد از قبل با مردی به نام شاهین اختلاف داشت. اختلاف حامد و او به خاطر یک دختر جوان بود. دوستم بارها از من خواسته بود تا در دعوا با شاهین از او حمایت کنم. آخرینبار هم با من تماس گرفت و گفت با شاهین درگیر شده است.
او گفت شاهین و دوستانش به او حمله کردهاند. من اسلحهای را که حامد امانت داده بود، برداشتم و سوار موتورم شدم. بین راه یکی از دوستانم را هم سوار کردم. وقتی به محل درگیری رسیدم، شاهین همراه پدر و پسرعمویش به من هم حمله کردند. آنها با شمشیر به سر و دستم زدند. سر و صورتم خونین بود که اسلحه را به دست گرفتم و به سمت شاهین شلیک کردم.
وقتی شنیدم شاهین کشته شده، میخواستم از کشور فرار کنم؛ اما عذابوجدان داشتم. من در روزهایی که فراری بودم، حتی پول نداشتم و از گرسنگی بیسکویت میخوردم. یک اتاق اجاره کرده بودم و زندگی مخفیانهای داشتم که دستگیر شدم. به دنبال اظهارات این متهم، پدر و پسرعموی مقتول نیز بعد از ترخیص از بیمارستان به اتهام شرکت در نزاع و قدرتنمایی با سلاح بازداشت شدند.
در نهایت کامران ۳۷ساله به اتهام مباشرت در قتل عمد، ایراد صدمات منتهی به غیر فوت، ایراد صدمات عمدی نسبت به پدر مقتول، مشارکت در نزاع دستهجمعی و حمل و نگهداری سلاح جنگی غیرمجاز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدای جلسه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و سپس اولیایدم درخواست قصاص را مطرح کردند.
وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد گفت: آن روز حامد تماس گرفت و گفت به دیدنش بروم تا بدهیاش را بپردازد و اسلحهای را که امانت پیش من گذاشته بود، به او پس بدهم. من ساک باشگاهم را برداشتم و سوار موتورم شدم. در راه دوستم را سوار کردم و وقتی نزدیک محل قرار شدم شاهین و پسرعمویش با ماشین جلوی من را گرفتند. من از روی موتور افتادم و ساک و اسلحه هم روی زمین افتاد. آنها با شمشیر و قمه حمله کردند و پدر شاهین هم به کمکشان آمد. آنها دستم را زخمی کردند و به سرم ضربه زدند. من هم اسلحه را برداشتم و به طرف شاهین شلیک کردم.
سپس یک ضربه چاقو به پدرش زدم و گریختم. متهم در پاسخ به سؤال قاضی درباره اینکه چرا اسلحه را در کمرش گذاشته بود و آن را در ساک باشگاه نگذاشته بود، گفت: این موضوع به فکرم نرسیده بود.
قاضی گفت: این موضوع نشان میدهد قصد داشتی اسلحه آماده باشد تا در صورت لزوم از آن استفاده کنی. متهم جواب داد: من قصد درگیری نداشتم. متهم در پاسخ به سؤال دیگری مبنیبر اینکه اسلحه را چطور مسلح و سپس شلیک کرد، گفت: من بلد نبودم اسلحه را مسلح کنم. حامد اسلحه را مسلح به من تحویل داده بود.
او در ادامه به قضات گفت: هنگام درگیری حامد آن طرف خیابان ایستاده بود و من را تماشا میکرد. هرچه از او کمک خواستم، اهمیتی نداد. حالا هم در این پرونده تبرئه شده است. من دو سال قرص مصرف میکردم و رفیقم از من سوءاستفاده کرد. من پشیمان هستم. در ادامه پدر و پسرعموی قربانی که با وثیقه آزاد بودند، یک به یک در جایگاه ایستادند و از خودشان دفاع کردند.
پسرعموی مقتول گفت: وقتی به محل درگیری رسیدم، پسرعمویم و عمویم روی زمین افتاده بودند. من با دیدن آنها حال خودم را نفهمیدم و دست به شمشیر بردم. وقتی پدر قربانی در جایگاه ویژه ایستاد قاضی گفت: به نظر میرسد از قبل انگیزه درگیری داشتید؛ چون در صندوق عقب ماشین شمشیر پنهان کرده بودید که متهم پاسخ داد: فقط برای حمایت از پسرم وارد درگیری شدم و قصد قبلی نداشتم.
او ادامه داد: یک ماه قبل از این ماجرا پسرم و حامد را آشتی دادم؛ اما حامد دستبردار نبود و پسرم را بارها تهدید به قتل کرده بود. آن روز وقتی آنها با هم درگیر شدند، برای کمک و حمایت پسرم وارد درگیری شدم. من قبول دارم اشتباه کردم و باید هر طور شده بود دست پسرم را میگرفتم و او را از درگیری دور میکردم. من داغدار پسر جوانم شدم؛ درحالیکه همه تلاش خودم را کردم تا پسرم آسیب نبیند. قبول دارم که باید تلاش بیشتری میکردم که درگیری اتفاق نیفتد و اگر این اتفاق نمیافتاد، پسرم حالا زنده بود.
در ادامه وکلای متهمان برای دفاع از موکلان خود در جایگاه حاضر شدند و دفاعیات خود را مطرح کردند. در پایان هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.