کوروش احمدی؛ بیشک، کنترل پاندمی کرونا مساله اصلی کشور است. این تعداد فوتی به خاطر این بیماری غیرقابل قبول است. با فوت هر یک نفر زندگی یک خانواده و همسر و فرزندان و پدر و مادرانی برای همیشه تخریب میشود. کسانی که نانآوری یا عزیزی را از دست میدهند، برای سالها مستقیما در معرض مشکلات اقتصادی و آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند و جسم و جان تمامی ملت زخمی و آزرده میشود.
ادامه این وضع و نبود نوری در انتهای این تونل سیاه، فشار سهمگینی نیز بر اقتصاد کشور است که اثرات سوء آن کمتر از اثرات تحریم نیست. بهرغم آنکه این مساله حاد در جریان مبارزات انتخاباتی و دو سخنرانی رییسجمهور در مراسم تنفیذ و تحلیف غایب بود، این بحران در این مقطع زمانی باید در راس دستور کار شماری از وزارتخانهها، ازجمله وزارت خارجه باشد.
اگرچه تهیه و تامین واکسن که نقش تعیینکنندهاش در مهار کرونا به اثبات رسیده، برعهده وزارت بهداشت است، اما وزارت خارجه نیز به خاطر دسترسیها و ارتباطات با جهان خارجی میتواند کمک حال باشد.
در حالی که باتوجه به تجربههای حاصله، واکسنهای مفید و موثر شناخته شدهاند و نیز ثابت شده که کیفیت محمولههای مختلف از یک برند واحد ممکن است متفاوت باشد، وزارت خارجه میتواند نقش مفیدی در تامین بهموقع واکسن موثر ایفا کند.
در شرایطی که قرار است ارسال واکسن از طریق سبد کووکس به کشورها تا پایان ۲۰۲۱ به حدود ۳/ ۱ میلیارد دوز برسد، سهمی که ایران تاکنون از این سبد دریافت کرده، ناچیز بوده است. کندی نسبی روند دریافت واکسن از چین و روسیه نیز بهرغم «مشارکت استراتژیک» ما با این دو کشور قابل درک نیست. وزارت خارجه میتواند و باید در آنچه به «دیپلماسی واکسن» شهرت یافته، بهطور موثر عمل کند.
تعیین تکلیف برجام اولویت دوم وزارت خارجه در ماه نخست دولت جدید است. تعیین تکلیف به هر شکل بسیار بهتر از بلاتکلیف رها کردن اقتصاد و مردم است. ایران اکنون با مجموعهای از مشکلات مواجه است. اکنون شرایط عمومی اقتصاد کشور نسبت به برجام و آینده آن بسیار حساس است.
برجام عملا به یکی از فاکتورهایی مهم در بهای ارز، طلا و کم و کیف تورم انتظاری تبدیل شده است. اگرچه ممکن است این روزها نقش نقدینگی و حجم پایه پولی قوی نقش مهمتری در تورم انتظاری داشته باشد، اما نوسانات این فاکتورها نیز تحت تاثیر عادی شدن یا غیرعادی ماندن رابطه اقتصادی ایران با جهان است که فعلا برجام به عنصر تعیینکننده در معادله مربوطه تبدیل شده است.
اظهارات برخی ناظران مبنی بر اینکه گویا زمان به سود ماست و با طولانی شدن روند، ایران فرصت توسعه برنامه هستهای را خواهد داشت و در زمانی در آینده میتواند از موضعی قوی در مذاکرات شرکت کند، حاکی از پیشنهاد نوعی قمار پرریسک به مقامات است. در جایی که پای سرنوشت یک ملت در میان است، مسوولان حتما دست به چنین ریسکهای حساب نشده و پرخطری نخواهند زد.
تدبیر و مسوولیتشناسی ایجاب میکند که وزیر جدید به سرعت تکلیف مدیریت ارشد و میانی وزارت خارجه و همزمان ترکیب تیم مذاکرهکننده جدید را تعیین کند و مذاکرات را ازسر بگیرد. باتوجه به ماهیت دیپلماتیک، حقوقی و فنی مذاکرات، بیشک این تیم نباید از تجربه متراکم گذشته بیبهره شود.
افغانستان و مساله شناسایی حکومت جدید آن کشور اولویت دیگر وزارت خارجه است. بیم و نگرانی ایران در این رابطه بیشک بیشتر از دیگر کشورهای منطقه و جهان است. گروه طالبان که بر افغانستان مسلط شده است، به لحاظ قومی دارای تمایلات شؤونیستی پشتون و به لحاظ مذهبی در سلک سلفیهای افراطی قرار دارد و عصاره مدارس دیوبندی مناطق سرحدی است و به لحاظ ژئوپلیتیک دست پرورده و همسو با جریانی در ارتش پاکستان است که افغانستان را عمق استراتژیک خود میداند.
لذا، ایران هم به لحاظ فرهنگی و زبانی، هم از حیث دینی و هم از جهت ژئوپلیتیک در آستانه مواجهه با چالشی بیسابقه در مرزهای شرقی خود قرار دارد. برخورد محبتآمیز مقامات جمهوری اسلامی با طالبان و شناسایی ضمنی «امارت اسلامی» طی چند هفته اخیر به دلایل متعدد، از جمله تضعیف موضع مخالفان آنها در مذاکرات جاری، قابل درک نیست.
اعتماد به قولهای برخی چهرههای ویترینی طالبان و مانورهای رسانهای زیرکانه آنها در دورهای که اولویت این گروه تثبیت حکومت خود است، نباید مبنای کار باشد. در شرایطی که گروه طالبان یک گروه منسجم و یکپارچه نیست و همه کشورها با تردید به مانورهای دیپلماتیک و رسانهای برخی چهرهها در این گروه مینگرند، تعجیل ایران در شناسایی «امارت اسلامی» بدون قید و شرط و بدون راستیآزمایی قولها و مانورهای اخیر طالبان اشتباه است و میتواند به روابط مردم دو کشور لطمه بزند.
ایران ضمن اجتناب از هر گونه مداخله در امور داخلی افغانستان باید از مهمترین حربه اش، یعنی «شناسایی»، به نحوی حساب شده استفاده کند.
منبع: روزنامه اعتماد