عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: تحلیف هم تمام شد. یک هفته هم فرصت هست برای معرفی کابینه و کسب رای اعتماد. آنچه در جلسه تحلیف فصل مشترک سخنان بود، کوشش و تعهد برای رفع مشکلات بود. به نظر میرسد مناسب نبود تا در نشستی که مهمانان خارجی هستند از مسائل داخلی سخن گفته شود، هر چند آنچه را که گفته شد امر پنهانی نبود و آنان از طریق سفارتخانههای خود به خوبی در جریان مسائل ایران هستند، ولی در هر صورت به لحاظ رعایت امور متعارف بهتر بود که این مسائل برای جلسات رای اعتماد گذاشته میشد.
در هر حال گذشت و باید فراموش کرد و این مشکل گویندگان است تا مردم. اگر به فصل مشترک سخنان که همان حل مشکلات است بپردازیم، در این باره باید گفت مشکل چیست؟ راهحل کدام است؟ به طور قطع همه مشکلات را هم نمیتوان حل کرد و باید اولویتبندی کرد.
مهمتر اینکه مشکلات را باید اصلی و فرعی کرد. برای نمونه کاهش رشد جمعیت یک مساله و مشکل است ولی در برابر مشکلات اصلی مثل وضعیت وخیم بیماری کووید۱۹، تورم، بیکاری، پایین بودن درآمدها، محیطزیست، نظام بانکی، اختلال در تامین نیازهای ضروری مردم مثل برق، آب، نان و انرژی، مساله تحریمها و... فرزندآوری مسالهای اصلی محسوب نمیشود. به معنای دیگر پیش از پرداختن به مساله فرزندآوری و حل آن، باید به حل مشکلات و مسائل اصلی پیشگفته همت گماشت.
دولتی که هزینههایش با درآمدهایش همخوانی ندارد، کسر بودجه زیادی دارد، تورم سرسامآور است، هرگونه هزینه کردن برای فرزندآوری اتلاف منابع است، زیرا نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه، چون مشکلات اصلی را به حاشیه میبرد یا تشدید میکند، فرزندآوری را هم کمتر خواهد کرد. به علاوه وظیفه اولیه حکومت حفظ شهروندان خود است نه فرزندآوری، در حالی که فوت ناشی از کرونا به شدت بالا رفته و گرایش به مهاجرت هم روزافزون است...
باید فکری به حال این دو مساله کرد که افراد زنده و حفظ آنان واجب است. در هر حال امیدواریم که در جریان رای اعتماد به کابینه، دو نکته زیر به خوبی روشن شوند؛ اول اینکه مسائل اصلی و محوری از نظر دولت جدید کدام است؟ دوم اینکه چه راهحلهایی را باتوجه به امکانات موجود برای حل آن مسائل تدارک دیده است؟
آنچه که در جریان تحلیف گفته شد، به عنوان یک متن کلی مشکل چندانی نداشت و حتی باتوجه به خاستگاه رییس دولت قابل پذیرش هم بود، ولی هیچگاه با کلیات نمیتوان داوری کرد که چه اتفاقی رخ خواهد داد. کلیات خوب است، ولی این جزییات است که آن کلیات را عملیاتی و قابل نقد و ارزیابی میکند.
یکی از ایدههای کلی و محوری اظهارات آقای رییسی در سخنرانی تحلیف چنین بود: «مردم عزمی راسخ دارند و اراده آنان قرار گرفتن کشور در مسیر عدالت، پیشرفت، آزادی و عزت است.» این گزاره به معنای آن است که تاکنون در این مسیر نبود و مردم اکنون میخواهند در این مسیر قرار گیرد. خوب! باید توضیح داد که چرا چند دهه در این مسیر نبوده؟ اکنون کدام عامل تغییر کرده است؟
همه ساختارها که دست نخورده است، انتخابات هم که در گذشته بوده است. به علاوه؛ پاسخ به این پرسش را هم نادیده میگیریم. آیا نباید گفت که کدام سیاستها باید تغییر کند تا در این مسیر قرار گیرد؟ قانون که همان است، نهادهای اصلی بالادستی که همان است، دستگاه قضایی هم که همان بوده و هست، پس این چه مسیری است که با وجود ثبات قانون و این نهادها باید تغییر کند؟
نکته دوم در سخنان رییس مجلس بود که گفت، دوره پاسخگویی است. خیلی عالی. ولی پاسخگویی جزییاتی دارد؛ اول دسترسی مردم به اطلاعات و اخبار، دوم وجود و دسترسی به رسانه برای پرسشگری، سوم امکان بحث و گفتگو درباره نکات و پرسشهای مطرح شده و درنهایت اقدامات اجرایی علیه پاسخگو در صورتی که پاسخهایش قانعکننده نباشد.
همان شرط اول با طرح صیانت زیر سوال رفته است. نه تنها دسترسی بلکه امکان انتشار و حتی گفتگو با چنین طرحی سلب میشود. این چه نوع پاسخگویی است که از ابتدا خلاف شروط آن عمل شده است؟ همین جزییات است که آن سخنان کلی را تفسیر و روشن میکند. امیدواریم در جریان رای اعتماد شاهد چنین جزییاتی باشیم.