مسعود خیام در حالی به بیان شباهت مرگ صادق هدایت و ژرار دو نروال، نویسنده فرانسوی میپردازد که یکی از نویسندگان مورد علاقه هدایت را دو نروال معرفی میکند که با آثارش آشنایی عمیق داشته است.
این نویسنده و پژوهشگر ادبی با روایتی کوتاه از زندگی و مرگ صادق هدایت و ژرار دو نروال یادداشتی نوشته که در ادامه میخوانیم: «شباهت مرگ صادق هدایت (۱۳۳۰-۱۲۸۱ ه. ش. ۱۹۵۱-۱۹۰۳ م.) و نویسنده فرانسوی، ژرار دو نروال (Gerard de Nerval) (۱۸۵۵-۱۸۰۸ م.) قابل تعمق است. در این یادداشت به زندگی آنان نگاهی گذرا میشود. قبلا در مورد راز یگانگی بوف کور و ارتباط آن با آثار دو نروال گفتهاند.
دو نروال، رماننویس، شاعر، نمایشنامهنویس و مترجم فرانسوی قرن ۱۹ فرانسه در ۲۲ ماه مه سال ۱۸۰۸ در پاریس به دنیا آمد. ژرار دو نروال، نام مستعار است، نام واقعی این نویسنده مشهور ژرار لابرونی Gerard Labrunie بوده است. پدرش پزشک ارتش ناپلئون بود.
در جوانی به ویکتور هوگو معرفی شد و با او همکاری ادبی داشت. با نویسنده و شاعر فرانسوی تئوفیل گوتیه Theophile Gautier و عدهای دیگر انجمن ادبی درست کرد. با ترجمه آثار گوته و شیلر و سایر نویسندگان آلمانی به زبان فرانسه، در شناساندن فرهنگ آلمانی به فرانسویان نقش مهمی داشت. افسانه معروفی هست که گوته وقتی ترجمه فرانسه نروال از فاوست را خواند گفت «پس هنوز در فرانسه نوابغی وجود دارند!»
در روایتی دیگر گوته گفته: «این ترجمه از اصل بهتر است». نخستین مجموعه اشعارش را در ۱۶ سالگی منتشر کرد. کتابهای بسیاری نوشته که بین آنها «سیلوی» و «اورلیا» از شهرت ویژه برخوردار شدهاند. سفرهای پرماجرایی به مشرقزمین داشت که شرح حوادث آن را در مقالههای متعدد در روزنامهها به چاپ رساند. ژرار دو نروال را جزو شاعران رمانتیک فرانسه ذکر میکنند.
او بر مارسل پروست و آندره برتون و شاعران و نویسندگان بعد از خود به ویژه بر بنیانگذاران مکتب سوررآلیزم ادبی تأثیر عمیق داشت به طوری که از او به عنوان یکی از بنیانگذاران سوررآلیزم نام بردهاند. ژرار دو نروال دچار نوعی بیماری روانی بود و به تناوب در آسایشگاههای روانی بستری میشد. او در ۲۶ ژانویه سال ۱۸۵۵ در سن ۴۷ سالگی در یکی از کوچههای سرد و تاریک پاریس خود را حلقآویز کرد.
صادق هدایت در خانوادهای مرفه به دنیا آمد. پدرش هدایتقلیخان اعتضادالملک از رجال قاجاریه بود. مدتی در مدرسه دارالفنون تحصیل کرد سپس به مدرسه فرانسوی «سن لویی» رفت. از نوجوانی مقالهنویسی را شروع کرد. اولین روایت مقاله زندگی و رباعیات عمر خیام را در ۱۸ سالگی نوشت. تأثیر تربیت فرانسویان در زندگی و آثارش مشهود است.
در دبیرستان سن لویی گیاهخوار شد و تا آخر گیاهخوار باقی ماند. در جوانی در مورد رفتار مهربان با حیوانات نوشت. بعدها کتاب فواید گیاهخواری را تألیف کرد. پس از دوران دبیرستان در سال ۱۳۰۵ همراه عدهای از محصلین برای تحصیل در رشته مهندسی عازم بلژیک شد.
تحصیلات علوم دقیقه در بلژیک هیچ انگیزهای را در او به وجود نیاورد. به فرانسه رفت تا در پاریس به ادبیات بپردازد. مدام کتاب میخواند و تمام کتابهای دندانگیر ادبی از زیر نگاهش رد میشد. احتمالا مشهورترین و تأثیرگذارترین نویسنده معاصر ایرانی است. در سال ۱۳۰۷ در سن ۲۶ سالگی اقدام به خودکشی کرد. میخواست خود را در رودخانه غرق کند، اما نجاتش دادند.
علت این خودکشی مسائل عاطفی و عشق و عاشقی بود. به زودی ترک تحصیل کرد و در سال ۱۳۰۹ به تهران بازگشت. همراه با مسعود فرزاد و مجتبی مینوی و بزرگ علوی گروه ربعه (چهارنفره) را تشکیل داد. این گروه از پیشگامان هنر و ادبیات نو به شمار میآیند. به شکایت وزیر معارف تا مدتی ممنوعالقلم شد.
هدایت جزو نخستین قربانیان معاصر سانسور در ایران است. در سال ۱۳۱۵ به هند رفت و زبان پهلوی آموخت. کارنامه اردشیر بابکان را از پهلوی ترجمه کرد. در هند توانست اثر مهم ادبی خود یعنی رمان بوف کور را که در پاریس نوشته بود پس از ویرایش مختصر با دستگاه استنسیل در نسخههای محدود تکثیر کند و برای دوستان و آشنایان بفرستد. یکی از نویسندگان مورد علاقهاش ژرار دو نروال بود که از او تأثیر پذیرفت. هدایت با آثار ژرار دو نروال آشنایی عمیق داشت. صادق هدایت در سال ۱۳۳۰ در آپارتمان خود در پاریس با گاز خودکشی کرد.»