شرایط وقتی برای نوکیا سختتر شد که پروژه این شرکت در سال ۲۰۱۰ با عنوان «کشنده آیفون» به شکست بزرگی برای نوکیا تبدیل شد. در این سال مدیران نوکیا کوشیدند تا با عرضه مدلهای مختلفی به بازار با قیمتی بسیار پایینتر از آیفون حکم مرگ زودهنگام آیفون را صادر کنند.
داستان سقوط آزاد شرکت نامدار نوکیا حکایتی عجیب و در عین حال آموزنده است و سایر شرکتهای کوچک و بزرگ در سرتاسر جهان میتوانند از این داستان درسهای زیادی را استخراج کنند.
به گزارش Brand minds، داستان اصلی نوکیا به دهه آخر قرن بیستم و دهه نخست قرن بیست و یکم بر میگردد گویی که شرکت نوکیا به این دلیل دچار سقوط و اضمحلال شد که نتوانست انتقال درست و کاملی به قرن بیست و یکم داشته باشد و در همان قرن بیستم در جا زد و به همین دلیل هم بهعنوان نمونهای بارز از شرکتهای شکستخورده و بازمانده از کاروان شتابان تکنولوژی شناخته میشود.
بیایید نقطه آغاز داستان عجیب و پرماجرای نوکیا را سال ۱۹۹۵ در نظر بگیریم یعنی زمانی که سود عملیاتی شرکت نوکیا از مرز یک میلیارد دلار فراتر رفت. بعد از این رکوردشکنی شرکت نوکیا بود که مدیران نوکیا با اعتماد به نفس بالا اقدام به افزایش محصولات و گسترش شبکه فروش و بازاریابی خود کردند و توانستند تا سال ۱۹۹۹ سود عملیاتی شرکت را به بیش از چهار میلیارد دلار برسانند یعنی چهار برابر سال ۱۹۹۵.
در نتیجه شرکت نوکیا توانست در این سالهای واپسین از قرن بیستم خود را بهعنوان شناخته شدهترین و بهترین برند تلفن همراه در جهان ثابت کند و این روند را در دو، سه سال نخست قرن بیست و یکم نیز تداوم بخشد بهطوریکه مدل گوشی نوکیا ۱۱۰۰ در سال ۲۰۰۳ بهعنوان پرفروشترین و موفقترین گوشی تلفن همراه تمام زمانها شناخته شد و تا سال ۲۰۰۷ که شرکت اپل وارد دنیای تلفن همراه شد به یکهتازی خود در دنیای تلفنهای همراه ادامه داد، بهطوریکه در سال ۲۰۰۷ بیش از نیمی از گوشیهای تلفن همراه به فروش رفته در جهان به شرکت نوکیا تعلق داشت، حال آنکه سهم سایر رقبا از این بازار هر کدام کمتر از ۵ درصد بود.
با این همه مدیران شرکت نوکیا از یک عامل غفلت کردند و آن ورود شرکت بسیار نوآور و مبتکری به نام اپل بود که از همان آغاز ورودش به عرصه گوشیهای تلفن همراه نشان داد که اندیشههای ناب و حرفهای زیادی برای زدن در این عرصه دارد و میتواند رقیبی سرسخت و جدی برای نوکیا باشد، اما مدیران نوکیا، سرمست از موفقیتهای بزرگ پیشین خود رقیب تازهوارد خود را خیلی دستکم گرفتند و مطمئن بودند که شرکت اپل که در آن زمان هیچ سابقهای در زمینه تولید گوشی تلفن همراه نداشت نمیتواند برای نوکیا خطرساز باشد.
شرایط وقتی برای نوکیا سختتر شد که پروژه این شرکت در سال ۲۰۱۰ با عنوان «کشنده آیفون» به شکست بزرگی برای نوکیا تبدیل شد. در این سال مدیران نوکیا کوشیدند تا با عرضه مدلهای مختلفی به بازار با قیمتی بسیار پایینتر از آیفون حکم مرگ زودهنگام آیفون را صادر کنند و این رقیب تازهوارد را از بازار حذف کنند غافل از اینکه آیفون اپل آمده بود تا بماند و رقبای خود را کنار بزند و به سرعت به پیش برود که همینطور هم شد.
در شش سال بعد از ظهور آیفون یعنی تا سال ۲۰۱۳ آیفون اپل روزبهروز موفقتر و مقبولتر میشد و نوکیا روزبهروز به قهقرا میرفت، بهطوریکه در فاصله سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۳ ارزش بازار نوکیا نزدیک به ۹۰ درصد سقوط کرد و در همان سال بود که توسط شرکت مایکروسافت خریداری شد و پس از آن بود که مورد شرکت نوکیا بهعنوان نمونهای بارز از عدم تطبیق یافتن یک شرکت با شرایط جدید و شرکتی که سقوط آزاد بزرگی را تجربه کرده است توسط اساتید دانشگاه و پژوهشگران مورد مطالعه قرار گرفته و میگیرد.
با نگاهی کوتاه به داستان سقوط نوکیا میتوان به سه دلیل اصلی برای سقوط آزاد نوکیا دست یافت که عبارتند از:
۱- عقبتر بودن تکنولوژی استفاده شده در مدلهای مختلف نوکیا در مقایسه با آیفونهای اپل
۲- غرور و خودبزرگبینی شدید در میان مدیران نوکیا
۳- نداشتن بصیرت و فقدان چشمانداز روشن از آینده در شرکت نوکیا
براساس نتایج تحقیق دو تن از اساتید دانشگاه در سنگاپور در سال ۲۰۱۵ مهمترین دلایل سقوط آزاد شرکت نوکیا در دهه نخست قرن بیست و یکم به شرح زیر بود: