صالح نیکبخت، حقوقدان و وکیل برجسته دادگستری در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: شکی نیست مشارکت در انتخابات، بهویژه انتخابات ریاستجمهوری و پارلمان در همه جای دنیا پیش از هر موضوعی نشانه اعتماد به دولت است. تا زمانی که راهکاری برای شرکت عمومی مردم در انتخابات و برآوردن خواستههای آنها فراهم نشود، این اعتماد به وجود نمیآید؛ بنابراین در انتخابات ریاستجمهوری دوره سیزدهم و نیز انتخابات مجلس شورای اسلامی پیشین مکانیسمی که برای محدودکردن حضور مردم با توجه به گرایشها و وابستگیهای فکری و سیاسیشان اندیشیده شده بود، نهایتا منجر به افت مشارکت مردمی شد.
اگرچه در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری عملا همه مردم ایران به نحوی از انحا نظر خود را بیان کردند، اما برخی پیغامها در قالب کنایه بیان شد. طبق یک ضربالمثل عربی که میگوید «کنایه سخنگفتن رساتر از بیان صریح موضوع است»، بخشی از مردم ایران هم انتخابات سال ۱۴۰۰ را فرصتی برای رساندن پیام کنایی خود برگزیدند؛ چراکه با شرکتنکردن در انتخابات یا شرکت در انتخابات و دادن آرای باطله عملا نظر خود را اعلام کردند.
اکنون این مسئله پیش میآید که آیا به موضوع توجه شده است یا چو فردا شود فکر فردا کنیم؟ طبیعی است در دنیای کنونی دیگر نمیتوانیم عبارت عوام را به کار بگیریم، بلکه امروز در کشور ما مردم عوام حتی در دورافتادهترین روستاها نیز وجود ندارند. رسانههای همگانی، توسعه شبکههای اجتماعی و دسترسی مردم به اطلاعات و حضور مردم در فضای مجازی همه را در جزئیترین مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آگاه کرده است.
دیگر کوچکترین اجزای جامعه هم از شکافها و اختلافات جریانهای سیاسی مطلع هستند؛ بنابراین باید برای آنها پاسخی در شأن مقام و منزلتشان داشت. آمار مشارکت پایین انتخابات در این دوره خاطرهای از اولین انتخابات بعد از انقلاب را برای من زنده کرد. زمانی که من خبرنگار سیاسی روزنامه کیهان بودم و وزارت کشور حوزه فعالیتم بود، دو انتخابات نخست، یعنی رفراندوم جمهوری اسلامی در تعطیلات عید و انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی مشارکتی بیش از۹۰ درصدی را به همراه داشت.
به خاطر دارم که در انتخابات رفراندوم جمهوری اسلامی آقای نوربخش که از دراویش محترم و رئیس ستاد رفراندوم بود، چه مشقاتی را برای تجمیع آرای شهرهای مختلف داشتند و این مشارکت بالا چه حجم کار قابل توجهی را در همان ستاد میطلبید.
اما نگاهی به میزان مشارکت نشان میدهد که هر چه از آن انتخاباتهای رقابتی دور شدیم، میزان مشارکت پایین و پایینتر آمد. فراموش نکنیم که آن دو انتخابات یکی در تعطیلات عید نوروز و دیگری در تعطیلات تابستانی بود و مردم بیشتر مشغول سفر و تفریح بودند، اما این مسئله مانعی برای مشارکت آنها در انتخابات نشد و عدد بالایی از مشارکت ثبت شد.
چه چیزی موجب آن درصد بالای مشارکت و این عدد قابل توجه ریزش مشارکت مردمی شده است؟ بیشک یکی از دلایل این است که در آن زمان نظارت استصوابی نبود مردم را از حضور در انتخابات چه به عنوان انتخابشونده و چه به عنوان انتخابکننده باز دارد.
بدیهی است تا زمانی که چنین وضعیتی ادامه پیدا کند و مردم در انتخاب اشخاص مورد نظر خود آزاد نباشند، قطعا همین حالت را خواهیم داشت و اگر از انتخابات سال ۱۳۹۸ مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ درس نگیریم و مکانیسمهای لازم برای اعتمادسازی عمومی را ایجاد نکنیم با آمار بیشتر آرای باطله مواجه خواهیم شد.
بهنحویکه بسیاری از افراد دلسوز خوف آن دارند که در انتخابات بعدی آرای باطله نه در مقام نفر دوم که در مقام نفر اول ظاهر شود. چراکه ممکن است مردم بنا به دلایلی، چون ثبت مهر انتخابات در شناسنامه مانند این بار در انتخابات شرکت کنند و به هیچکس رأی ندهند. به این دلیل جای آن دارد در درجه اول به این موضوع توجه شود که شرکت در انتخابات بهویژه ریاست جمهوری و پارلمان شاخص اعتماد مردم است.
برای اینکه مردم در انتخابات شرکت کنند راهکارهایی وجود دارد که بسیاری، اعلام کرده بودند که اولا وضعیت انتخابات از شرایط فعلی خارج شود و کاندیداهای تمام مردم با گرایشهای مختلف اگر دارای آن چهار شرط بازدارنده هستند بتوانند شرکت کنند. در مرحله دوم اینکه با قانون فعلی انتخابات این موضوعات را نادیده گرفته و اختیارات وسیعی که به اسم نظارت استصوابی برای شورای نگهبان در نظر گرفته شده نمیتوان انتظار داشت که مشارکت مردم بالا برود.
در پایان باید اعلام کنم که تا وقتی ما در کشورمان بهصورتکلی از انتخابات به شکل کنونی گذر نکنیم و به انتخابات از طریق حزبی نرسیم، امکان تکرار چنین وضعیتی کاملا محتمل است. برای همین تا زمانی که هزینههای بیشتری به کشور وارد نشده باید به سمت انتخابات حزبی حرکت کنیم. باز هم تأکید میکنم که انتخابات ۱۴۰۰ هشداری بود برای آیندهای که ممکن است آرای باطله در آن نفر اول شود. چنانکه در برخی شهرهای ایران چنین شد.