بشر همواره به دنبال یافتن نشانههایی از حیات و به خصوص حیات هوشمند در ماورای سیاره زمین بوده است. اما منظور از حیات هوشمند فرازمینی چیست؟ هوش فرازمینی در واقع، حیات فرازمینی است که قادر به تفکر و فعالیت هدفمند باشد. پس ما در این مقوله با حیات فرازمینی به شکل باکتریایی سر و کار نداریم و با موجوداتی تکامل یافته که قادر به برقراری ارتباط هستند روبرو هستیم.
به گزارش فرادید؛ برای این که بتوانیم موجودات هوشمندی مثل خودمان پیدا کنیم، باید سیاراتی مشابه زمین خودمان بیابیم. سیاراتی که خارج از منظومه شمسی قرار دارند، سیارات فراخورشیدی نام دارند و تا کنون بیش از ۴۰۰۰ فراخورشیدی کشف شده است. بیشتر فراخورشیدیهای کشف شده، از قسمت نسبتا کوچکی از کهکشان خودمان بوده است.
ما از دادههای تلسکوپ کپلر ناسا میدانیم که در کهکشان راه شیری، تعداد سیارات بیشتر از ستاره هاست. با توجه به اندازه و جرم آنها میتوان دید که ترکیبات آنها از سنگی (مشابه زمین و زهره) تا گازی (همانند مشتری و زحل) متغیر است. راههای متفاوتی برای کشف فراخورشیدیها وجود دارد. اکثر این روشها غیرمستقیم هستند.
بسیار نادر است که یک منجم از داخل تلکسوپ بتواند یک فراخورشیدی را شکار کند. در یکی از روشها که «گذر» نام دارد، افت شدت نور دریافتی از ستاره که در منحنی نوری آن ظاهر میشود باعث پی بردن ستاره شناسان به جرم دوم میشود. هنگامی که یک فراخورشیدی از روبروی ستاره مادری اش عبور میکند، باعث افت شدت نور دریافتی از ستاره میگردد.
زمانی که این افت شدت نور به صورت یک الگوی تکرار شونده باشد، ستاره شناسان متوجه میشوند که این جرم در حال گردش به دور ستاره است و در واقع سیاره آن است. بعضی از این فراخورشیدیها در سیستمهایی هستند که دارای دو خورشید است و بعضی از آنها بدون خورشید هستند و در تاریکی ابدی در کهکشان سرگردانند.
اما کدام یک از این سیارات فراخورشیدی کاندیدای مناسب برای شکل گیری حیات هستند؟ برای اینکه روی سیارهای حیات به وجود بیاید، آن سیاره باید روی کمربند حیات به دور ستاره مادر در حال گردش باشد. کمربند حیات به منطقهای در اطراف ستارهها گفته میشود که در آن، آب به شکل مایع میتواند بر سطح سیارهای فرضی که فشار جوی کافی دارد، وجود داشته باشد. این فاصله برای هر ستاره متفاوت است، زیرا ستارهها فیزیک متفاوتی دارند. پس اگر فراخورشیدی ما دارای چنین شرایطی باشد، میتوان به وجود حیات بر روی آن امیدوار بود.
اما حیاتی که ما به دنبال آن هستیم حیات هوشمند است. در واقع با تمام شرایطی که گفته شد باید عمر ستاره مادر به اندازهای باشد که حیات روی آن سیاره تکامل پیدا کند و به شکل هوشمند برسد. پس ستارههای بسیار پرجرم با عمر کوتاه نمیتوانند سیاراتی دارای حیات هوشمند باشند. اما در طول تاریخ بعد از این که وجود سیارات فراخورشیدی در سال ۱۳۷۰ تایید شد، بشر به دنبال یافتن سیگنالهایی از موجودات هوشمند فرازمینی رفت. اولین جستجو برای یافتن سیگنالهای رادیویی از تمدنهای فرازمینی در رصدخانه ملی رادیویی آمریکا یا به اختصار NRAO آغاز گردید که توسط فرانک دریک (Drake) رهبری میشد.
این پروژه، «جستجو برای هوش فرازمینی» یا به اختصار SETI نام گرفت. در این پروژه که تا به امروز ادامه داشته است، به دنبال تابشهای الکترومغناطیس معناداری که از طرف موجودات هوشمند مخابره شده باشد، میگردند. این پروژه در طول تاریخ از طرف رصدخانههای رادیویی و دانشگاههای گوناگونی مورد حمایت قرار گرفت و دانشمندان به نام و بسیاری را درگیر خود کرد. رصدخانههایی همانند آرسیبو (Arecibo)، آرایه ATA و آرایه VLA. علاوه بر این پروژه، دریک با معادله معروفش شناخته میشود:
این معادله، تعداد تمدنهای فرازمینی را که میتوان در کهکشان راه شیری پیدا کرد به ما میدهد. این معادله در حقیقت در نتیجهی محاسبات فرمی حول پارادوکس فرمی به وجود آمد. انریکو فرمی (Fermi) فیزیکدان ایتالیایی تبار در سال ۱۳۲۸ در حالی که با همکارانش در حال قدم زدن به سمت سالن نهارخوری بود و پیرامون گزارش UFO بحث میکرد این سوال را مطرح کرد که «همگان کجا هستند؟». این سوال منجر به پارادوکس فرمی شد که مسائلی را مطرح کرد:
۱. میلیاردها ستاره شبیه خورشید ما در کهکشان وجود دارند که بسیاری از آنها میلیاردها سال از زمین پیرترند.
۲. با احتمالی بالا، برخی از این ستارگان سیاراتی همانند زمین خواهند داشت و چنانچه زمین را نمونهای در نظر بگیریم، برخی از سیارات ممکن است زندگی هوشمند داشته باشند.
۳. برخی از این تمدنها ممکن است به سفرهای میان ستارهای دست یافته باشند، گامی که زمین هم اکنون در حال بررسی آن است.
۴. حتی با سرعت پایینی که برای سفر میان ستارهای در دست داریم، کهکشان راه شیری را میتوان به طور کامل در حدود چند میلیون سال طی کرد. فرمی محاسباتی از اینکه تقریبا چه تعداد سیاره مشابه زمین وجود دارد و تقریبا چه تعداد از آنها دارای حیاتی مشابه زمین هستند و احتمال اینکه حیاتی مشابه انسان داشته باشند و به تکنولوژی لازم رسیده باشند را انجام داد که بعدتر دریک این محاسبات را به صورت معادلهای درآورد که با نام او میشناسیم.
برای موارد ذکر شده در گذر زمان و بعد از تحقیقات و جستجوهای فراوان توضیحاتی مطرح شد که قابل تأمل هستند: - سادهترین توضیح این است که ما تنها هستیم و هیچ حیات هوشمند دیگری در جهان وجود ندارد. - اینکه ممکن است بیگانگان هوشمند، هنوز به تکنولوژی پیشرفته دست پیدا نکرده باشند.
عملکرد حیات هوشمند به نابودی خودش میانجامد. در واقع ممکن است حیات هوشمندی در سیارهای دیگر با «فیلتر بزرگ» نابود شده باشد. بر اساس فیلتر بزرگ، حیات برخاسته از ماده غیر زنده، در طول تکامل یا فرگشت خود به موانع بزرگی برمیخورد که به سختی میتواند از آن عبور کند و به همین دلیل قبل از اینکه تبدیل به حیات هوشمند شود یا بتواند ارتباط برقرار کند از بین میرود. - دورههای انقراض نیز میتواند باعث نابودی موجودات شود؛ و مسئله دیگر اینکه تمدنهای هوشمند فاصله بسیار زیادی از یکدیگر دارند و یا خود را مخفی میکنند - و در نهایت شاید روش جستجوی ما برای حیات هوشمند فرازمینی اشتباه است.
با تمام تلاشهایی که تاکنون صورت گرفته است، سیگنال معتبری از فرازمینیها دریافت نشده است. تنها سیگنال جالب توجه در ۲۴ مرداد ۱۳۵۶، توسط دکتر جری اهمن (Ehman) در حالی که بر روی پروژه ستی در رصدخانه رادیویی دانشگاه اوهایو کار میکرد، دریافت شد. این سیگنال ۷۲ ثانیه طول کشید و دیگر هیچ گاه تکرار نشد. زمانی که دکتر اهمن از ترتیب موجود در سیگنالها متعجب شد یک WOW! کنار آنها نوشت و نام این سیگنال واو نام گرفت.
با این حال دو احتمال وجود دارد، یا در این جهان تنهاییم یا نیستیم. هر دو احتمال به یک اندازه ترسناک است. (آرتور سی کلارک)