bato-adv
کد خبر: ۴۸۹۸۳۸

چندکارگی؛ چطور افزایش انرژی به افزایش خلاقیت منجر می‌شود؟

چندکارگی؛ چطور افزایش انرژی به افزایش خلاقیت منجر می‌شود؟
چندکارگی منبع انرژی و هشیاری است. این انرژی و هشیاری در جسم ما انعکاس پیدا می‌کند؛ هر چه کار‌ها و وظایفی که داریم بیشتر باشد، ضربان قلب ما بالاتر می‌رود. محققان می‌گویند افزایش انرژی در بدن می‌تواند خلق ایده‌های جدید را ممکن سازد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۰ - ۰۶ خرداد ۱۴۰۰

چندکارگی معمولا به عنوان یک عامل استرس‌زا در نظر گرفته می‌شود که عملکرد فرد را کاهش می‌دهد. اما دوره‌های شلوغی کاری حقیقتاً می‌توانند خلاقیت ما را تقویت کنند.

به گزارش فرادید به نقل از BBC World، هر وقتی که شروع به نوشتن چیزی می‌کنم، سعی می‌کنم همه کار‌های دیگر را متوقف کنم تا تمام تمرکزم روی نوشتن باشد. هیچ ای‌میل یا تلفنی را پاسخ نمی‌دهم و در هیچ جلسه‌ای شرکت نمی‌کنم- فقط من هستم و یک صفحه سفید. اگر مجبور باشم همزمان وظایف دیگری را هم انجام دهم، سعی می‌کنم قبل از شروع مجدد ذهنم را پاک کنم. دلیلش آن است که من برای مدت‌های طولانی فکر می‌کردم که خلاقیت به وارد شدن به «منطقه آسایش» وابسته است که مستلزم آن است که قبل از شروع کار آرامش مراقبتی و سکوت را تمرین کنم.

اما، به‌نظر می‌رسد که رویکرد من اشتباه بوده است. برطبق نتایج تحقیقات مختلف، دوره‌های شلوغ چندکارگی – درست همان کار‌ها و وظایفی که من تلاش می‌کردم از آن‌ها دوری کنم – می‌تواند به خلاقیت ما کمک کند. به لطفِ «اثر سرریز»، انرژی و هیجانی که از کار‌های سخت ناشی می‌شود می‌تواند به خلق ایده‌های اصیل و جدید منجر شود.

مهم‌تر‌ از آن اینکه این تقویت مغزی به انواعی از خلق، از تأسیس کسب‌وکار‌های جدید تا فوران دستور‌های غذاییِ نوین توسط سرآشپزها، منجر می‌شود که نشان می‌دهد افراد در تمامی انواع حرف و شغل‌ها می‌توانند از آن بهره‌مند شوند.

پروفسور شیمول ملوانی، استاد رفتار سازمانی در دانشگاه نورث کارولینا، که به همراه یکی از شاگردانش، کاپادیا، تحقیقی را انجام داده است، می‌گوید: «همه ما می‌توانیم شانس خود را با چندکارگی افزایش دهیم.» و البته همه ما به جای آنکه از شلوغ‌ترین لحظات‌مان به عنوان لحظات استرس‌آور یاد کنیم به عنوان منبعی برای خلاقیت و نوآوری نگاه خواهیم کرد.

هزینه‌های شناختی

روان‌شناسان در گذشته نظر مثبتی درباره چندکارگی نداشتند. تحقیقات و مطالعات زیادی نشان داده بودند که مغز برای انجام دو وظیفه به‌طور‌همزمان به سختی می‌افتد و خیلی سریع بین دو وظیفه حرکت می‌کند- هر بار جابه‌جایی از این وظیفه به آن وظیفه توجه فرد را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود از دقت انجام کار کاسته شود.

برای مثال اگر همزمان که با تلفن صحبت می‌کنید، مشغول نوشتن یک ای‌میل باشید ممکن است به صورت موقتی ظرفیت پردازش گفت‌وگویی که در حال نوشتنِ آن هستید را از دست بدهید.

آرینگ کوخ، روان‌شناس در دانشگاه آخن آلمان می‌گوید: «ممکن است کم‌وبیش در آن لحظه کم‌شنوا شوید.» تغییر کانون توجه به لغزش‌های لحظه‌ای در نوشتن منجر می‌شود و باعث می‌شود که اشتباه‌های تایپی یا معنایی داشته باشید. این پژوهش‌ها نتیجه‌گیری می‌کنند که برای آنکه بیشترین میزان از درستی را در کارتان داشته باشید، می‌بایست تمام توجه خود را در هر زمان به یکی از کار‌ها اختصاص دهید.

اما تمام این مطالعات فقط به پیامد‌های آنیِ چندکارگی توجه کرده‌اند، درحالی که ملوانی و کاپادیا نسبت به پیامد‌های بلندمدت چندکارگی علاقه‌مند بودند. خلاقیت اغلب شامل گره‌زدنِ افکار و ایده‌های کاملاً متفاوت به یکدیگر است. برای مثال ما می‌دانیم دقیقاً به همین دلیل است که وقتی از افراد درخواست می‌شود درباره ایده‌های متناقض و رویکرد‌های متعارض بی‌اندیشند، انعطاف‌پذیری و اصالت تفکر آن‌ها افزایش پیدا می‌کند.

ملوانی می‌گوید: «وقتی افراد دو قطعه اطلاعات جداگانه در ذهن‌شان داشته باشند، درواقع قادر می‌شوند که به طروق خلاقانه‌تری عمل و مشارکت کنند.» ملوانی می‌گوید: «به همین دلیل منطقی است اگر بگوییم چندکارگی نیز همین اثر را بر فرد دارد.»

چندکارگی همچنین منبع انرژی و هشیاری است. این انرژی و هشیاری در جسم ما انعکاس پیدا می‌کند؛ هر چه کار‌ها و وظایفی که داریم بیشتر باشد، ضربان قلب ما بالاتر می‌رود. محققان می‌گویند افزایش انرژی در بدن می‌تواند خلق ایده‌های جدید را ممکن سازد.

غوغا کردن

ملوانی و کاپادیا چند رشته آزمایش در این زمینه انجام دادند. در آزمایش نخست آن‌ها از تعدادی از دانشجویان درخواست کردند که در یک کنفرانس شرکت کنند و به یک ای‌میل پاسخ دهند. برای بررسی اثر چندکارگی بر خلاقیت، آن‌ها به برخی از دانشجویان گفتند که همزمان در کنفرانس شرکت کنند و به یک ای‌میل پاسخ دهند؛ و به گروه دیگر گفتند بدون آنکه لازم باشد فشاری به ذهن‌شان بیاورند، دو کار را در امتداد هم انجام دهند.

بعداز‌آن، مشارکت‌کنندگان در یک آزمون استفاده جایگزین (AUT) شرکت کردند. این آزمون به نحوی است که افراد باید کاربرد دیگری برای اشیاء رایج خانگی مانند یک قطعه آجر پیدا کنند. پاسخ‌هایی که افراد به این آزمون دادند توسط داوران ارزیابی و رتبه‌بندی شد.

ملوانی و کاپادیا در راستای نظریه‌ای که ارائه کرده بودند به این نتیجه رسیدند که افرادی که تجربه چندکارگی داشتند در مقایسه با آن‌هایی که فقط روی یک کار تمرکز کرده بودند، ایده‌های نوین‌تر و خلاقانه‌تری برای ابزار و وسایل ارائه کرده بودند.

مهمتر آنکه، محققان همچنین یک بازی با کلمات راه‌اندازی کردند و از مشارکت‌کنندگان خواستند تا در آن شرکت کنند. این بازی بیشتر از آنکه نیاز به تفکر خلاقانه داشته باشد، نیاز به تفکر تحلیلی مشارکت‌کنندگان داشت و نتیجه شگفتی‌آور آن بود که این بازی اثری در افزایش خلاقیت مشارکت‌کنندگان نداشت. این آزمایش نشان داد که چیزِ منحصربه‌فردی در هنگام پردازش خلاقانه رخ می‌دهد که بروی خلاقیت افراد اثر می‌گذارد.

محققان برای جمع‌آوری شواهد بیشتر به یک برنامه آشپزی تلویزیونی مراجعه کردند. این برنامه آشپزی در هر اپیزود به آشپز‌های حرفه‌ای مجموعه‌ای از «مواد اولیه اسراسرآمیز» را عرضه می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد با همین مواد غذاییِ دردسترس یک غذای اصلی، پیش‌غذا و دسر درست کنند.

طبخ هر کدام از غذا‌ها نیازمند قدری چندکارگی است و ملوانی و کاپادیا می‌خواستند ببینند آیا این کار خلاقیت و نوآوری سرآشپز‌ها را در دور بعدی افزایش می‌دهد؟ کاپادیا می‌گوید: «این برنامه برای نوعی از خلاقیت که ما می‌خواستیم درباره‌اش تحقیق کنیم بسیار مناسب بود.»

محققان برای آزمون فرضیه‌شان تعداد آشپز حرفه‌ای را استخدام کردند تا میزان چندکارگی و خلاقیت دستورغذا‌های آن‌ها را رتبه‌بندی کنند. نتایجی که به دست آمد بار دیگر نتایج قبلی را تأیید کرد. سرآشپز‌هایی که در هنگام تهیه پیش‌غذا چندکارگیِ بالاتری داشتند، غذاهایِ اصلیِ خلاقانه‌تری درست کردند و آن‌هایی که در هنگام درست کردنِ غذا‌های اصلی چندکارگیِ بیشتری را تجربه کردند، دسر‌های خلاقانه‌تری را تولید کردند.

محققان سپس به برخی از مشارکت‌کنندگان مراجعه کردند تا بتوانند اعتبار یافته‌های خود را افزایش دهند. آن‌ها متوجه شدند که تجربه سرآشپز‌ها با تئوری آن‌ها هم‌خوانی دارد. درواقع چندکارگی انرژی مشارکت‌کنندگان را افزایش داده بود و افزایش انرژی خلاقیت آن‌ها را نیز بیشتر کرده بود. آن‌ها نوشتند: «این یافته مدلِ ما را تأیید می‌کند.»

ملوانی و کاپادیا یک آزمایش جالب دیگر راه‌اندازی کردند تا با جزئیات بیشتری سازوکار خلاقیت را توضیح دهند. آن‌ها ۱۰۵ پیشخدمت زن و مرد را در روز‌های شلوغ (جمعه و شنبه) و روز‌های خلوت (سه‌شنبه و چهارشنبه) مشاهده کردند. از کارکنان درخواست شد که سطح انرژی‌شان را در هر دو روز ارزیابی کنند و بگویند که آیا احساس «انگیزه» و «ترغیب‌شدگی» دارند؟ سپس آزمون استفاده جایگزین از ابزار و وسایل معمولی خانه در مورد آن‌ها اجرا شد و از آن‌ها درخواست شد تا تصویری از یک موجود بیگانه فضایی را نیز نقاشی کنند. هر دو کار توسط داوران مستقل مورد ارزیابی قرار گرفت تا میزان اصالت خلاقیت آن‌ها رتبه‌بندی شود.

این آزمایش نیز نظریه آن‌ها را تأیید کرد. آن‌ها دریافتند که هرچه کارکنان رستوران شلوغ‌تر بودند و چندکارگی‌شان بیشتر بود، انرژی بالاتری را احساس کرده بودند. انرژی بالاتر منجر به افزایش انعطاف‌پذیری‌شان شده بود و افزایش انعطاف‌پذیری توانایی آن‌ها را در خلق موجودات فضایی پچیده‌تر و استفاده خلاقانه‌تر از وسایل عادی منزل افزایش داده بود.

این «اثرِ سرریز» در مورد دانشجویان رشته بازرگانی نیز به طرز مشابهی عمل کرده بود و آن‌هایی که چندکارگی را تجربه کرده بودند، اسباب‌بازی‌های خلاقانه‌تری را طراحی کرده بودند.

از فرصت چندکارگی استفاده کنید؛ تعمداً چندکاره نباشید

یافته‌های ملوانی و کاپادیا با یافته‌های یک مطالعه جالب دیگر که توسط استفان وی هون لیم در دانشگاه سنگاپور انجام شده است، همراستا است. او دریافت افرادی که سطوحی از «چندکارگی رسانه‌ای» - استفاده همزمان از چند ابزار ارتباطی مانند واتس‌اپ و تیک‌تاک- را گزارش داده بودند، در آزمون‌های خلاقیت مانند استفاده جایگزین از اشیاء معمولی امتیاز بالاتری را کسب کرده بودند.

این رابطه، رابطه همبستگی بود و تحقیقات بیشتری برای یافتن رابطه علی باید انجام شود. اما تااینجای کار می‌دانیم که استفاده از چند رسانه به صورت همزمان می‌تواند در انعطاف‌پذیری مغز و بهبود خلاقیت نقش داشته باشد.

فهم فواید چندکارگی به ما کمک می‌کند تا شلوغ‌ترین لحظات خودمان را به عنوان لحظات مثبت و نه منفی در نظر بگیریم.

اما چطور چندکارگی را در زندگی‌مان اجرا کنیم؟ ملوانی اکیداً توصیه می‌کند از اینکه تعمداً دست به چندکارگی بزنیم، پرهیز کنیم. درواقع اگر ضرورتی ندارد باید از چندکارگی پرهیز کرد، زیرا به هرحال چندکارگی سطح استرس ما را افزایش می‌دهد. به‌جای‌آن، او پیشنهاد می‌دهد که ما در برنامه‌ریزی روزهایمان فرصت‌طلب باشیم.

برای مثال او می‌گوید در زمان همه‌گیری که باید از خانه کار کرد و همزمان از بچه‌ها مراقبت کرد، فرصتِ بهره‌مندی از چندکارگی فراهم است. او می‌گوید: «در این دوران چندکارگی به او به نحوی کمک کرده که هرگز تصورش را هم نمی‌کرده است.»

ملوانی برنامه‌های روزمره مفصلی دارد که باعث می‌شود بر اساس نظریه «سرریز» افزایش انرژی و انعطاف شناختی حاصل از آن به سایر حیطه‌های فکری و خلق ایده نیز سرایت کند. او می‌گوید مدیران بعد از چندکارگی و انجام چندوظیفه به صورت همزمان می‌توانند طوفان ذهنی را اجرا کنند تا از نتیجه آن در خلق ایده‌های جدید بهره‌مند شوند.

تشخیص اینکه چندکارگی فوایدی برای ما دارد می‌تواند باعث شود ما دیگر چندکارگی را به مثابه یک اتفاق منفی نگاه نکنیم. ملوانی می‌گوید: «چندکارگی احساس کفایت را در ما افزایش می‌دهد. ما می‌دانیم که پشت‌گوش‌اندازی می‌تواند خلاقیت را افزایش دهد و اکنون می‌دانیم که چندکارگی هم همان تأثیر را دارد. خوب است بدانیم که چندکارگی و پشت‌گوش‌اندازی همیشه هم بد نیست.»

منبع: فرادید
bato-adv
مجله خواندنی ها