بسیاری از مردم در سراسر جهان، به جای آنکه قربانیان زن و دختر خشونتهای خیابانی را مقصر بدانند، به دنبال راههایی برای تبدیل شهرها برای ساکنان زن هستند تا آنها بتوانند بدون ترس خانهها را ترک کنند.
به گزارش فرادید به نقل از بی بی سی، یکی از ویژگیهای این تغییر طراحیِ شهریِ فکرشده است که همهچیز را در بر میگیرد. این تغییرات لازم نیست زیاد بزرگ باشند. برای مثال پیادهروهای بیشتر، فضاهای باز برای گردهمآییها و مسیرهای پرنور از ویژگیهای طراحی شهری مناسب برای زنان است تا آنها بتوانند در امکان عمومی احساس کنند قابل رویت هستند و جامعه از حضور آنها استقبال میکند. این تغییرات فقط امنیت زنان را ارتقاء نمیدهد بلکه شهر را برای هر شهروندی دسترسپذیرتر و قابلسکونتتر میکند.
زنان امنیت عمومی را از طروق مختلفی احساس میکنند. تقریباً در سراسر جهان زنانی که ثروتمندتر هستند گزینههای بیشتری برای مسیریابی و پرهیز از فضاهای ناامن دارند. برای مثال اقلیتهای قومی و مذهبی یا تراجنسیها و کسانی که دارای ناتوانیهای جسمانی هستند، بیشتر امکان دارد در امکان عمومی مورد آزار و اذیت قرار بگیرند.
بااینحال، بهطور کلی، تجربه زنان از شهر با تجربه مردان از شهر متفاوت است؛ برای مثال، زنان ممکن است نسبت به مردان غریبه در وضعیتِ فوقِ-هشیار باشند یا تصمیم بگیرند اصلاً از خانه خارج نشوند. در دوبلین، ۳۶درصد از زنانی که در یک نظرسنجی شرکت کرده بودند، گزارش دادند که در هنگام قدم زدن در خیابانهای اطراف خانه در هنگام شب احساس ناامنی میکنند. این درحالی بود که فقط ۱۳درصد از مردان چنین احساسی داشتند. در هونیارا، پایتخت جزایز سلیمان، ۹۳درصد از دختران در یک مصاحبه گروهی گفته بودند که در امکان عمومی احساس ناامنی دارند.
جنسیت همچنین مهمترین عاملی است که در وسایل نقلیه عمومی میزان اضطراب مسافران را تعیین میکند. شکاف جنسیتی در مورد این متغیر بسیار زیاد است: یک نظرسنجی که در انگلستان انجام شد نشان داد که ۹۳درصد از پاسخدهندههای زن در زمان انتظار برای قطار در هنگام شب احساس وحشت میکردند؛ ایندرحالی بود که ۵۳درصد از پاسخدهندههای مرد به دلیل فقدان رویتپذیری چنین احساسی داشتند.
ظاهراً اینطور به نظر میرسد که سادهترین کار نصب چراغهای بیشتر در ایستگاهها و سایر امکانی است که زنان یا سایر افراد آسیبپذیر در آن رفتوآمد بیشتری دارند. اما مثالهایی وجود دارد که میگوید همیشه هم مکان پرنور نمیتواند جلوی خطر را بگیرد. برای مثال، پارک الکساندرا در شهر ساحلی هستینگز در انگلستان، پارکی وسیع و سرسبز است. این پارک پیادهروهای طویل و پهن دارد، اما تنها چیزی که فاقدش است: چراغ، دوربینهای امنیتی و سایر تجهیزات ایمنی است. اما مسئله این است که پارک حتی در طی روز هم ناامن است.
در ماه ژوئن ۲۰۲۰، کِی اِرلی، به همراه سگش در پارک قدم میزد که مردی شروع به دنبال کردن او کرد و بعد چند بار با مشت به صورتش کوبید. ارلی، ۳۳ سال دارد و از آن حمله به بعد، دچار اختلال روانیِ پسازحادثه شده است. بدتر اینکه، پلیس به دلیل فقدان مدارک کافی پرونده او را بسته است. کاراگاهان میگویند اگر پارک دارای دوربینهای امنیتی بود، پرونده میتوانست پیشرفت کند.
از طرفی، مسائل زیستی، مالی و سایر مسائلِ مرتبط میتوانند بر سر پرنور کردنِ امکانِ عمومی مانع ایجاد کند. کالپانا ویسوانات، یکی از مؤسسان سازمانی با عنوان سِیفتیپین، که به تازگی یک برنامه کاربردی را برای اندازهگیری سطح امنیت در نقاط متفاوت شهری و بر اساس معیارهایی مانند میزان نور و حملونقل عمومی تهیه کرده است، میگوید: «رویتپذیری در محیط» یکی از اصلیترین عواملی است که باعث میشود زنان احساس امنیت داشته باشند.
او رویتپذیری را یک نوع دوربین نظارتی طبیعی میداند و توضیح میدهد: اگر فردی در حال قدم زدن در خیابان باشد، حضور فروشندههای خیابانی، ساکنان محلی، مغازهدارها و عابران برایش دلگرمکننده است. بنابراین، هر نوع مانع بلندی، برای مثال دروازههایی که دو منطقه را جدا میکند، برای امنیت زنان مضر است. این دیوارها رویتپذیری همه را مسدود میکند. اما مهم است که مکان خیلی شلوغ هم نباشد. درواقع باید بین عاری از جمعیت بودن و خیلی شلوغ بودن تعادل برقرار کرد، چون هر دو میتوانند احساس ناامنی ایجاد کنند.
ایده فضاهای مشترک –که پیادهها و سوارهها فضای خیابان را با هم شریک میشوند—برای افزایش احساس امنیت بسیار مفید است و تنها دلیلی است که ویسوانات در خیابانهای بانکوک احساس امنیت میکند. او میگوید فضاهایی که چندجنسیتی و چندنسلی هستند، بیشترین احساس آسودگی خیال را ایجاد میکنند. «اگر من ساعت ۱۰شب وارد اتوبوسی شوم که همه مسافران آن مرد هستند، احساس ترس میکنم.» واضح است که زنان در حضور زنان دیگر احساس امنیت بیشتری میکنند. در حمله به اِرلی در پارک منطقه هستینگز در لندن، زنان نخستین شاهدان حمله به اِرلی بودند و به کمکش شتافتند.
ویسوانات مثالی از یک بازار در هند میزند که تبدیل به منطقهای فقط برای عبور عابران پیاده شده بود. او میگوید قرار بود که یک جشنواره برای زنان در این خیابان برگزار شود و تیم او به همراه یک سازمان محلی در تلاش بود تا به زنان اطمینان ببخشد که این فضای مسلطِ مردانه برای آنها خطرناک نیست و امنیت آنها تضمینشده است. این پروژه موفقیتآمیز عمل کرد، چون هم احساس خطرات فیزیکی (مانند عبور خودروها) و هم احساس خطرهای اجتماعی (مانند اضطراب زنان از حضور در این محل برای کاری فراتر از شغل، مدرسه یا خرید) را در نظر گرفته بودند. این باعث شد که تعداد زیادی زن برای این جشنواره حاضر شوند.
به جز اینکه تحرک آزادانه و ایمن حق شهروندان است و بنابراین طراحی فضاهای شهری مناسب یک ضرورت است، استدلالهای دیگری نیز میتوان برای اهمیت طراحی شهرهای جامع (شهرهایی که رفاه همه را در نظر دارد) ارائه داد. سارا کِندیراچی، طراح فضاهای شهری، میگوید: «با طراحی شهرهای جامع درواقع فضای کسبوکار بهتری نیز خلق میشود.»
او میگوید ما اغلب در طراحی شهرها یک مرد ۳۰ساله سلامت را در نظر داریم؛ ایندرحالیست که جمعیت شهری بسیار متنوع است. لین دودی، یک طراح برجسته فضاهای شهری، میگوید: «بخشی از مشکل به این دلیل است که حوزه طراحی فضاهای شهری را مردان اشغال کردهاند و باعث میشود که از پشت لنز مردانه و این پیشفرض که مردان استفادهکنندگان از شهرها هستند، شهرها طراحی شوند.»
اغلب راهحلهایی که به نفع اقتصادهای محلی است، به نفع زنان هم هست. اتحادیه حملونقل لسآنجلس و شرکا خواستار نگاهِ جدیدی برای افزایش امنیت در اطراف لسآنجلس هستند که به آن «امنیت از طریق طراحی محیطی» میگویند. فعالان در این حوزه نمیخواهند تعداد پلیسها را افزایش دهند که باعث شود جوامع اقلیت احساس امنیت کمتر کنند بلکه به جای آن خواستار افزایش کارکنان غیرمسلح مترو هستند.
طراحی فضا برای کسبوکارهای کوچک مانند فروشندگان خیابانی و روزنامه فروشیها هم به این نوع نگاه کمک میکند. ایده این طرح آن است که هر چه تعداد افرادی که کسبوکارشان وابسته به آن محله است و آن را خوب میشناسند، در اطراف بیشتر باشد، زنان یا عابرانی که اشتیاق کمتری برای عبور از این محلها دارد، احساس راحتی بیشتری میکنند.
در سراسر جهان زنان به دلیل فقدان امنیت کمتر به فعالیتهای دوستدار محیطزیست مانند دوچرخهسواری یا استفاده از وسایل حملونقل عمومی روی میآورند؛ بنابراین حتی اگر شهرها برای افزایش ایمنی مجبور باشند از چراغهای بیشتری استفاده کنند که میتواند نقض فعالیتهای دوستدار محیطزیست باشد؛ در عوض میتوانند فضا را برای استفاده از وسایلی مانند دوچرخه فراهم کنند که میتواند به محیطزیست کمک کند.
دودی و همکارانش در یک تحقیق نشان دادند که ۵۵درصد از زنان ایرلندی علاقهای به استفاده از وسایل حملونقل عمومی در شب نداشتند. دودی میگوید این آمار توجه بسیاری را جلب کرد، اما کسی واقعاً از یافتههای مرتبط که نشان میداد ۳۵درصد از مردان هم بعد از تاریکی علاقهای به استفاده از وسایل حملونقل عمومی ندارند، صحبت نکرد.
دودی میگوید: «درواقع هر اقدامی برای افزایش امنیت زنان باعث افزایش امنیت مردان هم میشود؛ بنابراین ایده شهر جامع شهر را برای همه جمعیت بهتر میکند.»
مسئولان شهری معمولاً نگران هزینه نظارت بر شهرها و استخدام نیروهای نظارتی هستند. اما برخی از اقدامات مانند افزایش روشنایی شهر واقعاً هزینهبر نیست. لامپهای خیابانی Warm LED میتواند علاوه بر بهینه کردن مصرف انرژی، خیابانها را برای عبور خودروها و عابران پیاده امنتر کند.
کندراچی میگوید: «اصول ساده طراحی شامل دسترسی آسان به خدمات اولیه، وسایل حملونقل عمومی، مسیرهای قابل پیادهروی و سهولت حرکت است؛ اما بسیاری از جوامع آگاه نیستند از چه طروق سادهای میتوان این اصول را رعایت کرد.»
اغلب گفتگوها درباره ایمنی زنان در محیطهای عمومی فقط با تمرکز بر موضوع تجاوز جنسی به زنان صورت میگیرد. اما این تنها مشکل زنان نیست و اگر یک نگاه کلینگرتر درباره افزایش ایمنی شهرها در نظر گرفته شود بیشتر به نفع زنان خواهد بود.
برای مثال پیاده بردن یک کودک نوپا به مهدکودکی که ۳ بلوک آنطرفتر قرار دارد، نباید چندان مسئله بغرنجی باشد. اما در لیما، مسیرهای خطرناک و آغشته به زباله به این معنی است که مادران باید برای طی کردن همین مسیر کوتاه هزینه سنگینی پرداخت کنند و به جای پیادهروی از موتور-تاکسی استفاده کنند.
در یک پروژه که توسط یک سازمان مردمنهاد در لیما انجام شد مسیرها را تمیز و درختکاری کردند و نردههایی در آن نصب کردند. این کار باعث شد بسیاری از زنان به جای استفاده از موتور، پیاده مسیر را طی کنند که باعث کاهش هزینهها، کاهش تولید کربن، افزایش سلامت فردی و افزایش فضاهایی برای معاشرت اجتماعی شد.
اطمینان از اینکه روسازی خیابان صاف است و برای عبور صندلی چرخدار یا کالسکه بچه مناسبسازی شده است، مثالهای بسیار سادهای از تغییراتی است که میتواند به نفع همه باشد. این تغییرات نه تنها دوستدار زنان است بلکه دوستدار کودکان، دوستداران افراد مسن و دوستدار افرادی با ناتوانیهای جسمی است. برای مثال رمپها هم برای مادرانی که کالسکه بیرون میبرند مفید است و هم برای افرادی که با صندلی چرخدار یا دوچرخه تردد میکنند.
دستشوییهای عمومی یکی دیگر از مثالهای شهرهای دوستدار زنان است. فرقی نمیکند که یک ایستگاه قطار در هند باشد یا یک منطقه خاص در هلند؛ در بسیاری از مناطق تعداد دستشوییهای مردانه به شکل نامتناسبی بیشتر از تعداد دستشوییهای زنانه است.
در بسیاری از مناطق جهان زنان در مسیر پیدا کردن دستشویی مورد حمله قرار میگیرند. برای رسیدن به راهحلهای ساده برای افزایش احساس امنیت در شهرها باید به صدای افراد گوش سپرد و نیازهای آنها را شناخت. این کار این پیام را ارسال میکند که تجربههای زنان از راحتی و ایمنی در مکانهای عمومی مهم است. گفتگو کافی نیست، اما برای پیشبرد کار و بنا کردن بنیان شهرهای ایمن لازم است.