فراروـ دوازدهمین قسمت از سریال سیاوش به کارگردانی سروش محمد زاده و تهیه کنندگی مهدی یاری روز جمعه ۲۷ فروردین ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«صابر میخواهد با جمع کردن همه خواهران و برادرانش تکلیف زمین پدری را روشن کند. مارال هم خبر مهمی برای سیاوش دارد و...»
مارال با هدیهای برای سیاوش به خانه او و خانوادهاش میرود. جایی که سیاوش نمیخواهد خواهر و اهالی محلهاش چیزی از رابطه او با مارال بدانند. سیمین، مارال را میبیند و سیاوش که خونش به جوش آمده است، مارال را از خود و خانه میراند. صابر با وعده دادن به خواهر کوچکترش سعی میکند حمایت او را جلب کند تا موضوعی را که از نصرت شنیده است، در خانواده مطرح کند و زمینی را که نصرت وعده داده است، بفروشد.
سیاوش دوباره سراغ مارال میرود. مارال ابتدا در مقابل او میایستد؛ اما در آخر چیزی را به سیاوش میگوید که به هیچوجه انتظارش را ندارد. مارال به سیاوش میگوید که باردار است و حالا معنی خانواده برای سیاوش که تاکنون فقط خواهر و برادرها و پدر و مادرش را خانواده میدانست، تغییر میکند. سیاوش نشان میدهد در مدتی که مرجان مرده است، خیلی هم به او بد نگذشته است! مارال حق دارد. سیاوش آدم پستی است. او انواع و اقسام قیافهها و ژستهای درستکاری را میگیرد؛ اما در جایش هم کتککاری میکند، هم عربده میکشد و هم ... .
داستان سریال سیاوش در قسمت دوازدهم نیز پیش میرود؛ اما هنوز هم مسیر مشخصی را نمیتوان در آن دید. خرده داستانهای نصرت، صابر و سیاوش هرکدام در جایی دور از یکدیگر پیش میروند و هنوز بعد از دوازده قسمت به سمت هم راهی پیدا نکردهاند. این پاره پاره بودن روایتها و همبستگی نداشتنشان بعد از دوازده قسمت به نقطه ضعف فیلمنامه سیاوش تبدیل شده است و همراهی مخاطب با آن و پیگیریاش را برای او دشوار کرده است. ماجرا از مبارزههای غیرقانونی ثروتمندان عجیب و غریب تا شرخری و دعوا در پایین شهر، غیرت و مردانگی کشتیگیری، عشق و عاشقی، خانواده و... گسترده است و این همه چیزی جز سردرگمی در سریال سیاوش نداشته است.
خود شخصیت سیاوش که سریال نیز به نامش است، هنوز شخصیت تاثیرگذاری جلوه نکرده است و داستانی که او درگیرش است، نسبت به سایر خرده داستانها لوسترین آنهاست و جذابیت سایرین را ندارد. شخصیتی که از او نمایش داده میشود، جز مشتی سگرمه در هم و صحبتهای بریده بریده چیزی نیست و شخصیتی از او در مقابل تماشاگر شکل نمیگیرد تا بتواند رابطهاش با مارال و باردار شدن او را بفهمد و حلاجی کند؛ بنابراین همه چیز ناگهانی و بیشتر خندهدار مینماید تا یک اتفاق مهم در داستانی جدی!
اگرچه کمی دیر شده است، باز هم باید منتظر ماند تا در قسمتهای آینده داستان سیاوش سمت و سوی اصلی خودش را پیدا کند و جواب انتظار مخاطبانش را بدهد.