چند سال پیش وقتی بعد از اینکه سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد در دستان سعید آقاخانی قرار گرفت در مصاحبهای گفت: «کارِ خوب بازی کردن شانس میخواهد.» او این جمله را زمانی گفت که بعد از ۲۰ سال تجربه بازیگری و کارگردانی، در اولین فیلم مهم سینماییاش یعنی «خداحافظی طولانی» نقشی بسیار متفاوت بازی کرده بود.
روزنامه هفت صبح در ادامه نوشت، خودش باورش نمیشد تغییر قالب همیشگیاش چقدر جواب داده و باعث شده است مورد توجه قرار بگیرد. حتی نمیدانست در ادامه قرار است چه اتفاقی برایش بیفتد و به کجا برسد. حالا، اما در شروع سال ۱۴۰۰ سعید آقاخانی را به عنوان قهرمان فیلم «خون شد» مسعود کیمیایی روی پردههای سینما میبینیم.
شخصیتی به نام فضلی که در دل جامعهای سیاه قد علم میکند و یکتنه مقابل عناصر بیگانه میایستد و خانه و خانوادهاش را حفظ میکند. اگر اکران سینماها ادامه پیدا میکرد بازی او بیشتر هم دیده میشد. اما آقاخانی در نقطه شروع سال ۱۴۰۰ برگ برنده دیگری هم رو کرد. او بعد از تجربه ساخت دو فصل از سریال «نون. خ»، فصل سوم را درحالی برای نوروز امسال روانه آنتن کرد که دست تلویزیون برای جلب توجه مخاطبانش خالی بود و دستکم در زمینه سریالسازی عرصه را به پلتفرمها واگذار کرده بود.
میتوان گفت آقاخانی نوروز امسال، ناجی تلویزیون شد و با نورالدین و رفقایش برای مدت زمان کوتاهی هم که شده مخاطبان را پای این رسانه نشاند. حالا نون. خ هم مثل پایتخت به برند مهمی میان سریالهای کمدی تلویزیون تبدیل شده است. به بهانه موفقیت آقاخانی در «نون. خ۳» و اکران نوروزی فیلم «خون شد»، پروندهای را به بررسی و مرور آثار او اختصاص دادهایم.
کارنامه بازیگری سعید آقاخانی به دو دوره قبل و بعد از بازی در فیلم سینمایی «خداحافظی طولانی» و دریافت سیمرغ برای نقش یحیی تقسیم میشود. آقاخانی از ابتدای دهه ۷۰ بازیگری را شروع کرد و تا سال ۱۳۹۳ به عنوان بازیگر آثار کمدی شناخته میشد. در ۲۰ سال اول بازیگری، جز یکی، دو نقش مهم، اثر ماندگار دیگری از او به ذهنمان نمانده است.
اگر دقت کنید عمده فعالیتها و موفقیتهای آقاخانی به سال ۹۳ و بعد از آن برمیگردد. او از جمله بازیگرهایی است که بعد از دریافت سیمرغ، جان تازهای گرفت و مسیر جدیدی را کشف کرد. در این مسیر پرقدرت حرکت کرد و در مدتزمان کوتاهی توانست توجهها را به خودش جلب کند و به یکی از بازیگران اصلی سینما در سالهای اخیر تبدیل شود. مروری داریم بر مهمترین نقشهای کارنامه این بازیگر.
موضوع کلی: مهران مدیری با مجموعه کمدی آیتمی «پرواز ۵۷» چهرههای جدیدی را به تلویزیون معرفی کرد که سعید آقاخانی هم یکی از آنها بود. بعد از آن در مجموعه «ساعت خوش» با آیتم سعید و خاندایی بیشتر درخشید.
موقعیت کاراکتر: سعید آقاخانی در «ساعت خوش» نقش خواهرزاده نادر سلیمانی را داشت. او با گریمی کودکانه ظاهر شده بود و لحن صحبتکردنش هم مانند بچهها بود. در تمام آیتمها دست به شیطنتهایی میزد که خاندایی با تمام جدیت و ابهتی که داشت از دست او به استیصال میرسید. این آیتم بهقدری جذاب بود که به عنوان برنامهای مستقل، با تیتراژ ابتدایی و انتهایی، در نوروز ۱۳۷۴ قبل از «ساعت خوش» پخش میشد. آهنگ تیتراژ آن «سلام سلام صدتا سلام، خاندایی جان خاندایی جان» آنقدر مشهور شده بود که هنوز هم در ذهن مخاطبانش مانده است.
دستاورد: تبدیل به یکی از مهمترین آیتمهای ثابت ساعت خوش شد.
موضوع کلی: یک مجموعه کمدی است که روی زندگی خانوادهای تمرکز کرده که اعضای آن از روستا به امید زندگی بهتر به تهران مهاجرت کردهاند.
موقعیت کاراکتر: تمرکز اصلی رضا عطاران در سریال «متهم گریخت» روی مشکلات و سختیهایی بود که روستاییان بعد از ورود به شهر با آن مواجه میشوند. درواقع سادگی و صمیمیت یک خانواده را در مواجهه با زندگی سخت و پیچیده شهرنشینی قرار داده بود و در این بین تاکید میکرد که شهرنشینها مهماننواز نیستند و با مهاجرها رفتار خوبی ندارند. تنها شخصیت متفاوت این سریال، منصور، نامزد دختر این خانواده بود. او در یک خانواده شهرنشین متوسط رو به بالا زندگی میکرد و با اینکه خانوادهاش مخالف ازدواج او با دختر هاشمآقا بودند، اما تمام تلاشش را میکرد که بتواند به آنها کمک کند.
دستاورد: «متهم گریخت» یکی از مهمترین سریالهای رضا عطاران بود و هنوز هم بازپخش آن با استقبال زیادی روبهرو میشود.
موضوع کلی: درباره مردی است که از اتهام قتل همسرش تبرئه شده، اما جامعه هنوز او را نمیپذیرد.
موقعیت کاراکتر: سعید آقاخانی بعد از ۲۰ سال فعالیت در عرصه کمدی، اولینبار در فیلم «خداحافظی طولانی» نقش مردی زخمخورده و تنها را بازی کرد. یحیی به اتهام قتل همسرش سالها در حبس بوده و بالاخره آزاد میشود. او خودش را مقصر مرگ همسرش میداند و تصویر همسرش و خاطرات او یک لحظه هم از جلوی چشمهایش دور نمیشود. با اینکه تبرئه شده، اما هیچکس تحویلش نمیگیرد و حتی فامیلهای همسرش با او جدال میکنند. در این بین فقط یکی از کارگرهای زن کارخانه که پیشینه او را نمیداند، با او گرم میگیرد و به او کمک میکند از این تنهایی و تصورات عجیب بیرون بیاید.
دستاورد: آقاخانی برای این نقش از جشنواره سیوسوم سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد را گرفت. نقش یحیی سکوی پرتاب آقاخانی برای بازی در نقشهای مهم و همکاری با کارگردانهای مطرح شد.
موضوع کلی: نویسندهای داستان فرد دیگری را سرقت میکند و به شهرت میرسد. حالا سعی میکند داستان زندگی اطرافیانش را بنویسد و بهجای آن داستان به فرد موردنظر بدهد تا جبران کند.
موقعیت کاراکتر: فرهاد به عنوان شخصیت اصلی این فیلم، نویسندهای است که مشغول نوشتن داستانی جدید است. او شخصیتهای داستانهایش را بر اساس آدمهای دوروبرش انتخاب کرده و وقایع داستان را از روی اتفاقاتی که برای آنها رخ میدهد پیش میبرد. ازاینرو از یک طرف با آنها درگیر است و از طرف دیگر مجبور است داستانش را تمام کند تا بهجای داستان دزدیدهشده به صاحبش برگرداند. درواقع فیلم ساختاری شبیه فصلهای مختلف یک کتاب را دارد و بین واقعیت و تخیلات ذهنی نویسنده در رفتوآمد است.
دستاورد: این فیلم در ۱۹ رشته نامزد شد و سه سیمرغ برد، اما سعید آقاخانی سال ۹۳ برای خداحافظی طولانی سیمرغ برد و برای دیهگو مارادونا نامزد هم نشد.
موضوع کلی: درگیری ذهنی مداوم یک جانباز اعصاب و روان دفاع مقدس که در عملیات کربلای چهار حضور داشته با اتفاقهای آن زمان.
موقعیت کاراکتر: فیلم «اروند» بر اساس اتفاقهای عملیات کربلای ۴ و شهادت ۱۷۵ غواص دستبستهای بود که سال ۹۴ پیکرهایشان در یک گور دسته جمعی کشف شد.
سعید آقاخانی نقش رزمندهای به نام یونس را داشت که در این عملیات به دلیل مجروحیت، توان ادامه مسیر با همرزمهایش را نداشته و از لای نیزار شاهد زنده به گور شدن دوستانش بوده و هیچ کاری از دستش برنمیآمده است. این نقش برای آقاخانی چالش بسیار بزرگی بود. درست است که او از «خداحافظی طولانی» بهبعد نقشهای جدی زیادی بازی کرد، اما ایفای نقش رزمندهای که ۳۰ سال بعد از عملیات کربلای ۴ با بیماری روحی و روانی دستوپنجه نرم میکند، نقطه عطف مهمی در کارنامهاش بود.
دستاورد: «اروند» در سیوچهارمین جشنواره جهانی فجر برنده سیمرغ سیمین جایزه ویژه هیأت داوران شد.
موضوع کلی: یک راننده کامیون زنی را به همراه برادرشوهر نوجوانش از عراق به ایران میآورد تا دنبال همسرش بگردد.
موقعیت کاراکتر: کامبوزیا پرتوی در مصاحبهای گفته بود که اگر قرار بوده بهترین بازیگر را برای این فیلم انتخاب میکرده، بهروز وثوقی بوده، اما، چون این امکان را نداشته، به عنوان گزینه بعدی، سعید آقاخانی مدنظرش بوده و او در شمایل یک رانندهکامیون کارکشته که مسئولیتی در قبال این خانواده دارد، همان بازی را به نمایش گذاشته که مدنظرش بوده. بهروز یکی از نقشهای موفق آقاخانی است و در آن با گریمی کاملا متفاوت و سنوسالی بالاتر از خودش ظاهر شده است. اکثر منتقدان معتقد بودند مهمترین نقطه قوت فیلم، بازی بینظیر آقاخانی و رابطهای است که میان او با آن زن و پسربچه شکل میگیرد.
دستاورد: آقاخانی برای «کامیون» نامزد سیمرغ شد، اما این فیلم در سیوششمین جشنواره فیلم فجر فقط سیمرغ بهترین فیلمنامه را گرفت.
موضوع کلی: زنی با وجود زندگی آرام در کنار همسرش تصمیم میگیرد شرایط را طوری مهیا کند که از همسر سابقش هم که در آسایشگاه سالمندان حال خوشی ندارد نگهداری کند.
موقعیت کاراکتر: کاراکتر رضا در «بنفشه آفریقایی» با چالش بسیار مهمی روبهروست؛ مردی که قرار است به زندگی کنار همسر سابق زنش تن دهد. از یکطرف باید هوای او را داشته باشد و ضعفهایش را مقابل زنش بپوشاند و از طرف دیگر، نمیتواند تحمل کند که زنش با همسر سابقش مهربان باشد. درست است که شخصیت اصلی فیلم، شکوه با بازی فاطمه معتمدآریا است، اما درواقع میتوان گفت که مهمترین چالش فیلم برای رضاست. آقاخانی با آرامش همیشگی این نقش را پیش میبرد و اعتراضی نمیکند، اما از نگاهها و رفتارهای عصبیاش میشود فهمید که چه غوغایی در دل دارد.
دستاورد: فاطمه معتمدآریا برای این فیلم نامزد سیمرغ شد، اما سعید آقاخانی موفقیتی به دست نیاورد.
موضوع کلی: زنی ۵۰ نفر از اعضای فامیلش را از گرگان روانه مشهد میکند تا در مراسم قسامه برای قصاص قاتل خواهرش شرکت کنند.
موقعیت کاراکتر: مدتزمان حضور آقاخانی در فیلم زیاد نیست، اما کل داستان روی محور این شخصیت میچرخد. او اواسط راه خودش را به اتوبوس میرساند تا جلوی آنها را بگیرد و مانع شود که در این مراسم شرکت کنند. خودش را به آب و آتش میزند تا همسرش راضی شود از اجرای این حکم بگذرد تا شوهرخواهرش به اتهام قتل همسرش؛ یعنی خواهر زن قصاص نشود، اما همسرش مصر است و کوتاه نمیآید. آقاخانی در همین حضور کوتاه، اثر خودش را روی فیلم میگذارد. بازی درخشانی از خودش به نمایش میگذارد و نهایتا متوجه میشویم قتل خواهر زن به دست خسرو بوده و علت تمام این سرسختی هم همین بوده است.
دستاورد: مهناز افشار و حسن پورشیرازی نامزد سیمرغ شدند، اما بازی آقاخانی دیده نشد.
موضوع کلی: سریال درباره ماجراهایی است که نورالدین خانزاده به عنوان یکی از معتمدین روستا با سایر روستاییان از سر میگذراند.
موقعیت کاراکتر: سعید آقاخانی بعد از تجربه سالها سریالسازی در تلویزیون، با خلق کاراکتر نورالدین خانزاده و بازی درجهیک خودش در این نقش توانست محبوبیتی فراوان به دست آورد. بار اصلی سریال روی دوش این شخصیت است. نورالدین با وجود اینکه نسبت به سایر ساکنان روستا مغز متفکر به حساب میآید و همه قبولش دارند، اما خودش شخصیت ساده و صادقی است که مدام رودست میخورد و درگیر چالشهای مختلف میشود، اما نهایتا حضورش در این شرایط، موقعیتهای کمدی جالبی را میسازد.
دستاورد: «نون. خ» حالا به یکی از برندهای مهم کمدی در تلویزیون تبدیل شده است و به عنوان رقیب پایتخت، مدام به فصلهای جدید میرسد. این سریال در فصل دوم طرفدارهای زیادی پیدا کرد و فصل سوم آن، پرمخاطبترین سریال نوروزی امسال شناخته شد.
موضوع کلی: مردی بعد از سالها از زندان آزاد میشود و میفهمد اعضای خانوادهاش با حبس او دوران سختی را گذراندهاند و حالا درصدد جبران برمیآید تا آنها را دور هم جمع کند.
موقعیت کاراکتر: فضلی متفاوتترین نقش سعید آقاخانی در هفت سال گذشته است. او در شمایل یک قهرمان قدرتمند ظاهر شده که برای حفظ خانواده و جمع کردن اعضای آن که هرکدام در شرایط نامناسبی قرار گرفتهاند در کنار یکدیگر و جلوگیری از غارت خانه پدری، دست به هرکاری میزند. او تکتک اعضا را کنار هم جمع میکند و سند خانه را به خانوادهاش برمیگرداند، اما نهایتا جانش را از دست میدهد. خیلیها معتقدند کیمیایی در این فیلم قصد داشته «قیصر» زمانه امروز را بسازد و آقاخانی در جایگاه بهروز وثوقی دهه ۵۰ ایستاده است.
دستاورد: مسعود کیمیایی قبل از جشنواره سیوهشتم از شرکت فیلمش در داوری انصراف داد و به همین دلیل فیلم و بازیها مورد ارزیابی قرار نگرفت.
ان شاالله سری جدید نون خ جذابتر ازقبل ،سپاس