فرارو- روز جمعه (۲۶ مارس) یک مقام دولتی ایالات متحده که نخواست نامش فاش شود، در گفتگو با خبرگزاری رویترز اعلام کرد؛ «در موضوع بازگشت ایالات متحده به توافق هستهای با ایران، مسئله اصلی دولت بایدن این نیست که کدام یک از دو طرف باید گام اول را برداند». این سخن یک مقام سیاست خارجی آمریکا در حالی صورت گرفت که تا پیش از این امیدها برای احیای برجام به واسطه تأکید دو طرف به لزوم بازگشت طرف مقابل به تعهدات در گام نخست، رو به از دست رفتن بود. درست در همین زمان نشریه فارن پالیسی با ارئه گزارشی فاش ساخت که ایالتهای جمهوری خواه بیشترین منفعت از بازگشت آمریکا به برجام را خواهند برد و همین امر میتواند ابزاری برای جلب حمایت نمایندگان جمهوری خواه از سوی دولت بایدن برای بازگشت به برجام باشد. اما ایالتهای جمهوری خواه چگونه میتوانند در روند احیای برجام و حمایت نمایندگان جمهوری خواه از این روند، نقش آفرینی کنند؟
به گزارش فرارو به نقل از فارن پالیسی، سه ماه از آغاز کار دولت جدید آمریکا به رهبری جو بایدن میگذرد، اما همچنان یکی از وعدههای اصلی او مبنی بر بازگرداندن سریع ایالات متحده به توافق هستهای ۵+۱ با جمهوری اسلامی ایران، محقق نشده است. در واقع بزرگترین مانع جود باید برای بازگشت سریع به توافق هستهای با ایران مخالفت نمایندگان جمهوری خواه است که وی را برآن داشته است تا در عوض آغاز روند بازگشت سریع به این پیمان، ایران را برای بازگشت به تعهدات پیشین خود در این پیمان تحت فشار قرار دهد تا شاید بدین طریق حمایت نمایندگان جمهوری خواه را برای بازگشت به برجام جلب کند.
با این حال اعمال فشار بر ایران برای بازگشت به برجام نمیتواند راه حل مناسبی باشد چراکه در هرحال بدون جلب حمایت نمایندگان جمهوری خواه، بازگشت به برجام از سوی دولت بایدن امری غیرممکن به نظر میرسد؛ بنابراین باید گفت که دولت بایدن برای بازگرداندن ایالات متحده به برجام، نه به موضوع فشار بر ایران بلکه باید به شرایط داخلی آمریکا توجه داشته باشد. یکی از شرایط داخلی آمریکا که میتواند در موضوع بازگشت این دولت به برجام نقشی تعیین کننده ایفا کند، مزیتهای اقتصادی است که ایالتهای جمهوری خواه ممکن است از این پیمان بدست آورند.
واقعیت این است که جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا میخواهد دوباره وارد برجام شود، اما نگرانی اصلی او این است که ایالات متحده فاقد اهرم فشار لازم برای مجبور کردن ایران برای مذاکره مجدد و در مهلت قانونی در این توافق نامه است که واشنگتن را با تنگنا مواجه میکند؛ بنابراین از نظر تئوری بایدن گزینههای زیادی ندارد؛ در رادیکالترین حالت جو بایدن با نادیده گرفتن کنگره و اعمال فشار به برجام بازخواهد گشت تا در ازای آن ایران نیز به پروتکل الحاقی بازگردد و اجازه دهد تا بازرسان سازمان جهانی انرژی اتمی، برنامه هستهای ایران را تحت نظر داشته باشند و در نهایت تا سال ۲۰۲۳ تمام محدویتها و تحریمهای ایران به اتمام برسد. اما تیم بایدن از اتخاذ چنین سیاستی میترسد چراکه این کار نیاز به صرف هزینه سیاسی عظیمی دارد که میتواند دموکراتها را در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آسیب پذیر سازد.
تلاش دولت جو بایدن برای بازگشت به توافق هستهای با ایران، امری کاملاً درست و ضروری است چراکه تنها چنین توافقی است که میتواند جهان را از طی مسیر صحیح برنامه هستهای ایران مطمئن سازد، اما دولت بایدن برای بازگشت به این پیمان در حال پیمودن مسیر اشتباهی است. این مسیر تلاش دارد ایران را به شرایط سال ۲۰۱۳ برگرداند که در این سال ایران به دنبال اعمال تحریمهای متعدد و بین المللی، مذاکرات هستهای را با گروه ۵+۱ آغاز کرد. درواقع این راهکار تلاش دارد تا با استفاده از تحریمهای فلج کننده و انزوای سیاسی، ایران و برنامه هستهای آن را دوباره به مسئلهای جهانی بدل کند و به این شکل به میز مذاکراه بازگرداند؛ بنابراین بایدن به جای روی آوردن به دیپلماسی، بازی سرزنشی را برای نشان دادن ایران به عنوان مسئول بحران برجام آغاز کرد.
وی به وضوح میخواهد مدتی این بازی را ادامه دهد تا اینکه تحریمهای دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده، اقتصاد ایران را بیشتر در تنگنا قرار دهد. نکته جالب توجه این بود که بایدن حتی تاکنون حاضر به لغو تحریمهای مربوط به همکاریهای پزشکی در خصوص مبارزه با همه گیری ویروس کرونا نشده است. اما نتیجه این قمار پرخطر از همان ابتدا و درست مثل استراتژی «فشار حداکثری» ترامپ قابل پیش بینی بود که بایدن به درستی آن را «یک فاجعه خودآزاری» دانست.
همانطور که مشخص شد، ترس بایدن از عملکرد اهرم فشار ایالات متحده برضد ایران بی دلیل نیست. نشانههایی وجود دارد که اقتصاد ایران در سایه همین فشار حداکثری، رشد کرده است. طبق گزارش بانک مرکزی ایران، صادرات نفت به چین به سطح قبل از تحریمهای ترامپ بازگشته است و اقتصاد ایران نیز پس از دو سه ماه متوالی رشد، به نظر میرسد که از رکود خارج شده است. اکنون که بدون کوچکترین کاهش در فشار حداکثری ترامپ، اقتصاد ایران توانسته از تحریمهای به اصطلاح فلج کننده آمریکا جان سالم به در برد، تهران اطمینان بیشتری دارد که میتواند در برابر فشارهایی که بایدن بر آن تحمیل کند نیز مقاومت کند. در واقع این استدلال ایران کاملاً منطقی است چرا که بایدن بعید است به اندازه سلف خود از فشار برضد ایران استفاده کند چراکه نه قصد دارد تا از دولتی که با آن به رقابت پرداخته الگوبرداری کند و نه در نظر دارد تا هزینهای به مراتب بالاتر از اولویتهای دیگر آمریکا صرف مسئله هستهای ایران کند.
حقیقت این است که بایدن باید به یاد داشته باشد که این سیاست قهری و فشار حداکثری نبود که ایران را در سال ۲۰۱۳ به پای میز مذاکرات کشاند و در نهایت منجر به توافق سال ۲۰۱۵ شد. همچنین این توانایی واشنگتن در آسیب رساندن به ایران نیست که سبب شد ایران امتیازاتی را به طرفهای مذاکره بدهد؛ بنابراین تیم بایدن بجای اتخاذ سیاستهای شکست خورده قبلی دونالد ترامپ، باید بر مزایای ایران برای آمریکا دربازگشت به این پیمان، تأکید کند. بایدن باید توجه بیشتری به موضوع منافع اقتصادی این پیمان برای تمام مردم آمریکا به ویژه ایالتهای جمهوری خواه، حوزههای انتخابیه بیشتری را در موضوع احیای برجام سهیم کند. این استراتژی حتی با گفتههای جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا در ترسیم سیاست خارجی امریکا هماهنگی دارد که میگفت؛ «سیاست خارجی آمریکا باید زندگی بهتر، آسانتر و امنتر برای خانوادهها در سراسر این کشور ایجاد کند».
مسلماً برجام برای کمک به طبقه متوسط و کارگر آمریکایی طراحی نشده است. این پیمان اگرچه تحریمهای ایران را لغو کرد، اما تحریمهای اولیه یا قوانینی که شرکتهای آمریکایی را از تجارت یا سرمایه گذاری در ایران منع میکند، کماکان پابرجا مانده بود. برجام در واقع فقط تحریمهای ثانویه که شرکتهای غیر امریکایی را هدف قرار داده بود لغو میکرد. در نتیجه، شرکتهای چینی و اروپایی وارد بازار ایران شدند و دست شرکتهای آمریکایی از این بازار بزرگ کوتاه ماند. جالب این است که این مسئله با طراحی خود واشنگتن انجام شد چراکه باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده میخواست برجام را به عنوان یک توافق نامه امنیتی قلمداد کند و نمیخواست از حمایت جامعه تجاری استفاده کند تا مبادا دولت به دلایل اقتصادی به حمایت از این توافق متهم شود.
نتیجه چنین استراتژی این بود که به محض پایان حضور باراک اوباما در کاخ سفید، جامعه تجاری هیچ انگیزهای برای پایبندی به این توافق نامه نداشت چراکه این توافق هیچ سود ملموسی برای آنها به همراه نداشت. در این میان شرکت هواپیما سازی بوئینگ یک استثنا بود، زیرا امکان فروش هواپیماهای غیرنظامی این شرکت به ایران، در برجام گنجانده شده بود. حال بایدن میتواند با تغییر این استراتژی نادرست، مسیری جدید در بازگشت به برجام ترتیب دهد که حمایت جمهوری خواهان را نیز درپی داشته باشد. با لغو تحریمهای اولیه در برجام، استفاده از منافع تجاری و اقتصادی همکاری با ایران برای شرکتهای آمریکایی نیز فراهم میشود و این منافع برای ایالتهای جمهوری خواه نیز قابل توجه خواهد بود.
تعداد کمی از مقامات در واشنگتن از تحمیل هزینههای سنگین تحریمهای ایران برای شرکتهای آمریکایی استقبال میکنند. مطالعهای که فارن پالیسی در سال ۲۰۱۶ در این خصوص انجام داده نشان میدهد که بین سالهای ۱۹۹۵ و ۲۰۱۴، ایالات متحده حداقل ۲۰۳ و حداکثر ۲۷۲ میلیارد دلار درآمد بالقوه از صادرات به ایران را قربانی این تحریمها کرده است که بیشتر این ضررهای اقتصادی مستقیماً به ایالتهای جمهوری خواه مربوط میشود. برای درک این موضوع بهتر است برای مثال نگاهی به کالاهای وارداتی ایران در سالهای اخیر بپردازیم. یکی از مهمترین کالاهای وارداتی ایران در زمینه محصولات کشاورزی ذرت است که ایران تنها در سال ۲۰۱۸ حدود ۲.۱۱ میلیارد دلار از این محصول را وارد کرده است. اگرچه ایالات متحده بزرگترین تولید کننده ذرت در جهان است، اما طی این سالها حتی یک بذر ذرت به ایران نفروخته است. ذرت ایالات متحده در درجه اول در ایالتهای تحت کنترل جمهوری خواهان یعنی نبراسکا، ایندیانا، کانزاس و داکوتای جنوبی تولید میشود و اگرچه بزرگترین تولید کننده ذرت ایالات متحده، ایالت ایلینوی با اکثریت دموکرات است، اما تولید ذرت آن نیز در مناطق جمهوری خواه ایالت انجام میشود. صنعت ذرت ۵۴ درصد از کل تولیدات کشاورزی ایلینوی را تشکیل میدهد و نزدیک به ۱ میلیون نفر در این ایالت مشغول به کار هستند.
دومین واردات کشاورزی ایران برنج، یکی دیگر از صادرات عمده محصولات کشاورزی ایالات متحده است. بازهم تولیدکنندگان اصلی برنج در این کشور به استثنای کالیفرنیا، ایالتهای جمهوری خواه آرکانزاس، لوئیزیانا، میسی سی پی، میسوری و تگزاس هستند. علاوه بر این، اگر ترامپ برجام را رها نمیکرد، بوئینگ در معاملهای بیش از ۲۰ میلیارد دلار که میتوانست از ۱۰۰۰۰۰ شغل در بخش تولید ایالات متحده پشتیبانی کند، ۸۰ هواپیمای غیرنظامی را به ایران فروخته بود. یکی از اصلیترین کارخانههای تولید هواپیماهای تجاری بوئینگ در شمال چارلستون در کارولینای جنوبی واقع شده است که منطقهای با جمعیت طرفدار حزب جمهوری خواه است.
به گفته بیژن خواجه پور، اقتصاددان ایرانی، پتانسیل بازار ایران برای مشاغل ایالات متحده بسیار بیشتر از ترکیه است. وی در این خصوص افزود: «صادرات ایالات متحده صادرات به ترکیه در سال ۲۰۱۹ حدود ۱۴.۲ میلیارد دلار بود، بنابراین اگر یکی از پتانسیلها یعنی بخش نفت را اضافه کنیم، بدون تحریم، ایالات متحده میتواند بیش از ۱۵ میلیارد دلار کالا و خدمات به ایران صادر کند». این امر میتواند ایران را به بیستمین بازار برتر صادرات برای ایالات متحده تبدیل کند که بازار بزرگتری نسبت به اسرائیل، اسپانیا و ایرلند خواهد بود.
برجام در درجه اول یک توافق منع گسترش سلاحهای هستهای است که تاکنون برای ایالات متحده بیشتر جنبه امنیتی دارد. اما با توجه به تغییرات سیاسی همچون روی کارآمدن دونالد ترامپ به نظر میرسد نگاه آمریکا نباید محدود به چنین رویکردی باشد، درحالی که کشورهای دیگر قرار است از مزایای اقتصادی آن نیز بهرمند شوند. برای تغییر چنین رویکرد بی حاصلی، دولت بایدن باید از حمایت جمهوری خواهان برخوردار باشد و جلب این حمایت با دنبال کردن فشار حداکثری بر ایران، باز امری بی حاصل خواهد بود. دولت بایدن باید برای بازگشت به برجام تحریمهای اولیه را نیز بردارد و مزایای اقتصادی آن را برای ایالتهای جمهوری خواه ترسیم کند تا به این شکل حمایت جامعه تجاری جمهوری خواه و در ادامه نمایندگان جمهوری خواه را دریافت کند.
با توجه به بازار ایران، درصورت بازگشت ایالات متحده به برجام و برداشته شدن تحریمهای اولیه که مناع اصلی فعالیت شرکتهای آمریکایی در بازار ایران است، کسانی که بیش از متنفع خواهند شد تولید کنندگان کالا و خدمات جمهوری خواه در آمریکا خواهند بود. در چنین شرایطی همین نمایندگان جمهوری خواه مخالف بازگشت آمریکا به برجام، حامی احیای آن خواهند شد تا وضعیت ایالتهای خود را در این بحران ناشی از همه گیری کرونا بهتر کنند.