احمد سپهریان در مقالهای در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: سوتزنی سازمانی (Organizational Whistleblowing) از جمله مفاهیم و موضوعات نوین مدیریتی است که از دهه ۱۹۸۰ در علم سازمان و مدیریت مورد استفاده قرار گرفته است. امروزه این پدیده بهعنوان یک سرمایه سازمانی ابزاری است حاصل اعتماد سازمانی که مستلزم توانمندسازی کارکنان از طرق مختلف و ایجاد کانالهای ارتباطی باز و بسترسازی فرهنگی مناسب است. علاوه بر این، سبک رهبری، تواناییهای کافی کارکنان، مهارتها، دانش و علاقه به شرکت در تصمیمات سازمانی در آن اثر مثبت دارد. سوتزنی سازمانی نقش بسیار مهمی در افزایش شفافیت سازمانها دارد.
در سازمانها فعالیتهای غیرقانونی و غیراخلاقی توسط برخی از افراد شکل میگیرد که بعضا در پوششهای مختلف و به دور از چشم نهادهای نظارتی و بهصورت پنهان انجام میشود. جلوگیری از اینگونه رفتارها، مستلزم وجود افرادی است که به افشای این تخلفات میپردازند. این افراد در ادبیات مدیریت بهعنوان سوتزن یا افشاگر شناخته میشوند و عملکرد آنان سوتزنی یا افشاگری، تعبیر میشود. عمل سوتزن، افشا کردن فعالیتهای غیرقانونی و غیراخلاقی درون سازمانی به افراد مسوول برون یا درون سازمانی برای هدایت سازمان به سمت آرمانها و رسالتهای آن است.
سازمانهایی که در آن انسجام و اتحاد سازمانی و حفظ و ارتقای شهرت و تصویر ذهنی در اولویت امور قرار دارند، نیازمند بازگذاشتن راهی است که از طریق آن کارکنان، شرکا، مشتریان، تامینکنندگان، سهامداران و سایر ذینفعان بتوانند رفتارها و اعمالی را که متناقص با رفتارها و اعمال تعریف شده سازمان است گزارش دهند. هدف از سوتزنی فراخوان افراد دارای قدرت برای توجه به موضوعی غیراخلاقی و غیرقانونی است که احتمالا ازنظر آنها پنهان مانده است. سوتزنی سبب میشود که در سازمانها، جلوی خلافکاری یا تصمیمهای اشتباه گرفته شود.
اصطلاح سوتزنی از رفتار ماموران پلیس اقتباس شده است؛ بدین معنی که زمانی که پلیس تخلفی همچون نزاع خیابانی، دزدی و... مشاهده میکند در سوت خود میدمد تا همه مردم و سایر افسران پلیس برای آگاهی از محل وقوع جرم خبردار شوند. طبق تعاریف رایج «سوتزن» در اصطلاح به کسی اطلاق میشود که در درون یک سازمان کار میکند و خلافکاریهای آن را افشا میکند.
این تخلفات میتواند شامل انواع رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی مدیران و کارکنان یک سازمان؛ از قبیل تقلب، رانت، رشوه، احتکار، تولید محصول غیر ایمن و نقض قوانین یا مقررات باشد. سوت زدن را میتوان نوعی فراخوان عمومی برای مطلع کردن افراد از محل وقوع جرم تلقی کرد و هدف سوتزن نیز جلوگیری از آسیب رساندن بیش از پیش به افراد جامعه، سازمانها و نهادهای عمومی است.
همچنین سوتزن فردی است که هر نوع فعالیت غیرقانونی و غیراخلاقی در یک سازمان خصوصی یا عمومی را افشا میکند. موضوعاتی همچون تخطی از سیاستهای رسمی، تخطی از قانون، مقررات، تهدید منافع عمومی، امنیت ملی و همچنین تقلب و فساد از تخلفاتی است که سوتزنها میتوانند آن را افشا کنند.
سوتزنی از حیث اینکه توسط چه فرد یا گروهی انجام میشود، انواع مختلفی دارد که مهمترین و شایعترین آنها به شرح زیر است:
۱- سوتزنی داخلی: که افشا کاری توسط فردی از داخل سازمان و علیه خود سازمان انجام گیرد که تخلف به افراد و بخشهای داخل سازمان از قبیل کمیتههای حسابرسی، مدیران مافوق یا مدیران اجرایی گزارش میشود.
۲- سوتزنی شخصی: که افشا کاری علیه یک فرد (مدیر یا کارمند) صورت میگیرد.
۳- سوتزنی غیر فردی (شخصی) و خارجی: به نحوی است که افشاکاری توسط یک شخصیت حقوقی (سازمان یا شرکت) علیه سازمان دیگر صورت میگیرد.
اگر اعتماد سازمانی وجود داشته باشد به احتمال بسیار زیاد سوتزنی و افشاگری داخلی اتفاق خواهد افتاد، در غیر این صورت افشاگری برونسازمانی خواهد بود بهزعم آقای ریچاردتی. جورج Richard T. George شرایطی وجود دارد برای اینکه سوتزنی به لحاظ اخلاقی مجاز جلوه داده شود که بهصورت خلاصه در ادامه نگاهی به شرایط مهمی خواهیم داشت که در صورت وجود این شرایط، عمل سوتزنی مجاز خواهد بود:
۱- شرکت یا سازمان از طریق تولید و عرضه محصولاتی ناسالم، آسیبی جدی و قابل توجه به عموم مردم و جامعه، مصرفکنندگان نهایی محصولات و افراد و سازمانها وارد کند.
۲- زمانی که یک کارمند تهدیدهای جدیای را از سمت محصولات تولیدی شرکت به استفادهکنندگان محصول یا عموم جامعه شناسایی کند، در این صورت به لحاظ اخلاقی مجاز است که موضوع را به مسوول مافوق خود سریعا گزارش دهد.
۳- زمانی که مسئولان مافوق عکس العملی نسبت به هشدار، نگرانی و ابراز شکایت کارمند درخصوص موارد تخلف نشان ندهند، او به لحاظ اخلاقی مجاز است و باید از تمام روشها و امکانات موجود در سازمان برای انجام عمل سوتزنی استفاده کند. در این حالت ممکن است نیاز باشد فرد موضوع را به رهبر سازمان و مدیریت ارشد یا در صورت امکان به هیاتمدیره گزارش کند.
• زمانی که فرد مستندات فیزیکی و شواهد قابلقبولی دال بر وقوع عملی خلاف در سازمان در دست داشته باشد. در این حالت چنانچه فرد آنها را به یک ناظر بیطرف و منصف نشان داد و ناظر نیز متقاعد شده و صحت و سقم این مساله را که سازمان محصولی خطرآفرین را تولید میکند تایید کرد، آنوقت عمل سوتزنی واجب خواهد بود.
• زمانیکه کارمند دلیل قانعکنندهای برای متقاعد کردن اذهان عمومی داشته باشد و خود او نیز شانسی برای موفقیت و انگیزهای برای ادامه سوتزنی داشته باشد، آنوقت عمل سوتزنی واجب خواهد بود. هرچند آقای ریچارد جورج بیشتر معتقد است، آسیبهایی که از جانب اعمال خلاف، به سلامت جسم و روح افراد و جامعه وارد میآید از درجه اهمیت بسیار بالاتری نسبت به عوارض و آسیبهایی که این اعمال خلاف بهصورت غیرفیزیکی وارد میآورند برخوردار است. مثلا آسیبهایی که منجر به لطمه دیدن وضعیت مالی شرکت یا سازمان میشوند نسبت به آسیبهایی که منجر به لطمه وارد آمدن به روح و جسم انسانها میشوند از درجه اهمیت پایینتری برخوردار خواهند بود.
افرادی که از قدرت حرفهای بالاتری برخوردارند احتمالا بهدلیل احساس امنیت شغلی بیشتر و پیشبینی عدم تنبیه، احتمال بیشتری دارد که دست به افشاگری بزنند. همچنین افراد دارای کانون کنترل درونی قویتر رفتار مسوولانهتری داشته و بیشتر مستعد افشاگری هستند. افراد با برونگرایی بالا و کنشگری بیشتر احتمالا رفتارهای افشا گرانه بالاتری دارند. افراد برخوردار از وجدان کاری بالاتر و نوع دوستی قویتر به احتمال بیشتر درگیر فرآیند سوتزنی خواهند شد.
پژوهشها نشان میدهد زنان نسبت به مردان بیشتر احساس مسوولیت و وفاداری سازمانی داشته و رفتارهای افشاگرانه از خود نشان میدهند. علاوه بر این تربیت خانوادگی جزو عوامل موثر است و فرزندانی که خوب تربیت شده باشند احتمالا در بزرگسالی هم رفتار اخلاقی داشته باشند.
طبق بررسیهای انجام شده و شواهد موجود، بهندرت یک سوتزن توسط همکاران خود بهعنوان یک قهرمان شناخته میشود! دلایلی چند در این رابطه وجود دارد:
اول اینکه افراد اکثرا به وفاداری و خلوصنیت فرد سوتزن نسبت به سازمان و مدیران آن شک و تردید دارند.
دوم اینکه اغلب فرد سوتزن را بهعنوان یک خائن به سازمان و جاییکه او در آنجا شاغل است و به آنجا تعلق دارد تصور میکنند و هدف او را از افشا کاری، ضربهزدن به سازمان و شهرت آن و تخریب مدیران سازمان میدانند.
سوم اینکه ممکن است هدف فرد سوتزن را از افشاکاری، جلب توجه و کسب مقام و منصب بهحساب آورند.
طبق پژوهشها مهمترین دلایل سوتزنی کارکنان در سازمانها از جنبههای مختلف سلامتمحوری، منفعتطلبی، عدالتخواهی، اخلاقمداری، تکلیفگرایی و انتقامجویی به این شرح است: جلوگیری از تکرار تخلفات، اصلاح رفتار نادرست، جلوگیری از خسارت به سازمان، جلوگیری از رقابت ناسالم، جلوگیری از خسارت مادی و معنوی به افراد جامعه، حفظ و ارتقای جایگاه خود در سازمان، دریافت پاداش، ترس از متهم شدن به همکاری در تخلف، احساس بیعدالتی نسبت به دیگران، حصول اطمینان از رعایت قوانین در محیط کار، رعایت انصاف در مورد ارباب رجوع، رعایت اصول اخلاقی و وجدانی، الگو و نمونه اخلاقی بودن، پایبندی به انضباط اجتماعی، پایبندی به اعتقادات دینی، اجبار به گزارشکردن تخلفات، داشتن رابطه نزدیک با مدیر، وفاداری به سازمان، پیروی از گروههای مرجع، خصومت شخصی با شخص متخلف، حسادت شغلی، حذف رقبای کاری.
از طرف دیگر سکوت سازمانی بهعنوان پدیدهای در مقابل سوتزنی عموما بهدلیل این عوامل پدیدار میشود:
کمبود شدید نیروی انسانی، عدم حمایت سازمان از سوتزنی، عدم استقبال مدیران از گزارشهای سوتزنی، ریشه کردن تخلف در فرهنگ سازمان، نبود ساز و کار مطمئن سوتزنی، عدم وجدانکاری، عدم توجه به ضررهای مالی و اعتبار شرکت، ترس از سوتزنی، نارضایتی و انتقامجویی، کمرویی و خجالت، نفوذ بالای فرد متخلف در سازمان، دوستی و روابط فامیلی با متخلف، نداشتن مدارک کافی اثبات تخلف، نگاه منفی جامعه به سوتزنی.
در بسیاری از کشورها از سوتزنها حمایتهای قانونی و مالی میشود. بهطور مثال در ایالاتمتحده آمریکا، قانون سوتزنی در سال ۱۹۸۹ تصویب شده است که بر اساس آن از افرادی که فساد یا تقلب را در یک سازمان دولتی افشا کنند، حمایت میکند. طبق این قانون، افراد میتوانند «تخلفات اداری»، «اتلاف بودجه دولتی»، «سوء استفاده از اختیارات» یا «اقداماتی که موجب خطر بالقوه برای سلامت یا ایمنی جامعه باشد» را افشا کرده و در مقابل قانونگذار آنان را تشویق و امنیت آنان را تضمین میکند. در انگلستان نیز قانون در گستره بیشتری از سوتزنان حمایت میکند.
فرد سوتزن در انگلیس میتواند یک کارمند پلیس، سازمان دولتی، کارگر کارخانه، کارآموز، کارمند بنگاههای تجاری یا مانند آن باشد و هرگونه عمل خلاف قانون اعم از جرائم جنایی، تقلب، آسیب به محیطزیست، ممانعت از اجرای عدالت، نقض قوانین یا هر اقدامی که به افراد جامعه آسیب بزند را به مقامات گزارش دهد.
خلأ قانونی در حمایت از سوتزنها و افشاگران فساد در ایران همچنان وجود دارد. برای کاهش فساد در کشور به نظر میرسد ابتدا باید زیرساختهای قانونی و حقوقی طراحی شود تا زمینه برای فعالیت افشاکنندگان فساد فراهم شود. در کنار زیرساختهای حقوقی باید از سوتزنندگان حمایتهای مادی و معنوی بهعمل آید.