bato-adv
کد خبر: ۴۷۹۲۶۸

سکوت قاتل بعد از ۱۶۹ روز شکست

سکوت قاتل بعد از ۱۶۹ روز شکست
مرد جوان نخست منکر قتل بود، اما بالاخره با گذشت ۱۶۹ روز از این جنایت وی لب به اعتراف گشود. به دستور بازپرس ساسان غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت متهم بازداشت و برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس قرار گرفت.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۳ - ۱۴ اسفند ۱۳۹۹

مرد قصاب که به اتهام قتل زن جوان در پارکینگ دریاچه چیتگر بازداشت شده بود، سکوتش را شکست و به جنایت اعتراف کرد.

به گزارش ایران، شامگاه دوشنبه ۲۴ شهریور، زن جوانی در پارکینگ دریاچه چیتگر به قتل رسید. بررسی‌های تیم جنایی و تصاویر دوربین‌های مداربسته پلیس را به یک مرد جوان رساند که گفته می‌شد خواستگار مقتول بوده است، اما وقتی مأموران به سراغ وی رفتند مشخص شد از کشور خارج شده و به ترکیه فرار کرده است.

در حالی که تحقیقات ادامه داشت سرانجام پس از حدود ۶ ماه وی به ایران برگشت و دستگیر شد. مرد جوان نخست منکر قتل بود، اما بالاخره با گذشت ۱۶۹ روز از این جنایت وی لب به اعتراف گشود. به دستور بازپرس ساسان غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت متهم بازداشت و برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس قرار گرفت.

گفتگو با متهم

چرا این همه سکوت؟

برای اینکه از مجازات می‌ترسم. خیلی پشیمانم و حتی زمانی که در ترکیه بودم مراسم سوم، هفت و چهلم برای مقتول گرفتم و برای او یادبود برگزار کردم. اما هراس داشتم، از اینکه مجازاتم قصاص است و دلم نمی‌خواست به زندان بیفتم.

پس چرا به ایران برگشتی؟

خسته شده بودم. کابوس‌های شبانه لحظه‌ای رهایم نمی‌کرد. از طرفی دلم برای دخترکوچکش می‌سوخت و دوست داشتم برایش کاری بکنم، دلم برای خانواده‌ام هم تنگ شده بود، همه این‌ها دست‌به‌دست هم داد تا برگردم.

چرا زن مورد علاقه ات را کشتی؟

من با مقتول در یک کانال تلگرامی آشنا شدم و کم‌کم رابطه ما صمیمی شد و از او خواستگاری کردم، اما او هر بار بهانه می‌آورد و می‌گفت شرایط ازدواج ندارم. من که از کارهایش خسته شده بودم، به او گفتم برای آخرین بار همدیگر را ملاقات کنیم. اما من بازهم از او درخواست ازدواج کردم و مقتول هم همان حرف‌ها را تکرار کرد. جر و بحثمان بالا گرفت به من توهین کرد گفت ما از نظر فرهنگی یکسان نیستیم از این حرفش خیلی ناراحت شدم. دیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد، به‌خودم که آمدم او خونین روی زمین افتاده بود و من فرار کردم.

چاقو را از کجا آورده بودی؟

من در دماوند قصابی دارم آن روز به تهران که آمدم از شرق تهران یک چاقو برای کار قصابی‌ام به مبلغ ۵۰ هزار تومان خریداری کردم.

bato-adv
مجله خواندنی ها