نرخ برابری ریال ایران در برابر دلار امریکا تنها طی یکسال گذشته بیش از ۷۰ درصد سقوط کرده و بهای دلار از ۱۴ هزار و ۵۰۰ تومان به ۲۴ هزار و ۷۵۰ تومان در پایان معاملات روز (دوشنبه ۱۱ اسفندماه) رسیده و همزمان نرخ تورم اقتصاد ایران به ۳۴.۲ درصد رسیده است؛ در چنین شرایطی برای برونرفت از این تورم و حفظ ارزش پول باید از چه راهکاری استفاده کرد؟ محمد خوشچهره، عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران معتقد است؛ متاسفانه به دلیل جنگ اقتصادی که به صورت مستمر از سوی رهبری و مسوولان به آن اشاره میشود کارکردهای نظام اقتصادی و سیاسی ایران تحت تاثیر قرار گرفته به گونهای که آثار این جنگ اقتصادی با تمرکز بر معیشت و درآمد ملی مشخص است و رفاه ملی را هم تحت تاثیر قرار داده است.
به گزارش اعتماد، خوشچهره در این باره گفت: اگر امروز مردم مطالباتی به نام فرصت شغلی دارند و درصد زیادی از جوانان امکان شغل برایشان فراهم نیست یا بخش زیادی از افراد در حال حاضر در کشور با مشکل تهیه مسکن روبهرو هستند به دلیل کمتوجهی دستگاههای ذیربط بوده که در این دو دهه اخیر بهرغم سخنان پرطمطراق در خصوص مسکن مهر و سایر موارد در عمل به بنبست خوردهاند.
او ادامه داد: در یکسال اخیر، شاهد کاهش مستمر ارزش پول ملی هستیم که آن را به سمت سقوط پول ملی هدایت کرده و این موضوع از جمله موارد مهمی است که باید در دستور کار دولت بعدی قرار گیرد تا قدرت خرید مردم را بازسازی کند.
این اقتصاددان تصریح کرد: متاسفانه معیشت مردم به دلیل کاهش مستمر ارزش پول ملی در این مدت بهطور مستقیم به ارز و دلار متصل شده، اما اینکه با هر تحول و هر عطسهای که بر دلار وارد میشود تب و لرز شدید به جان پول ملی میافتد، منطقی نیست.
او ادامه داد: ضعف نظارت، کنترل، دقت و مدیریت و در عین حال عدم توجه و غیرت به پول ملی این مصیبت را به بار آورده، این در حالی است که پول ملی ناموس ملی است و باید ارزش آن حفظ شود.
خوشچهره گفت: متاسفانه همه مناسبات با تغییر ارزش پول ملی به هم میریزد و افراد و شاغلان در هر پستی از معلمان و کارگران و حقوقبگیر وقت و انرژی و تحصیلات خود را در یک قراردادی به عنوان حقوق و ... قرار دادهاند و اگر حاکمیت نتواند ارزش پول ملی را حفظ کند کلیه امورات زندگی مردم به هم میریزد.
او ادامه داد: اگر حکومتی موفق نشود ارزش پول کشورش را حفظ کند این موضوع باعث مغبون شدن آن حکومت میشود و متاسفانه این بیتوجهی در دو دهه اخیر ادامه داشته و نزدیک به ۲۰ سال است که شاهد برخی غفلتها در این زمینه هستیم.
این اقتصاددان با اشاره به تورم موجود در پایان سال ۹۹ تصریح کرد: به دلیل وابستگی اقتصاد ایران به کالای وارداتی، گرانی کالاها پس از بالا رفتن بهای ارز رخ داده و گاهی شاهد آنیم که در مقطعی دولت تلاشی کرده و نرخها پایین آمده، اما قیمت کالاها باز هم تغییری نمیکند پس مشخص است این موضوع یک جنگ روانی و سازمان یافته است.
او گفت: از سوی دیگر کم توجهی و بیاطلاعی مسوولان باعث شده که روز به روز مردم فقیرتر شوند؛ بنابراین برخورد عالمانه و با تدبیر و مسوولیتپذیری برای این موضوع به شدت مهم است و در انتخابات آینده باید شاهد برنامه عملیاتی از سوی دولت باشیم به خصوص در بخش ارزش پول ملی، معیشت، خوراک و مسکن که باید به صورت مشخص توسط کاندیداهای ریاستجمهوری بیان شود که در این حوزهها چه برنامهای دارند.
این اقتصاددان تصریح کرد: ناکارآمدی انواع سیاستگذایها مانند مسکن مهر یا مسکن ملی به دلیل عدم جامعیت و عدم مکانیابی مناسب و مهمتر از همه عدم توجه به حفظ و نظارت بر قیمت زمین ملی بوده است که باعث شده تا سوداگری و دلالی بهای مسکن را تا این اندازه افزایش دهد.
او ادامه داد: به واسطه افزایش لجامگسیخته قیمت زمین در دو دهه اخیر ایران جزو ضعیفترین سیاستگذاران بخش مسکن طی ۲۰ سال اخیر در سطح دنیا شده است.
خوشچهره خاطرنشان کرد: در عین حال رکود حاکم بر بخش مسکن در کنار افزایش قیمت زمین و افزایش هر روز قیمتها فشار معیشتی مضاعفی بر گروههای کم درآمد و میانی وارد کرده است که مساله نیاز به مسکن را دچار اختلال و این موضوع را به یک آمال و آرزو برای خیلیها بدل کرده است.
خوشچهره تصریح کرد: بخشی از تولید ملی تنها پاسخگوی نیازهای بازار داخل است و یک تقاضای مستمر محسوب میشود و خارج از فشارها و جنگ اقتصادی به شمار میرود مانند تولید مسکن برای مردم که ارتباطی به شیطنتهای خارجی و سلطه بیگانگان ندارد.
این اقتصاددان با تاکید بر اینکه ساخت مسکن و زمین وارداتی نیست پس چرا قیمت مسکن بالا میرود، گفت: در حال حاضر مصالح ساختمانی فراوانی در کشور تولید میشود به عنوان مثال در بخش سیمان در حال حاضر بیش از ۷۵ میلیون تن تولیدات صورت میگیرد و زیر ظرفیت هم تولید میشود یا در بخش تولید آهن و ... همین طور و نباید در این بخش کشور دچار بحران شود.
این اقتصاددان گفت: این موضوع پیش از آنکه به جنگ اقتصادی برگردد به عدم هماهنگی حکومتی و بخشی در داخل کشور برمیگردد.
خوشچهره افزود: کلید اصلی داشتن برنامه برای دولتهاست و پیش از آن دولتها باید تشخیص صحیح، شناخت و درک از موانع و عوامل تولید ملی داشته باشند متاسفانه در این مدت هر چند ممکن است شناختی هم باشد، اما توجه جدی به این موضوعات نشده است.
این اقتصاددان در ادامه گفت: این طور به نظر میرسد که ضریب اهمیت این موضوع برای تصمیمگیران و برنامهریزان هنوز مشخص نشده و شاهد همه اینها که قوام و دوام اقتصاد ملی است این در حالی است که اگر یک اقدام جدی در خصوص ارزش پول ملی از سوی دولتی در دو سال اولش صورت گیرد آن دولت شایسته تقدیر بلندمدت خواهد بود.