«انتخاب اول جبهه اصلاح طلبان ظریف است»، «دهقان کاندیدای نظامی نیست، اما قالیباف کاندیدای سپاه است»، «فائزه هاشمی باید تابع مصوبات حزب باشد.»، «ناطق نوری بیاید بی بروبرگرد از او حمایت میکنیم»، «با هیچ کسی تعارف نداریم، حتی عارف»، «دولت نیرومند باید حمایت رهبری را با خود داشته باشد» و ... این بخشی از جملاتی است که حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران مطرح کرد. او که حزب متبوعش این روزها به جد به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ ورود کرده است معتقد است مشارکت مردم در این انتخابات ۴۰ درصد خواهد بود. سخنگوی حزب کارگزاران تاکید جدی میکند که میتوان دولت آیت الله هاشمی را تکرار کرد. او این هشدار را هم میدهد که «در نبودن اصلاح طلبان و اصولگرایان، مشکلات روی هم تلنبار میشود»
مشروح گفتگوی خبرآنلاین با حسین مرعشی را در ادامه بخوانید.
در لیست کاندیداهای جریان اصلاحات از عارف گرفته تا جهانگیری و صادق خرازی و ظریف مطرح هستند. شانس کدام چهره بیشتر است و اینکه شنیده میشود برخی ستاد انتخاباتی خود را برپا کرده اند صحت دارد؟
چیزی که در حال حاضر فراوان است الحمدلله کاندیدا است بنابراین کاندیدا کم نداریم بلکه نفر زیاد است آنطور که بنده در ذهنم منظم کردهام، ابتدا آقای ظریف است که الان بیشتر مطرح است، بعد آقای زنگنه، آقای جهانگیری و آقای بی طرف را هم بعضی از دوستان پیشنهاد میکنند، آقای محسن هاشمی، دکتر همتی هم ممکن است جزء کسانی باشد که مطرح میشود، آقای اردکانیان نیز ممکن است مطرح شود، آقای صادق خرازی و آقای عارف هم خودشان اعلام کردهاند.
منظورتان از مطرح شدن، این است که حزب کارگزاران وارد رایزنی با این اشخاص شده است؟
حزب کارگزاران از مجموع اینها دو کاندیدا دارد که تا بعد از تایید صلاحیتها قرار شده است اسم کسی را اعلام نکنیم، ولی در جبهه اصلاحات باید اولین جلسات ائتلاف شکل گیرد تا بعد در مورد افراد بررسی صورت گیرد.
در مورد این شخصیتهایی که اشاره کردید کدام یک از آنها، ستاد انتخاباتی راه انداختهاند؟ آنطور که شنیده میشود آقای عارف و آقای جهانگیری ستاد خود را راه انداخته اند...
خیر این طور نیست، آقای جهانگیری اگر در یک ماموریت جبههای نباشد و جبهه اصلاحات از ایشان تقاضا نکنند، وارد نمیشود.
آقای صادق خرازی، آقای اردکانیان، آقای زنگنه و...
هیچ کدام از اینها غیر از آقای صادق خرازی و آقای عارف هنوز اعلام نکرده اند و حتما همه آنها منتظر تصمیم جبهه میشوند.
یعنی ستاد انتخاباتی را هنوز فعال نکردهاند؟
خیر.
در مورد محسن هاشمی، بسیاری از کارگزارانیها تمایل دارند او نامزد حزب کارگزاران باشد، از نگاه شما چطور؟
او خودش تا به حال نپذیرفته است، ولی در حزب از افراد مطرح هستند.
موانع آمدن او چیست؟ آیا نمیخواهد این ریسک را بپذیرد یا ...
من معتقد هستم که ما حتما باید با مراعات سیاستهای بالا دستی، کاندیدا انتخاب کنیم و حتما باید در سطح بالا با مدیریت نظام یک رایزنیهایی داشته باشیم و بعد کاندیدایمان را نهایی کنیم.
چند درصد احتمال میدهید آقای محسن هاشمی وارد انتخابات ۱۴۰۰ شوند؟
ما نمیتوانیم هنوز هیچ احتمالی را مطرح کنیم.
به نظر میرسد حزب کارگزاران منسجم نیست و اختلاف نظرها و مواضعی در آن دیده میشود...
خیر، این گونه نیست در واقع حزب منسجم است. مشکل داخلی در حزب نداریم و منسجم هستیم. به طور طبیعی، اختلاف نظرهایی در حزب وجود دارد، اما به هر حال جمع بندی میشود و به لحاظ سیاسی نیز بحثهایی صورت میگیرد آنچه که اکثریت قاطع جمع میپسندد آن تصمیم اجرا خواهد شد.
در سال ۸۸ اما، به نظر میرسید که حزب کارگزاران در حمایت از کاندیداها به دو بخش تقسیم شدند شما به عنوان سخنگوی حزب اعلام کردید که از میرحسین موسوی حمایت میکنید، اما آقای کرباسچی از مهدی کروبی حمایت کرد، آیا این اتفاق ممکن است این بار در انتخابات آتی رخ دهد؟
خیر. تکرار نخواهد شد بلکه در حال حاضر حزب منسجم است در آن زمان هم آقای کرباسچی قبل از تصمیم گیری حزب، از قبل تصمیمی گرفتند و حزب همان زمان در انتخابات، به او اجازه داد که از مصوبه حزب تبعیت نکند و به بیانی دیگر خودمان به او اختیار دادیم.
در مورد فائزه هاشمی چطور؟ به نظر میرسد اختلافاتی وجود دارد؟
فائزه هاشمی عضو هیئت موسس حزب و در حال حاضر عضو شورای مرکزی حزب هستند و یک سری اختلاف نظرهایی با برخی از دوستان در حزب دارند، اما به هر حال حتما هرکس بخواهد عضو حزب باشد حتما از تصمیمات جمعی حزب تبعیت کند. حزب از اعضا تبعید نمیکند بلکه اعضا باید از حزب تبعیت کنند. سخنان اخیر فائزه هاشمی در مورد ترامپ هم با مصوبات حزب سازگار نبوده است.
یک سری از طیفهای اصلاحطلبی نیز به کارگزاران انتقاد دارند و حتی برخی تئوریسینهایی مانند حجاریان نیز همینطور، چرا در پشت پرده اختلافات خود را حل نمیکنید؟
حق آنها است به هر حال ما هم به آنها یک سری انتقادات داریم متقابلا آنها هم همینطور. این اختلافات در حد پشت پرده نیست.
گفته میشود کارگزاران نقش پدرخوانده را در جریان اصلاحات ایفا میکند.
خیر قبول ندارم. ما نمیتوانیم پدرخوانده باشیم و این گفته نادرست است. ما هنوز جوانیم پدرخوانده نیستیم!
آقای کروبی اخیرا به آقای خاتمی انتقاد داشت که در سال ۸۴ از او حمایت نکرد، اما همواره کروبی از خاتمی حمایت کرد، ارزیابی شما در این باره چیست؟
آخوندها هیچگاه با یکدیگر خوب نیستند چیز جدیدی نیست. (خنده) آقای کروبی در سال ۷۶ برای آقای خاتمی بسیار تلاش کرد و از او حمایت کرد آقای خاتمی تابع تشکیلات سیاسی اصلاحطلبان بود اصلاحطلبان در سال ۸۴ دچار اختلاف شدند یک گروه طرفدار مرحوم هاشمی، یک گروه طرفدار معین، یک گروه هم طرفدار مهرعلیزاده و گروهی هم طرفدار کروبی. آقای خاتمی در آن میانه بی نظر بود و نظری هم به نفع هیچ کس نداد در میان ۴ کاندیدای اصلاح طلبی که در صحنه هستند طبیعی بود که خاتمی نمیتوانست از یک نفر حمایت کند.
چرا در میان کارگزاران، عضو روحانی ندارید؟
هر جا یک روحانی باشد رئیس میشود تشکیلات معنا ندارد. کرباسچی هم که یک مدت در حوزه علمیه بوده است کار کردن با او سخت است.
آیا با کرباسچی هم اختلاف نظر دارید؟
بنده با هیچ کس اختلاف ندارم در حزب کارگزاران حرف آخر را به عنوان سخنگو بنده میزنم.
اگر اصلاح طلبان به ویژه کارگزاران بخواهند از بین ظریف، عارف، لاریجانی، جهانگیری و محسن هاشمی کسی را انتخاب کنند به نظرتان چه کسی را انتخاب میکنند؟
به نظر من انتخاب اول جبهه اصلاحطلبان آقای ظریف خواهد بود.
در حالی که آقای ظریف اصلاح طلب نیست، یعنی شما یک حسن روحانی دیگر را میپذیرید؟
خیر. روحانی نیست، اما با روحانی متفاوت است، روحانی آخوند بود.
منظورم این است که بسیاری از اصلاح طلبان میگویند که ما دیگر حاضر نیستیم فردی که اصلاحطلب شش دانگ نباشد را انتخاب کنیم؟
اصلاح طلب شش دانگ، آقای عارف است.
به هر حال بسیاری از اصلاح طلبان میگویند که حاضر نیستیم از هیچ فردی که شش دانگ اصلاح طلب نباشد حمایت کنیم.
اصلاح طلبان آقای ظریف را به عنوان اصلاح طلب قبول دارند.
همه گروههای اصلاح طلب؟
بسیار قاطع. یعنی نظر جبهه اصلاحات در مورد آقای ظریف، قاطع است.
از نظر محبوبیت ممکن است، ولی از نظر اصلاح طلب بودن چطور؟
به هر حال برداشت اصلاح طلبان این است که آقای ظریف یک دیپلمات اصلاح طلب است.
آقای مطهری چطور؟ در گزینهها هستند؟
در گزینههای اصلاح طلبان نیستند.
شما آقای عارف را برای انتخابات ۱۴۰۰ مناسب میدانید؟ یعنی میتواند گزینه اصلاح طلبان باشد یا خیر؟
ما به همه دوستان توصیه مان این بود که کسانی را مورد بحث قرار دهیم که هرچه نتیجه تصمیم جمع شد را بپذیرند؛ اگر آقای عارف تصمیم جمعی را بپذیرند در مورد ایشان هم حتما بررسی خواهد شد.
با گفتن «اگر» یعنی دارید برای عارف شرط قائل میشوید؟
اگر کسی خودش به میدان رفته است و قائل به این نباشد که جبهه باید در مورد او تصمیم بگیرد، نمیتوان او را بررسی کرد، چون خودش به تنهایی تصمیمش را گرفته است.
یعنی بحث تعارفی که قبلا در شورای عالی سیاست گذاری بوده، این بار مطرح نیست؟
ما با هیچ کسی تعارف نداریم. اگر هم تصمیم جمعی این باشد که از آقای عارف حمایت کنیم این کار را میکنیم، اما اولین برخورد معقول ما با هر کاندیدای این است که آیا آن کاندیدا نتیجه کار جمعی را میپذیرد یا خیر؛ اگر کسی نتیجه کار جمعی را نپذیرد ما نمیتوانیم در مورد او تصمیم بگیریم.
این شرط را حزب کارگزاران گذاشته است یا همه احزاب اصلاح طلب؟
همه احزاب.
حزب کارگزاران آمادگی دارد که از یک کاندیدای نظامی حمایت کند؟
خیر.
حتی اگر اصلاحطلب باشد؟
بله، حتی اگر اصلاح طلب باشد. وقتی میگوییم نظامی، بدین معناست که یک سازمان نظامی با خودش باشد، نه اینکه یکی قبلا، سابقه نظامی داشته، اما الان نیست ما به آن نظامی نمیگوییم نظامی یعنی کسی که یکی از نیروهای نظامی مانند سپاه همراه او باشد و ما این را برای ساختار نظام مناسب نمیدانیم. جایگاه نیروهای نظامی باید در ذیل فرماندهی کل قوا تعریف شود اگر قرار باشد نیروهای نظامی به ویژه آن نیروهایی که توسط یکی از سازمانهای نظامی پشتیبانی میشوند اگر وارد جایگاهی مانند جایگاه ریاست جمهوری شوند این خطر بالقوه وجود دارد که به مسئولیتهای رسمی قانع نباشند و بخواهند پا را بر فرق فرقدان بگذارند و برای کشور دردسر ایجاد کنند از این رو بهتر است که نظامیها حد خودشان بشناسند و در ذیل فرماندهی کل قوا خدمت کنند.
مثلا آقای دهقان چطور؟
آقای دهقان از نظر ما کاندیدای نظامیها تلقی نمیشود.
آقای قالیباف چطور؟
قالیباف کاندیدای سپاه است و مساله اش فرق میکند. اگر نظامیها از ذیل فرماندهی کل قوا خودشان را بالاتر بکشند اولین مسالهای که باید در مورد آن مردد شویم وفاداریشان به فرماندهی کل قوا است و این برای کشور بسیار خطرناک است. نظامیها تمامیتخواه هستند و همه چیز را میخواهند مثلا اگر فردی مانند آقای احمدینژاد بالا بیاید قدرت سپاه را با خودش دارد او از توجهی که به سپاه کرد به گونهای که بیش از دو سوم استاندارانش را از سپاه تشکیل داد، وزرایش از سپاه بود و پول زیاد و کارهای پیمانکاری به سپاه داد در نتیجه هدفش این بود در حرف آخری که میخواهد به رهبری بزند در آن حرف آخر، سپاه همراهیاش کند؛ بنابراین دنبال این بود الان اگر یک رئیس جمهوری باشد که از خود نیروهای مسلح باشد، اصل مهم و رکن اصلی نظام که ولایت فقیه است را تهدید میکند.
آقای مرعشی، اصلاحطلبان نظرسنجی خاصی در مورد میزان مشارکت مردم و محبوبیت کاندیداهایشان انجام دادهاند؟
مشارکت مردم حدود ۴۰ درصد است.
در انتخابات ۹۲ آقای روحانی بعد از اینکه کاندیدا شد، در نظرسنجیها، حدود ۲ و نیم تا ۳ درصد بود. شما فکر میکنید در انتخابات ۱۴۰۰ ممکن است این اتفاق دوباره بیفتد؟
خیر.
چرا نه؟
ما در سال ۹۲ دو سرمایه مهم در دسترس ما بود که یکی سرمایه آقای هاشمی بود که خصوصا بعد از رد صلاحیت ایشان، این سرمایه آشکار شد، یکی هم کل جبهه اصلاحات نزد مردم اعتبار داشت. اصولگرایان سه دهه است که نمیتوانند اکثریت مردم را با خودشان همراه کنند که ممکن است به دلیل گفتمان یا روشها یا چسبندگی بیش از حدشان به نظام حاکم، مدافع ارزشیها و .. باشد و اصلاح طلبان هم ۴ سال است که دچار این مشکل شدهاند. یعنی از حوادث ۹۶ به بعد اتفاقاتی در کشور افتاد که آن اتفاقات در سال ۹۶ و ۹۸ با بحرانهایی که به وجود آورد و اصلاح طلبان هم نمیتوانستند با آن موج مردمی همراهی کنند و هم نمیتوانستند حرف جدیدی هم برای گفتن داشته باشند؛ با کاری که آقای روحانی با همه ما کرد الان در ۱۴۰۰ این سرمایه بسیار ضعیف شده است.
شما که این را قبول دارید پس چرا وارد انتخابات میشوید؟
من سیاست ایران را به یک انسان کاملی تشبیه کردم که اگر استخوان بندی و اسکلت نداشته باشد به تعبیری این گوشتها روی هم میریزند. در نبودن اصولگرایان و اصلاح طلبان این کشور، مشکلات روی هم تلنبار میشود و در نهایت مثل مجلس یازدهم میشود.
حال شما ۴ سال نباشید ببینید واقعا این گونه میشود یا خیر؟
ما الان ۸ سال است که نیستیم در واقع ۱۶ سال است که نیستیم، ما بعد از دولت آقای خاتمی نبودیم.
ما وجود داشتیم یعنی یک سازماندهی داشتیم، اما چیزی که الان به آن رسیده ایم این است که حاجی بابایی هم نمیتواند رئیس کمیسیون تلفیق باشد و باید نادران باشد؛ بعد بودجه را با ۳۲۰ هزار میلیارد ریال کسری شروع کند و آن را تبدیل به ۷۲۰ هزار میلیادر ریال میکند و بعد هم به آن رأی نمیدهند و دولت میگوید لایحه جدید بدهد غیر از اینها هم قالیباف بلد نیست بگوید این باید به کمیسیون برای رسیدگی مجدد برود و دولت باید لایحه جدید دهد و این کار دو و نیم ماه زمان میبرد در حالی که از سال ۹۹ یک ماه بیشتر نمانده است.
مثلا قالیباف اگر وارد یک کار اجرایی میشد میتوانست مدیر موفقی باشد، ولی وارد یک حوزهای شده است که اصلا حوزه را بلد نیست و اینجا جای باهنر، علی لاریجانی یا حاجی بابایی بوده است. همین حاجی بابایی بهتر از اینها بود. ظاهرا تصمیمی نانوشته و گرفته نشده دارد کشور را به این سمت میبرد که کشور منهای تشکلهای سیاسی و منهای دو جبهه اصلی و منهای تجربههای ارزنده ۴۰ ساله اداره شود و این خطرناک است.
فرض کنید در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدای اصلاح طلب روی کار آمدند، با این مجلس قرار است اره، ببر و تیشه بگیر داشته باشند؟
حتما اداره شان میکنیم. اگر دولت نیرومند باشد، اداره کردن هر مجلسی کار سختی نیست. منتهی دولت نیرومند دولتی است که بتواند خوب کار کند.
شما غیر از آقای هاشمی، دولتی را مثال بزنید که دولت نیرومندی بوده که مجلس را اداره کرده باشد.
دو مسئله در اینجا وجود دارد در واقع ابتدا باید گفت که دولت نیرومند چه دولتی است؛ اولین خصوصیتی که دولت نیرومند باید داشته باشد این است که باید قدرت رهبری را پشت سرش بیاورد و بزرگترین اشتباه روحانی از نظر من فاصله گرفتن او با رهبری بود؛ اگر ما دولت آینده را شکل دهیم این اشتباه را نمیکنیم.
مگر احمدی نژاد این کار را نکرد؟
احمدی نژاد بدترش کرد. شرط دوم دولت نیرومند این است که دولت نیرومند باید بین حوزه مسائل سیاسی با حوزه مسائل مدیریتی و فنی تفکیک قائل شود. همه پستهای کشور سیاسی نیست، دولت نیرومند دولتی است که بهترین کارشناسی کشور را از حزباللهیترین تا لیبرالترین را به کار گیرد. این ضعفی بود که احمدی نژاد داشت و او حتی به تجربه اصولگرایی مراجعه نکرد.
حرف شما ضد تحزب است.
خیر. این گونه نیست. مثلا معاونت وزارت بهداشت که سیاسی نیست؛ پس شما باید سرآمدترین آدمی که در کار بهداشت همه او را قبول دارند به آنجا ببرید تا کار بهداشت کشور را انجام دهد. یا معاون زراعت جهاد کشاورزی سیاسی نیست که بخواهیم از فرد سیاسی استفاده کنیم. پس دولت نیرومند از نظر ما دولتی است که از یک طرف بتواند قدرت رهبری را پشت سرش بیاورد و از طرفی دیگر بتواند تمام کارشناسی کشور را بسیج کند. این دولت عرصه کشور را آنچنان میتواند فعال کند و گسترش دهد که مجلس دنبال او راه میافتد.
این نظر شما اتوپیایی نیست؟
خیر. بنده اینها را در استانداری، میراث فرهنگی و دفتر رئیس جمهور پیاده کردهام. من در دفتر رئیس جمهور، رئیس دفتری بودم که شمسایی یکی از معاونانم بوده؛ هنردوست یک معاونم، حلاجیان خدابیامرز هم یک معاون دیگرم بوده است. آقای هنردوست زمانی که از دفتر رئیس جمهور بیرون آمد معاون ضرغامی در صدا و سیما شد. کسی که میتوانست معاون ضرغامی باشد معاون من بود و من با اقناع آنها را اداره میکردم یعنی آنها با اینکه راست بودند بنده که از جناح چپ بودم را قبول داشتند.
شمولی ندارد، قبول دارید؟
بله شمول ندارد.
مثلا در دولت آقای خاتمی چگونه بود؟
بنده دولت اول آقای هاشمی را میگویم نه دولت دوم مرحوم هاشمی، در دولت اول، آقای هاشمی توانستند عده زیادی از اشخاص بزرگ کشور را دور هم جمع کنند.
مجددا میشود آن را تکرار کرد؟
بله چرا نمیشود. بستگی دارد. یک بار در مورد آقای جهانگیری بحث میکردم و یکی از رفقا انتقاد جالبی به من داشت گفت چرا آقای جهانگیری را رها کردید؛ گفتم هفتهای یک بار میرفتیم و با دوستان مشورت میکردیم او به من گفت که تو باید کنار دفتر جهانگیری یک اتاق میگرفتی و آنجا مینشستی و به او کمک میکردی که این کارها را انجام دهد.
ما در دولت آقای روحانی یکی از مسائلمان این بود که آقای روحانی که ۲۴ سال نماینده رهبری در شورای امنیت ملی بود بدون دلیل روابطش را با رهبری بهم زد و ما اصلا نفهمیدیم چرا چنین کاری کرد، دوم اینکه بدنه را کنار گذاشت، همه تصور میکردند که ما روزی، یک بار با آقای روحانی دیدار میکنیم در حالی که من واقعا سالی یکبار هم آقای روحانی را ندیدم، یعنی یک جلسه هم آقای روحانی من را صدا نزد و نظر من را نپرسید نه تنها من، در مورد بقیه هم همینطور بوده است.
نگاه شما نگاه غیر ایدئولوژیک به حوزه اجرا است، ولی من فکر میکنم در اصلاح طلبان کارگزاران تنها حزبی هستند که این نگاه غیر ایدئولوژیک را به مسائل سیاسی دارند، شما با بقیه شریکهایتان میخواهید چه کنید؟
آن بندگان خدا که نمیتوانند در حکومت کردن سهمی بگیرند. اگر کسی بتواند کمک کند ما هستیم.
شما گفتید که ۸ سال دولت اصلاح طلب داشتیم در حالی که اصولگرایان میگویند که ۲۰ سال قدرت دست اصلاح طلبان بوده و ۸ سال دست ما بوده است و تازه در آن ۸ سال هم احمدی نژاد اصولگرا نبوده است و خودش هم این را گفته است.
نگاه من اصلا نگاه اصولگرایی یا اصلاح طلبی نیست. اگر همین امروز هم آقای ناطق نوری میآمد و کاندیدا میشد من از او بدون برو برگرد حمایت میکردم.
حتی آقای لاریجانی و آقای باهنر؟
در مورد آقای لاریجانی بدون قید و شرط نمیگویم، ولی از آقای ناطق نوری بدون قید و شرط حاضر هستیم که حمایت کنیم تا رئیس جمهور ایران شود. مشکل این است که آن مجموعهای که در نظام مدیریت میکنند دیگر ناطق نوری را قبول ندارند و این مشکل ما نیست. من و آقای باهنر الان در یک وضعیت هستیم و دعوایی سر اصولگرایی و اصلاح طلبی نداریم، الان نه آقای باهنر میتواند در کشور کاری کند و نه من.
یک زمانی آقای باهنر به من پیشنهادی را کرد، در انتخابات مجلس هفتم ایشان میخواست که در کرمان کاندیدا شود، به من گفت که هم تو به درد کرمان میخوری و هم من، پس بیا با هم ائتلاف کنیم و در کرمان کاندیدا شویم؛ من گفتم برادر اگر من و تو با هم ائتلاف کنیم یکی دیگر انتخابات را میبرد، من و تو باید با هم رقابت کنیم تا یکی از ما دو نفر پیروز شود؛ اگر ما با هم ائتلاف میکردیم یکی دیگر این میان برنده میشد دقیقا مثل اتفاقی که در ۸۴ افتاد، سال ۸۴ فاجعه سیاست در ایران است.
آقای عطریانفر یک صحبتی در مورد کاندیداها کردند و گفتند ما اصلح الموجودین را انتخاب میکنیم. سؤالی که مطرح است این است که آیا این احتمال وجود دارد که حزب کارگزاران با فعالان سیاسی میانه رو مثل آقای ظریف، آقای لاریجانی و آقای عارف در ۱۴۰۰ ائتلاف کند؟
کارگزاران یک حزب حرفهای است و سیاست را ایدئولوژیک نمیبیند و از یک حزب حرفهای هر چیزی ممکن است.
در این تفکر کاندیدای اصلاح طلب چه میشود؟
ترجیح ما کاندید اصلاح طلب است، اما اگر نباشد غیر اصلاح طلب را هم بررسی میکنیم. ما نسبت به آینده ایران و سرنوشت کشور سعی میکنیم متعهد باشیم.
اینکه برخیها میگویند به غیر از کاندیدای اصلاح طلب از هیچ کاندیدای دیگری حمایت نمیکنیم فقط و فقط بخاطر کارنامه آقای روحانی است؟
این حرف هیچ پایه جدی ندارد. عالم سیاست عالم واقعیتها است. به نظر من این حرفی غیر حرفهای به لحاظ سیاسی است. مثلا ممکن است ما از عارف حمایت کنیم، چون در هر شرایطی انسان ممکن است در معرض یک تصمیم گیری باشد و هیچ دلیلی وجود ندارد. ما به عنوان یک حزب حرفهای و غیر ایدئولوژیک ممکن است تا آخرین لحظه هر انتخابی کنیم.
آقای مرعشی! کسانی که مدافع کاندیداتوری نظامیان نه به معنای دولت نظامی هستند، مثل آقای دهقانی یا قالیباف که مثال زدید؛ معتقدند، چون آنها کمتر دچار چالش با نهادهای دیگر نظام هستند، کارآمدتر هستند. آیا شما این را قبول ندارید؟
خیر. آنهایی که این حرف را میزنند میگویند که یک تمرکزی در مجموعه مدیریت نظام ایجاد میشود ما تمرکز قدرتی که در رهبری داریم در هیچ رئیس جمهور نظامی در هیچ جای دنیا وجود ندارد؛ یعنی اینجا هم شریعتمداری است و هم قدرت سیاسی و این دو (قدرت دینی و قدرت سیاسی) با هم جمع هستند، اشکال ایران اشکال سیاستها است و اشکال افراد نیست. سیاستهایی که برای کشور اتخاذ شده، سیاستهایی است که توسعه ایران را به هیچ وجه پشتیبانی نمیکند.
سیاستهای ما سیاستهای گسترش نفوذ در منطقه و سیاستهای ضد آمریکایی در منطقه خاورمیانه است. این سیاستها با سیاستهایی که کشور نیاز دارد تا رشد اقتصادی داشته باشد مغایر است؛ بنابراین هر رئیس جمهور نظامی که بیاید همین وضع است و هیچ فرقی نمیکند. هرچقدر شما تمرکز قدرت به وجود آورید و هرچقدر هماهنگی به وجود آورید این مساله را نمیتوانید حل کنید.
بالاخره این سیاستها با هم هماهنگ موازی میشوند.
تا زمانی که تصور بر این است که ما با این سیاستها رشد میکنیم هیچ چیز جدیدی در دنیا نیست. ما تجربه اتحاد جماهیر شوروی را داریم، اتحاد جماهیر شوروی در یک دوره طولانی میخواست انقلابهایی را در دنیا ایجاد کند که نتوانست.
تا یک جایی توانست.
بله. من عاقبت آن را میگویم.
دلیل اینکه بعدا نتوانست این بود که قدرت مرکزی اش کاهش پیدا کرد.
خیر به این دلیل بود که اقتصاد آن نکشید و به نوعی نتوانست تحمل کند و دیگر نمیتوانست مجارستان را با کمکهای اتحاد جماهیر شوروی حفظ کند و فرو پاشید و ناکارآمدی اقتصادی گرفتارش کرد.
ایدئولوژیک بودن حکومت هم عامل اصلی بود.
بله. این یک تجربهای بود که در دنیا وجود داشته است و امکان ندارد جمهوری اسلامی ایران بتواند در درازمدت حوزه نفوذش را با پول ایران اداره کند.
اگر توسعه اقتصادی پیدا کنیم چطور؟
اگر بخواهیم توسعه پیدا کنیم باید سیاستها را تعدیل کنیم تا بتوانیم منابع خارجی را وارد اقتصاد ایران کنیم.
مگر سیاستهای عربستان تعدیل شده است؟
عربستان تهدید غرب نیست. عربستان استبداد و سیاستهای بسته خودش را دارد و کار خودش را میکند. دومین مسالهای که تجربه شده، بحث میلیتاریسم است. اگر یک نفر در منطقه ما میتوانست با ابزار نظامی برای خودش یک امکانی را فراهم کند صدام بود. صدام به لحاظ شخصی فوق العاده نیرومند بود و حزب بعثی و ارتش بعثی که تاسیس کرده بود بسیار منسجم بودند و قدرت آغاز دو جنگ داشت و دو جنگ را شروع کرد؛ این رفقای ما میگویند که او بلد نبوده است و این کار را نکرده است و آن کار را نکرده است. هرکسی که رئیس جمهور ایران شود و نتواند رهبری را متقاعد کند که اولویت ایران برای یک دهه اولویت اقتصاد است نمیتوان این مشکل را حل کرد.
آقای هاشمی این کار را کرد.
نتوانست. ایشان فقط ۳ سال توانست و فقط ۳سال با هم همراه بودند. در همان ۳ سال رشد اقتصادی کشور بالای ده درصد رفت.
یعنی شما چالش بین ایدئولوژیک کردن نظام و کارآمد کردن نظام را باعث فشل شدن سیستم حاکمیت میدانید؟
نظام میتواند ایدئولوژیک باشد و من با ایدئولوژیک بودن نظام مخالف نیستم، اما حداقل سیاستها باید سیاستهایی باشد که توسعه پذیر باشند. الان ایران ۵۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد و معادل امارت متحده عربی است، اما جمعیت امارت ۵ میلیون و ما ۸۵ میلیون نفر هستیم؛ نصف ترکیه هستیم یعنی آن با ۲۶۰ میلیون و ما با ۸۵ میلیون، نصف عربستان است عربستان با ۲۵ میلیون جمعیت و ما با ۸۵ میلیون.
اگر ایران برای یک دوره ۲۰ ساله اقتصادش سالی ۱۰ درصد رشد کند ایران در سال ۱۴۲۰ اقتصادش ۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد دلار میشود. یک اقتصاد ۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد دلاری بهتر میتواند حزب الله لبنان و شیعیان را در لبنان و علویان را در سوریه حمایت کند یا الان با این اقتصاد فعلی؟!
من این حرف شما را قبول دارم.
به نظر من کسی برای رهبری، مطلب را به درستی تشریح نکرده است. ما به رهبری گفتیم که در برجام میتوانیم ۱۰۰ هواپیما بخریم، ایشان گفتند نخرید مگر چه میشود! یک زمانی شما میگویید که ما دنبال عزت شما و ولایت فقیه هستیم؛ عزت ولایت فقیه با یک اقتصاد ۵۰۰ میلیارد دلاری نمیتواند مساله اش را حل و فصل کند. مگر چین چیزی از ارزشهای حاکم بر حزب کمونیسمش را فدا کرده است که الان اقتصاد دوم دنیا شده است؟ تئوری اقتصادیاش برای مارکسیسم است و حزب کمونیست سر جایش است.
اقتصاد آن اقتصادی آزاد است.
بله. پذیرفته است که یک کمونیست چینی است؛ یعنی اقتصاد آزاد و سیاستی بسته. همین الان هم ۹۰ درصد اقتصاد چین شرکتهای دولتی هستند. همین الان تمام شرکتهای بزرگ چینی که پای کار با ایران میآیند دولتی هستند.
سندی که کارگزاران منتشر میکند بسیار سند جالبی است. ما یک نقطهای را انتخاب کردیم که اگر کسی بخواهد آن نقطه را جدی بگیرد میارزد که اصلاحات بسیاری را در عرصه اقتصاد بپذیرد تا به آن هدف برسد.