«من تا به حال گوشی اندروید ندیدهام که حالا بخواهم برنامه شاد را ببینیم. فقط شنیدهام که دوستانم از خودشان عکس و فیلم میگیرند و برای معلم میفرستند. امین هم با تایید صحبتهای برادرش میگوید: «من هم تا به حال شاد را ندیدهام.»
فرارو- خبرگزاری ایلنا در گزارشی از وضعیت خانوادههای یکی از شهرکهای حاشیهای تهران نوشت با بسته شدن مدارس و محرومیت دانشآموزان از گوشیهای هوشمند، آنها از تحصیل بازماندهاند و امکان شرکت در امتحانات را نیافتهاند.
این خبرگزاری گفتوگو با اعضای خانوادهای کم بضاعت در شهرک «مرتضیگرد» در منطقه ۱۹ شهرداری تهران را منتشر کرده است که نشان میدهد کودکان آن هم از شرکت مناسب در کلاسهای مجازی محروماند و هم مجبورند برای تامین درآمد خانواده به کار در کنار درس بپردازند.
این خانواده که به گفته مادر سرپرست خانوار از داشتن گاز محروم است و امکان پرداخت هزینه چهارونیم میلیون تومانی گازکشی را ندارد، دو کودک محصل در مقطع ابتدایی دارد.
حمید، کلاس پنجم ابتدایی، میگوید: «ما تا الان گوشی موبایل نداشتیم و تنها از تلویزیون برخی درسهایمان را یاد گرفتیم. من تقریبا ۵۰ درصد از آموزشهای تلویزیونی را یاد گرفتم که حتی به اندازه نصف درسهای پارسالم هم نمیرسد.»
او در پاسخ به این سوال که وقتی در امتحانات شرکت نکرد، آیا مدرسه یا معلم جویای وضعیتش شدند؟ میگوید: «خیر، کسی از ما خبری نگرفت. من از ابتدا هم گوشی اندروید نداشتم. حتی پارسال که مدارس به خاطر کرونا تعطیل شد، من با خواندن کتابهایم توانستم در امتحانات قبول شوم.»
او درباره شبکه شاد اینطور میگوید: «من تا به حال گوشی اندروید ندیدهام که حالا بخواهم برنامه شاد را ببینیم. فقط شنیدهام که دوستانم از خودشان عکس و فیلم میگیرند و برای معلم میفرستند.»
امین هم با تایید صحبتهای برادرش میگوید: «من هم تا به حال شاد را ندیدهام.
وحید پسر کوچک خانواده است که در پایه سوم ابتدایی درس میخواند. او از برادرش خجالتیتر است و هربار از او درباره درسهایش سوال میکنم خودش را بیشتر در کنار برادرش جای میدهد.او هم به تبعیت از حمید میگوید: «من هم فقط ۵۰ درصد از درسها را یاد گرفتهام، مثلا ریاضی را فقط تا یک جایی یاد گرفتم. جمع و تفریق را خوب یاد نگرفتم و برایم سخت است و بقیه درسهایم هم همینطور پیش رفت».
«رضا» کلاس هفتم و پسر دایی حمید و وحید است، او درباره وضعیت خود میگوید: «پدرم کارگر بود، اما اکنون بیمار است و نمیتواند کار کند. ما دو برادر هستیم و من صبحها تا ظهر در کارگاه مبلسازی کار میکنم و بعد از ظهرها که مدرسه تلویزیونی شروع میشود به خانه میروم و بعد که درس تمام شد، دوباره به کارگاه برمیگردم.»
مادر حمید و وحید شدیدا دچار قند، چربی و فشار خون شده است، پیشتر با کار در منازل هزینه خانه را تامین میکرد، اما اکنون به دلیل بیماری دیگر نمیتواند به کار خود ادامه دهد، او در اینباره میگوید: «من بیمارم و با این حال نمیتوانم کمکی به بچههایم کنم، البته که بچهها درسهایشان را میخوانند و چون درسهایشان خوب است، خیلی نگرانم که از درس جا بمانند و مردود شوند. بچههای من هنوز امتحان ندادهاند، در حالی که همه دوستانشان امتحان دادند و هر بار به من میگویند که دوستهایمان امتحان دادهاند و حالا ما جا ماندهایم، البته حق دارند، چون درسشان خوب است، مثلا سال گذشته امین ۲۴ سوره قرآن را حفظ کرد و لوح گرفت.»