وحید محمود قرهباغ؛ بیتردید او از جمله نوادری است که بر شعر و ادبیات روسیه و البته جهان تاثیری شگرف داشته است. کسی که بانی داستان نویسی نوین در روسیه است. اما به راستی او استاد ادبیات بود و یا استاد سیاست؟!
روحانیون کلیسای کاتولیک روسیه، اولین کسانی بودند که متوجه برنامههای انجمن علیه تزار شدند؛ آنها تزار را در جریان گذاشتند. سال ۱۸۲۲ م بود که تزار حکم غیرقانونی بودن این انجمن را صادر کرد. اما فعالیتهای آنها همچنان در خفا ادامه داشت، اما این بار کاملا محرمانه. سه سال بعد این ماجرا، تزار مرد و این بار جانشین او نیکلاس بود که بر اریکه قدرت تکیه میزد.
از سویی برخی خواص همچنان با برنامه و پشتکار علیه تزار پیش میرفتند. آنها بسیار سازمان یافته حرکت میکردند، خصوصا در ارتش. تا بدانجا که هوادارانی را در ارتش همراه خود داشتند. ۱۴ دسامبر سال ۱۸۲۵ کاخ تزار در سنت پترزبورگ شاهد واقعهای تاریخی بود. شورشگران که حتی سربازانی نیز در بین آنها بود با نظامیان درگیر شدند و در نهایت آشوب گران شکست خوردند. رهبران گروه دستگیر شد و ۵ تن از آنها اعدام شدند.
ولی این ظاهر قضیه بود، هیچ یک از اعضای گروه ماسون نبودند. اما خواصی که افسران، نخبگان، روشنفکران و نویسندگان در راس آن بودند عضویت همان لژهایی را داشتند که تزار ممنوع کرده بود. یکی از این شخصیتهای برجسته، نویسنده و چهرهای جهانی است.
زندگی شخصی او نیز همچون شخصیت ادبی و سیاسی اش در هالههایی از اسرار است. بله، الکساندر پوشکین، استادی که دنیای کتوم و زندگی کوتاهش با رازهایی بزرگ گره خورده است. اگر چنانچه تقدیر بیشتر با او مدارا میکرد، روسیه و همچنین جهان، تاریخ دیگری را بر روی پردههای زمان میدید. مردی که کمتر کسی چه در آن زمان و چه اکنون، به راستی او را شناخته اند.
هدف او در آثارش ایجاد تغییر در جامعه و همچنین جهان بود. پرده آخر زندگی این استاد نیز به بزرگی اهدافش، غریبانه بود؛ او بااندوهی بزرگ چشم در چشم مرگ شده بود. درد عاطفی ناشی از ارتباط همسرش با افسر فرانسوی، بسی بیشتر از زخمی بود که در دوئل با آن افسر برداشته بود؛ دوئلی که به پیشنهاد پوشکین و برای دفاع از حیثیتش بود. پوشکین رفت، ولی دنیایی که او متصور بود، همچنان هدف و شاید رویای برخی اساتید است.