«اطلاعات شما ویرایش و تغییر یافت.» این پیامک کوتاه زندگی هفت همکلاسی مدرسه نمونه هاشمی قروه را تغییر داد. هفت همکلاسی نمونهای که سالها برای آزمون کنکور ۹۹ تلاش کرده بودند. اما اطلاعات کنکورشان دستکاری شد. رشته تحصیلی، زبان امتحانی، محل آزمون، اطلاعات شخصی همه تغییر کرده بود. اطلاعات داوطلبان ۱۰ بار ویرایش شد، اما دانشآموزان بازنده این دوئل نابرابر ویرایشها و تغییرات شدند.
شهروند در ادامه نوشت: از آموزشوپرورش و سازمان سنجش خواستند تا کاری بکنند. اما اطلاعات داده شده بسیار مغایر بود. رشته تحصیلی از علوم انسانی به ریاضی تغییر کرده بود. زبان روسی و ایتالیایی به جای زبان انگلیسی انتخاب شده بود. مریوان و کامیاران هم محل آزمون کنکور بود.
این درحالی بود که این دانشآموزان نمونه شهرستان قروه بودند. مریوان و کامیاران با شهرشان چهار ساعت فاصله داشت. همه اینها موانع بزرگی سد راه کنکورشان بود.
وقتی حامد چهار ماه بعد دستگیر شد، راز این بازی نابرابر هم فاش شد. پشت پرده همه این ویرایشها و تغییرات یکی از ۲۶ دانشآموز رشته علوم انسانی مدرسه نمونه هاشمی قروه بود.
حامد در بازجوییها اختلاف شخصی را بهانه کرد. او از هر فرصتی برای ویرایش اطلاعات هفت داوطلب کنکور استفاده کرده بود. تغییرات دادهها پس از کنکور و زمان انتخاب رشته هم ادامه داشت. او حتی رشتههای انتخابی دانشآموزان را هم حذف کرده بود.
پرونده دستکاریهای اطلاعات آزمون کنکوریهای قروه با شکایت دانشآموزان به جریان افتاد. ۱۰ روز پس از انتخاب رشته کنکور سراسری بود که حامد دستگیر شد. پسری که به دلیل اختلاف شخصی آینده همکلاسیهایش را نشانه گرفت.
هر یک از این همکلاسیها داستان تلخ و متفاوتی از کنکور ۹۹ دارند. همزمان شبهای پر از استرس کنکور، کابوس، دلهره، رنج را هم تجربه کردند.
تغییر و ویرایشها برایشان کابوس بود. کابوسی که شاید در خواب هم نمیدیدند. اما همه را تجربهکردند. هر بار پیامک ویرایش اطلاعات برایشان ارسال میشد، با دستان لرزان دوباره اطلاعات را تغییر میدادند. اما این بازی سیاه را پایانی نبود. ماجرا تا جایی پیش رفت که از دانشگاه بازماندند.
تنها دو نفر توانستند همان رشته و دانشگاهی را که میخواهند قبول شوند. این در حالی است که عامل همه این دردسر بزرگ با قرار وثیقه در دانشگاه دولتی رشتهای را میخواند که همه این هفت همکلاسی آرزویش را داشتند.
علی یکی از همین هفت دانشآموز قروهای است. پیش از امتحانات خرداد ماه بود که از سازمان سنجش پیامکی دریافت کرد: «اطلاعات کنکوری شما اشتباه وارد شده است. نظام قدیم را به جای نظام جدید انتخاب کردهاید.»
ذهنش درگیر شد. اطلاعاتش را دقیق وارد کرده بود. به کافینت شهرشان رفت. همانجا بود که متوجه شد سوالات انتخابیاش از نظام جدید به نظام قدیم تغییر کرده است. به سازمان سنجش درخواست کتبی داد تا سوالات آزمون را به نظام جدید تغییر دهند.
آسودهخیال به خانه رفت، تا زمان تحویل کارت ورود به جلسه. علی میگوید: «وقتی کارت ورود به جلسهام را گرفتم، دوباره اطلاعاتم تغییر کرده بود. رشتهام از علوم انسانی به ریاضی و زبانم از انگلیسی به روسی. محل امتحانم هم مریوان بود، درحالی که من در قروه زندگی میکنم. از شهر ما تا مریوان چهار ساعت فاصله است. زبانم بند آمده بود، داشتم سکته میکردم.»
علی به آموزشوپرورش شهرشان مراجعه میکند. درخواست تغییر اطلاعات را داد. اطلاعات ویرایش شد، اما محل آزمون تغییرناپذیر بود.
از صبح کنکور وحشت داشت. سوالات نظام قدیم نظام جدید در سرش رژه میرفتند. سوالات رشته ریاضی مدام برابر دیدگانش بود. زبان روسی که هیچ وقت ندیده بود. همه اینها کنکور ۹۹ را برایش سخت و وحشتناکتر کرد.
با چه سختی به مریوان رفت آزمون داد. آرزویش قبولی در رشته فرهنگیان بود. رشتهای که سالها برای به دست آوردنش جنگیده بود. مدرسه نمونه رفت تا بتواند بهترین انتخاب را داشته باشد، اما زمان انتخاب رشته باز همه چیز تغییر کرد.
او میگوید: «جواب کنکور که آمد انتخاب رشته کردم. با آن همه استرسی که آزمون داده بودم، اما باز رتبه خوبی آورده بودم. تنها ساعتی به پایان انتخاب رشته مانده بود که یکی از همکلاسیهایم تماس گرفت و گفت که رشتههایمان پاک شدهاند یا تغییر کردهاند. نتوانستم کاری کنم. قبول نشدم. من که این همه تلاش کردم.»
«من شکایت نکردم، اما وقتی دیگر همکلاسیهایم شکایت کردند، متوجه شدم که عامل این دستکاریها یکی از همکلاسیهای مدرسهمان است. حامد اطلاعات ورودی ما را به دست آورده بود و در هر فرصتی اطلاعات کنکوری ما را دستکاری میکرد. حامد دستگیر شد. او میگفت به دلیل توهینی که به او کردیم زندگی ما را سیاه کرد. توهینی که هیچ وقت ما نکردیم.
دلیل واقعی این اتفاق را نفهمیدیم، اما تنها چیزی که میدانیم آیندهمان خراب شد. حامد با وجودی که پرونده قضائی دارد، در دانشگاه فرهنگیان سنندج درس میخواند و ما که این همه سختی و استرس کشیدیم، باید یک سال دیگر درس بخوانیم.»
امیرحسین دیگر همکلاسی این گروه کنکوری است که شبهای آزمون سراسری را با کابوس و وحشت سپری کرده است، ولی پایان این کابوسها با از دست دادن تمام آرزویش گره خورد. امیرحسین هم نتوانست همان رشتهای را که میخواست انتخاب کند. اطلاعاتش تغییر نکرد، اما رشتههای انتخابیاش حذف شد.
امیرحسین احمدی هم کنکور ۹۹ برایش رنج مضاعفی داشت.
او از روزهای تلخی میگوید که پر از استرس گذشت. «کنکور دادم. رشته فرهنگیان را انتخاب کردم. اما وقتی اسامی دعوتشدگان برای مصاحبه رشته فرهنگیان آمد، نامی از من وجود نداشت. معترض شدم که سازمان سنجش اعلام کرد شما هیچ رشته فرهنگیانی انتخاب نکردید و هر روز دو رشته انتخابیتان را حذف کردهاید.»
امیرحسین از عامل این دستکاریها شکایت کرد که حامد دستگیر شد. او میگوید: «من نتوانستم رشته فرهنگیان را انتخابکنم. در حال حاضر دانشگاه آزاد رشته حقوق درس میخوانم.
اما حامد در دانشگاه فرهنگیان درس میخواند، رتبه کنکورش هم با سهمیه ۳۰۰ شد. ما حامد را از سه سال پیش میشناسیم، همیشه گوشهگیر بود، با کسی صحبت نمیکرد. او در بازجوییها ادعا کرده بود که کد ملیها را از برگه امتحانیها برداشته و با استفاده از آن وارد سازمان سنجش شده و اطلاعات را تغییر داده است.»
مهدی معظمی معدل دیپلمش ۱۹.۲۳ بود. یکی از همان شاگرد زرنگهای کلاس. او هم، زمان انتخاب رشته به دردسر خورد. اما خوششانستر از بقیه همکلاسیهایش بود. تنها پنج دقیقه فرصت داشت تا سایت سازمان سنجش بسته شود، اولویت نخستش دبیری سنندج بود که به مدیریت فنی سیستانوبلوچستان تغییر پیدا کرده بود. خیلی سریع ویرایش کرد.
گوشی تلفن را هم برداشت به دیگر همکلاسیهایش خبر داد، اما دقایق گذشته بود و سایت بسته شده بود.
او هم از عامل تغییرات اطلاعات میگوید: «وقتی متوجه تغییرات شدم، شوکه شده بودم. دستهایم میلرزید، اما به هر زحمتی بود ویرایش کردم. نمیدانیم چرا حامد این بلا را سر ما آورد. معدل دیپلمم بالا بود. خیلی درسخوانده بودم. یک اشتباه زندگی مرا ویران میکرد.»
عمران محمدیان هم یکی از همین هفت نفر است. در یک روستا زندگی میکند. پدرش کشاورز است. او تصمیم گرفت درس بخواند تا با ورود به دانشگاه کمک خانوادهاش باشد. یک سال تمام تلاش کرد، حتی پول خرید کتاب کمک آموزشی هم نداشت. تنها به کتابهای درسیاش اکتفا کرد.
او میگوید: «آیندهام نابود شد. دیگر امیدم را از دست دادم. انگیزه پارسال را ندارم. هراس اتفاق کنکور ۹۹ را دارم. پدر و مادرم تا مرز سکته رفتند. من فقط یک سال درس خواندم که وارد مدرسه نمونه بشوم. در مدرسه هم سه سال به شدت برای کنکور خواندم که به دانشگاه فرهنگیان بروم تا از گرسنگی نمیریم، بتوانم زندگی خوبی داشته باشم و آیندهام در روستا از بین نرود.
خانوادهام سال گذشته خیلی کمکم کردند تا بتوانم درس بخوانم. اما الان باید دامداری کنم. دیگر مثل پارسال نمیتوانم درست درس بخوانم.
امتحانات نهایی سال گذشته بود که مادربزرگم در خانه ما فوت کرد. خانه ما به خاطر مراسم ختم یک هفته کامل شلوغ بود. اما من به بیابان میرفتم، نزدیک خورشید درس میخواندم تا امتحاناتم را با نمره بالایی پاس کنم.
تمام صورتم سوخته بود. ولی حامد زندگی مرا سیاه کرد. خواستم شکایت کنم، ولی خانوادهام مانع شدند و گفتند خدا رو خوش نمیآید زندان برود.
حتی مدیر مدرسه هم میداند من سه ماه تابستان را باید کار میکردم تا بتوانم شهریهام را پرداخت کنم و کتاب بخرم.»
عمران هم قبل از آزمون ۹۹متوجه ویرایش اطلاعاتش شد، زمانی که کارت ورود به جلسه را تحویل گرفت. محل تولدش از قروه به کامیاران تغییر کرده بود. محل امتحان مریوان و رشتهاش ریاضی ثبت شده بود.
عمران در ادامه میگوید: «با نماینده سازمان سنجش صحبت کردم، میگفت اصلا امکان ویرایش وجود ندارد و اصلاح نمیشود. همین شد که اصلا نتوانستم آزمون را هم بدهم.»
اطلاعات کاوان سعیدی هم تغییر کرده بود. پیش از امتحانات نوبت دوم پیامکی برای او ارسال شد که نشان میداد اطلاعات ثبتنام کنکورش ویرایش شده است.
به سایت مراجعه کرد درست بود همه اطلاعات تغییر کرده بود. اطلاعات را اصلاح کرد، اما دوباره همه تغییر کرد، این دوئل ۱۰ بار ادامه داشت. کاوان اصلاح میکرد، اما دوباره اطلاعات به طور غیرقابل باوری تغییر میکرد. تنها ۱۰ بار اجازه ویرایش داشتند، اما دهمین بار اطلاعات به دست هکر ویرایش شد و این ماراتن نابرابر با ویرایشهای جعلی ثبت شد.
کاوان میگوید: «از سازمان سنجش خواستم تا اطلاعات کنکوری مرا اصلاح کند. من شانس آوردم. همان موقع شکایت کردیم. وقتی فهمیدیم حامد مسبب همه این اتفاقها بود، شوکه شدیم. حامد میگفت تسویه حساب شخصی بوده، هیچ وقت نفهمیدیم علت اصلیاش چه بود.
من از شکایتم گذشتم و رضایت دادم. توانستم همان رشتهای که میخواستم را قبول شوم، مدیریت مالی دانشگاه علامه. خوشبختانه خیلی زود متوجه شدم و توانستم اطلاعاتم را اصلاح کنم.»
همه این دردسرهای کنکور ۹۹ برای میلاد لطفی یکی دیگر از این هفت دانشآموز قروهای هم افتاد، اما شدیدتر. محل اخذ دیپلمش مرودشت شیراز ثبت شده بود. محل تولد از قروه به لامرد فارس تغییر کرده بود. رشتههای انتخابیاش هم حذف شده بود. این شد که او هم نتوانست راهی دانشگاه شود.
میلاد میگوید: «نتوانستم شکایت کنم، اما پیگیر هستم. ما سه سال با حامد همکلاسی بودیم. چهار روز پیش با حامد تماس گرفتم. میخواستم دلیل کارش را بدانم، اما او هیچ دلیلی نداشت. رتبهاش خوب شد، چون سهمیه داشت.»
حامد عبدالملکی هم یکی از داوطلبان کنکور ۹۹ بود. پسری که اطلاعات پرونده کنکورشان ۱۰ بار تغییر کرد. داوطلبی که به دانشگاه راه پیدا نکرد و یک سال دیگر پشت کنکور ماند. مانده است با یک دنیا حسرت و با بغضی در گلو. ۱۲ سال در مدرسه نمونه شاگرد اول بود. اما حالا افسرده در گوشه خانه نشسته است.
زبان انتخابیاش از انگلیسی به روسی و محل آزمون هم از قروه به کامیاران تغییر کرده بود. این در حالی بود که داستان به همین جا ختم نشد و عامل این دردسرها یک بار دیگر در زمان انتخاب رشته، ۵۴ کد رشتههای انتخابی حامد عبدالمالکی را هم حذف کرد.
برادر حامد میگوید: «پس از این ویرایشها و تغییرات مادرم حالش بد شد. قلبش گرفت. وضعیت روحی حامد هم بد است. شکایت کردیم، اما به ما گفتند این زرنگی هکر بود. میگویند رضایت بدهید، اما مگر ممکن است. با آینده برادرم بازی کردهاند. ما هیچ کدام وضعیت خوبی نداریم.»
هنوز شکایت دو داوطلب کنکور ۹۹ روی این پرونده وجود دارد. حامد متهم به تخریب، خذف و اخلال در دادههای دیگری در سامانههای رایانهای است.
او با قید وثیقه ۷۰میلیونی آزاد بوده که قاضی شعبه دوم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب قروه با توجه به ماده ۲۵۶ قانون آیین دادرسی کیفری قرار جلب به دادرسی متهم را صادر کرده است.
پرونده هماکنون در پروسه قضائی در حال پیگیری است، اما آیا کنکور بار دیگر برای این داوطلبان بازمانده از آزمون سراسری ۹۹ بازمیگردد؟
آیا سازمان سنجش میتواند یک بازنگری برای این جوانان داشته باشد؟
هنوز مشخص نیست متهم چگونه به اطلاعات پرونده داوطلبان دسترسی پیدا کرده است؟
چرا تا این اندازه به سادگی میتوان اطلاعات را تغییر داد؟
در هر صورت هفت داوطلب کنکور ۹۹ و خانوادههایشان خواستار اجرای عدالت و توجه سازمان سنجش و تجدیدنظر در انتخاب رشته و آزمون برای آنان هستند.