فرارو- قسمت اول سریال قورباغه به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی و تهیه کنندگی علی اسد زاده چهارشنبه ۳ دی ماه ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
به گزارش فرارو؛ قورباغه که در چند هفتهی اخیر زمانهای متفاوتی برای انتشارش اعلام شده بود و حواشیای هم در پی داشت در نهایت چهارشنبه شب ناگهانی و بدون اطلاع قبلی منتشر شد.
مخاطبان زیادی که روزها منتظر پخش این سریال پر ستاره بودند در همان ۲۴ ساعت ابتدایی پخش به تماشای این سریال نشستند و قورباغه در ۴۸ ساعت رکورد بی سابقهی ۴۰ میلیون دقیقه تماشا را در پلتفرمهای نماوا و روبیکا به ثبت رساند.
در خلاصهی داستان این سریال آمده است: «من همیشه یه صندلی واسم کم بوده، کتم برام تنگ بوده، کفشام برام کوچیک بوده، ساعتم خواب میمونده و من ازش جلوتر حرکت میکردم. دنیا برای من جای کوچیکیه، احساس میکنم همه جا بسته است و نمیتونم نفس بکشم. انگار همه این لحظهها رو قبلا دیدم، درختا، صدای آبشار، قورباغه ها، اونا رو زمانی میبینم که...»
تصاویری کوتاه از شخصیتهای قصه، موسیقیای عجیب، نریشنی شعر گونه و سپس تیتراژ. قورباغه با پرسهها و وقت گذرانیهای رامین، فرید و جواد در شهرک اکباتان و اطرافش شروع میشود. سه جوان خرده بزهکار، به دنبال خوش گذرانی، به دنبال پول و متنفر از پلیس.
با مشاهدهی اتفاقی صحنهی قتل یک مامور در گوشهای از شهرک، زندگی سه جوان تغییر میکند. رامین پسر کم حرف و مرموز این گروه سه نفره اسلحهی مامور در حال مرگ را بر میدارد و دیری نمیگذرد که با دو دوست دیگرش تصمیم به دزدی از یک خانه، خانهی نوری همکلاسی قدیم رامین، میگیرند.
اما اتفاقات در خانهی نوری به شکل غریبی پیش میرود...
قورباغه؛ قسمت اول، آفریقا
قورباغه در قسمت اول متفاوتترین شروع را نسبت به سایر ساختههای شبکهی نمایش خانگی تا کنون دارد. قاب بندی، تصویر برداری و سیالیت دوربین به حق در کلاسی بالاتر از سایر سریالهای ایرانی قرار دارد و نوع روایت و بازی گردانی نیز اگرچه شبیه به سایر ساختههای هومن سیدی، اما باز هم بسیار دورتر از سایر رقبای قورباغه است.
قسمت اول قورباغه "آفریقا" نام گذاری شده است که اشارهای به اولین ساختهی سینمایی هومن سیدی دارد. همچنین این قسمت برداشتی است آزاد از la Haine یا نفرت، فیلمی فرانسوی ساختهی متیو کاسوویتس با بازی وینسنت کسل. همین برداشت آزاد است که زمزمههایی را مبنی بر تقلیدی و کپی بودن قورباغه بر سر زبانها انداخته است. این مورد همراه با اشاره به فیلم مغزهای کوچک زنگ زده که آن هم گفته میشد تقلیدی از فیلم "شهر گناه" فرناندو میرلس است، دست مایهای برای تاختن به هومن سیدی و قورباغه شده است.
اما فارغ از این که لفظ کپی کاری چه برای فیلم قبلی سیدی و چه برای این سریال کمی دور از انصاف است، برداشتها و الهامات این چنینی از ساختههای بزرگی، چون فیلمهای ذکر شده به خودی خود اتفاق بدی نیست. حتی در بسیاری از موارد نتیجهای بسیار خوب هم در پیش دارد.
هومن سیدی در فیلمهای دیگرش و در قورباغه نوعی از زیبایی شناسی را در کارهایش پی میگیرد که هم نسبت سایر ساختههای ایرانی متفاوت است و هم به بهترین نحو پرداخت میشود. سیدی به دنبال گروهی از جوانان و خرده فرهنگهای تهرانی میرود و جهان آنها را در فیلم هایش به نمایش میگذارد که کس دیگری سراغی از آنها نرفته است و اگر هم رفته با پرداختی سطحی و دم دستی نتیجهای غیر قابل قبول و باور به بار آورده است.
چرا بهترین دوستت به بهترین دوستش شلیک کرد؟... به من...؟ به خودش...؟ همهی اینا سوالاییه که یه مرده قبل از مرگ از خودش میپرسه. قورباغهها ... اونا همیشه باعث مرگم میشن. حتی تو خواب...
پایان بندی قسمت اول بسیار هوشمندانه، شوکه کننده و جذاب مخاطبان را در تعلیقی نگه میدارد که قسمت دوم سریال داستان را با هیجان بیشتری پی بگیرند. داستانی که هنوز چیز زیادی از آن نمیدانیم و هنوز خبری از ستارههای پر شمار سریال: نوید محمدزاده، سحر دولتشاهی، هومن سیدی و... در آن نیست.
بیشعور