... اکنون به شرح چهار قسمت فوق می پردازیم :
1 . آرامش روانی نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت های بی بند و بار هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در می آورد . غریزه جنسی غریزه ای نیرومند ، عمیق و " دریا صفت " است ، هر چه بیشتر اطاعت شود سر کش تر می گردد ، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند شعله ورتر می شود .
برای درک این مطلب به دو چیز باید توجه داشت :
1 – تاریخ همان طور که از آزمندان ثروت یاد می کند که با حرص و آزی حیرت آور در پی گرد آوردن پول و ثروت بوده اند و هر چه بیشتر جمع می کرده اند حریص تر می شده اند ، همچنین از آزمندانی در زمینه مسائل جنسی یاد می کند .اینها نیز به هیچ وجه از نظر حس تصرف و تملک زیبا رویان در یک حدی متوقف نشده اند . صاحبان حرمسراها و در واقع همه کسانی که قدرت استفاده داشته اند چنین بوده اند .
کریستن سن نویسنده کتاب
ایران در زمان ساسانیان در فصل نهم کتاب خویش می نویسد :
"در نقش شکار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنی که خسرو پرویز در
حرم داشت می بینیم . این شهریار هیچ گاه از این میل سیر نمی شد .دوشیزگان
و بیوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان می دادند به حرم خود می
آورد . هر زمان که میل تجدید حرم می کرد نامه ای چند به فرمانروایان اطراف
می فرستاد و در آن وصف زن کامل عیار را درج می کرد . پس عمال او هر جا
زنی را با وصف نامه مناسب می دیدند به خدمت می بردند . "
از این گونه جریان ها در تاریخ قدیم بسیار می توان یافت . در دوران جدید، این جریان ها به شکل حرمسرا نیست ، به شکل دیگر است ، با این تفاوت که در دوران جدید لزومی ندارد کسی به اندازه خسرو پرویز و هارون الرشید امکانات داشته باشد . در دوره جدید به برکت تجدد فرنگی ، برای مردی که یک صدهزارم پرویز و هارون امکانات داشته باشد میسر است که به اندازه آن ها از جنس زن بهره کشی کند .
2 – هیچ فکر کرده اید که حس " تغزل " در بشر چه حسی است ؟ قسمتی از ادبیات جهان عشق و غزل است . در این بخش از ادبیات ، مرد ، محبوب ومعشوق خود را ستایش می کند ، به پیشگاه او نیاز می برد ، او را بزرگ و خود را کوچک جلوه می دهد ، خود را نیازمند کوچکترین عنایت او می داند ، مدعی می شود که محبوب و معشوق
" صد ملک جان به نیم نظر می تواند بخرد ، پس چرا در این معامله تقصیر می کند " ، از فراق او دردمندانه می نالد .
این چیست ؟ چرا بشر در مورد سایر نیازهای خود چنین نمی کند ؟ آیا تاکنون دیده ایدکه یک آدم پول پرست برای پول ،یک آدم جاه پرست برای جاه و مقام ، غزل سرایی کند ؟! آیا تا کنون کسی برای نان غزل سرایی کرده است ؟ چرا هر کسی از شعر و غزل دیگری خوشش می آید ؟ چرا همه از دیوان حافظ این قدر لذت می برند ؟ آیا جز این است که همه کس آن را با زبان یک غریزه عمیق که سراپای وجودش را گرفته است منطبق می بیند ؟ چقدر اشتباه می کنند کسانی که می گویند یگانه عامل اساسی فعالیت های بشر، عامل اقتصاد است !!
بشر برای عشق های جنسی خود موسیقی خاص دارد ، همچنان که برای معنویات نیز موسیقی خاص دارد ، در صورتی که برای حاجت های صرفا مادی از قبیل آب و نان موسیقی ندارد .
من نمی خواهم ادعا کنم که تمام عشق ها جنسی است و هم هرگز نمی گویم که حافظ و سعدی و سایر غزل سرایان صرفا از زبان غریزه جنسی سخن گفته اند . این مبحث ، مبحث دیگری است که جداگانه باید بحث شود .
ولی قدر مسلم این است که بسیاری از عشق ها و غزل ها عشق و غزل هایی است که مرد برای زن داشته است . همین قدر کافی است که بدانیم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نیست که با سیر شدن شکم اقناع شود ، بلکه یا به صورت حرص و آز و تنوع پرستی در می آید و یا به صورت عشق و غزل . ما بعدا در این باره بحث خواهیم کرد که در چه شرایطی حالت حرص و آز جنسی تقویت می شود و در چه شرایطی شکل عشق و غزل پیدا می کند و رنگ معنوی به خود می گیرد .
به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده است . روایات زیادی درباره خطرناک بودن "نگاه" ، خطرناک بودن خلوت با زن ، و بالاخره خطرناک بودن غریزه ای که مرد و زن را به یکدیگر پیوند می دهد وارد شده است .
اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه ، هم برای زنان و هم برای مردان تکلیف معین کرده است . یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد، هر دو، مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است :
قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ...قل للمومنات یغضضن من ابصار هن و یحفظن فروجهن -(قرآن کریم)خلاصه این دستور قرآن این است که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانی کنند، نباید نگاه های مملو از شهوت به یکدیگر بدوزند، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند. یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربایی نپردازند ، به هیچ وجه و به هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ و بهانه ای کاری نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند .
روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است . اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد .
همان طور که بشر – اعم از مرد و زن – در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمی شود و اشباع نمی گردد ، در ناحیه جنسی نیز چنین است . هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود .
و از طرفی تقاضای نامحدود خواه نا خواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت . دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد .
چرا در دنیا غرب این همه بیماری روانی زیاد شده است ؟ علتش آزادی اخلاقی جنسی و تحریکات فراوان سکسی است که به وسیله جراید و مجلات و سینماها و تئاتر و محافل و مجالس رسمی و غیر رسمی و حتی خیابان ها و کوچه ها انجام می شود .
اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است . از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچی ، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن ، زن شکار است و مرد شکارچی . میل زن به خود آرایی از این نوع حس شکارچی گری او ناشی می شود . در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس های بدن نما و آرایش های تحریک کننده به کار برند . این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد . لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است .
ما درباره طغیان پذیری غریزه جنسی و این که برخلاف ادعای افرادی مانند "راسل" غریزه جنسی با آزاد گذاشتن کامل و خصوصا با فراهم کردن وسائل تحریک هرگز سیر نمی شود و اشباع نمی گردد و همچنین درباره انحراف " چشم چرانی " در مردان و انحراف " تبرج " در زنان ، باز هم بحث خواهیم کرد .
2 –
استحکام پیوند خانوادگیشکی نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطۀ زوجین گردد برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود ، و بالعکس هر چیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی زیان مند است و باید با آن مبارزه کرد .
اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محکم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می شود .
فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع ، از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود ؛ در حالی که در سیستم آزادی کامیابی ، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود .
علت این که جوانان امروز از ازدواج گریزان اند و هر وقت به آنان پیشنهاد می شود ، جواب می دهند که حالا زود است، ما هنوز بچه ایم و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی می کنند همین است ؛ و حال آن که در قدیم یکی از شیرین ترین آرزوهای جوانان ازدواج بود . جوانان پیش از آن که به برکت دنیای اروپا کالای زن این همه ارزان و فراوان گردد " شب زفاف را کم از تخت پادشاهی " نمی دانستند .
ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندی انجام می گرفت و به همین دلیل زوجین یکدیگر را عامل نیکبختی وسعادت خود می دانستند ، ولی امروز کامجویی های جنسی در غیر کادر ازدواج به حد اعلی فراهم است و دلیلی برای آن اشتیاق ها وجود ندارد .
معاشرت های آزاد و بی بندو بار پسران و دختران، ازدواج را به صورت یک وظیفه و تکلیف و محدودیت درآورده است که باید آن را با توصیه های اخلاقی و یا احیانا – چنانکه برخی از جراید پیشنهاد می کنند – با اعمال زور بر جوانان تحمیل کرد .
تفاوت آن جامعه که روابط جنسی را محدود می کند به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی ، با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت، و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است .
در سیستم روابط آزاد جنسی، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد و آن ها را ملزم می سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آن ها پایان می بخشد . سیستم روابط آزاد اولا موجب می شود که پسران تا جایی که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سرباز زنند و فقط هنگامی که نیروهای جوانی و شور و نشاط آن ها روبه ضعف و سستی می نهد اقدام به ازدواج کنند و در این موقع زن را فقط برای فرزند زادن و احیانا برای خدمتکاری و کلفتی بخواهند ، و ثانیا پیوند ازدواج های موجود را سست می کند و سبب می گردد به جای این که خانواده بر پایه یک عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند بر عکس به چشم رقیب و عامل سلب آزادی و محدودیت ببیند و چنانکه اصطلاح شده است یکدیگر را " زندانبان " بنامند .
وقتی پسر یا دختری می خواهد بگوید ازدواج کرده ام ، می گوید برای خودم زندانبان گرفته ام . این تعبیر برای چیست ؟ برای این که قبل از ازدواج آزاد بود هر کجا بخواهد برود،با هر کس بخواهد برقصد، بلاسد،هیچ کس نبود که بگوید بالای چشمت ابروست .
ولی پس از ازدواج این آزادی ها محدود شده است ، اگر یک شب دیر به خانه بیاید مورد مؤاخذه همسرش قرار می گیرد که کجا بودی ؟ و اگر در محفلی با التهاب با دختری برقصد همسرش به او اعتراض می کند . واضح است که روابط خانواده در چنین سیستمی تا چه اندازه سرد و سست و غیرقابل اطمینان است . بعضی ها مانند برتراند راسل پنداشته اند که جلوگیری از معاشرت های آزاد صرفا به خاطر اطمینان مرد نسبت به نسل است ؛ برای حل اشکال ، استفاده از وسائل ضد آبستنی را پیشنهاد کرده اند؛ در صورتی که مسأله، تنها پاکی نسل نیست؛ مسألۀ مهم دیگر ایجاد پاکترین و صمیمی ترین عواطف بین زوجین و برقرار ساختن یگانگی و اتحاد کامل در کانون خانواده است. تأمین این هدف وقتی ممکن است که زوجین از هرگونه استمتاع از غیر همسر یا غیر همسران قانونی چشم بپوشند، مرد چشم به زن دیگری نداشته باشد و زن نیز در صدد تحریک و جلب توجه کسی جز شوهر خود نباشد و اصل ممنوعیت هر نوع کامیابی جنسی در غیر کادر خانواده حتی از ازدواج هم رعایت گردد .
به علاوه، زنی که تا اینجا پیش رفته است که به پیروی از امثال راسل و تقلید از صاحبان مکتب " اخلاق نوین جنسی " با داشتن همسر قانونی عشق خود را در جای دیگر جستجو می کند و با مرد مورد عشق و علاقۀ خود همبستر می شود ، چه اطمینانی هست که به خاطر همسر قانونی که چندان مورد علاقه اش نیست وسائل ضد آبستنی به کار برد و از مرد مورد عشق و علاقۀ خود آبستن نشود و فرزند را به ریش همسر قانونی نبندد؟! قطعا چنین زنی مایل است که فرزندی که به دنیا می آورد از مرد مورد علاقه اش نه از مردی که فقط به حکم قانون همسر اوست و الزاما به حکم قانون نباید از غیر او آبستن شود . همچنان مرد نیز طبعا علاقه مند است که از زن مورد عشق و علاقه اش فرزند داشته باشد نه از زنی که با زور قانون به او پیوند کرده اند . دنیای اروپا عملا نشان داده است که با وجود وسائل ضد آبستنی آمار فرزندان غیر مشروع وحشت آور است .
3 –
استواری اجتماعکشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع ، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف می کند . برعکس آن چه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده اند و گفته اند :
" حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است "، بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است .
آن چه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای اوست حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد . اسلام نه می گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه می گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد – بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است – و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می کند . اسلام هرگز نمی خواهد زن بی کار و بی عار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید . پوشانیدن بدن به استثنای وجه و کفین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست . آن چه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است .
آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه ای تحصیل کنند و فرضا در یک محیط درس می خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچ گونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می خوانند و فکر می کنند و به سخن استاد گوش می کنند یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد ؟ آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره با قیافه های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرم کار و فعالیت می شود یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود ؟ اگر باور ندارید ، از کسانی که در این محیطهای کار می کنند بپرسید . هر مؤسسه یا شرکت یا اداره ای که سخت مایل است کارها به خوبی جریان یابد از این نوع آمیزشها جلوگیری می کند . اگر باور ندارید تحقیق کنید .
حقیقت این است که این وضع بی حجابی رسوا که در میان ماست و از اورپا و آمریکا هم داریم جلو می افتیم از مختصات جامعه های پلید سرمایه داری غربی است و یکی ازنتایج بد پول پرستی ها و شهوت رانی های سرمایه داران غرب است ، بلکه یکی از طرق و وسائلی است که آن ها برای تخدیر و بی حس کردن اجتماعات انسانی و در آوردن آنها به صورت مصرف کننده اجباری کالاهای خودشان به کار می برند.
"اطلاعات " 5 / 9 / 47 گزارشی از اداره کل نظارت بر مواد خوردنی ، آشامیدنی ، آرایشی نقل کرده است . دربارۀ لوازم آرایش چنین می نویسد :" تنها در ظرف یک سال 210 هزار کیلو مواد و لوازم آرایش از قبیل ماتیک ، سرخاب ، کرم ، پودر ، سایۀ چشم برای مصرف خانمها وارد شده است . از این مقدار 181 هزار کیلوگرم آن انواع کرم بوده است .در این مدت به 1650 قوطی و 2500 دوجین پودر صورت و 4604 عدد روژلب ، 2280 عدد صابون لاغری ، 2280 آمپول آرایشی اجازۀ ورود داده شده است . البته باید 3100 عدد سایۀ چشم و 2400 خط چشم را نیز به آن اضافه کرد . "
آری باید زن ایرانی به بهانه " تجدید " و " تقدیم " و " مقتضیات زمان " هر روز و هر ساعت با وسائلی که در دنیای سرمایه داری تهیه می شود خود را در معرض نمایش بگذارد تا بتواند چنین مصرف کنندۀ لایقی برای کارخانه های اروپایی باشد . اگر زن ایرانی بخواهد خود را فقط برای همسر قانونی و یا برای حضور در مجالس اختصاصی زنان بیاراید ، نه مصرف کنندۀ لایقی برای سرمایه داران غربی خواهد بود و نه وظیفه ومأموریت دیگرش را که عبارت است از انحطاط اخلاق جوانان و ضعف ارادۀ آنان و ایجاد رکود در فعالیت اجتماعی ، به نفع استعمار غرب انجام خواهد داد.
در جامعه های غیر سرمایه داری با همه احساسات ضد مذهبی که در آنجا وجود دارد کمتر شنیده می شود که چنین رسوایی هایی به نام آزادی زن وجود داشته باشد .
4 –
ارزش و احترام زنقبلا گفتیم که مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد . از نظر مغز و فکر نیز تفوق مرد لااقل قابل بحث است . زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد ، ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است . حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است . اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند . اسلام مخصوصا تأکید کرده است که زن هر اندازه متین تر و با وقار تر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد بر احتراش افزوده می شود .
بعدا در تفسیرآیات سورۀ احزاب خواهیم دید که قرآن کریم پس از آنکه توصیه می کند زنان خود را بپوشانند می فرماید : " ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین " یعنی این کار برای این که به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی دهند بهتر است و در نتیجه، دور باش و حشمت آن ها مانع مزاحمت افراد "سبک سر" می گردد .
ادامه دارد...