افزایش کولبری رابطه مستقیمی با رشد نرخ بیکاری دارد. هرچه آمار بیکاری بیشتر شود، کولبری نیز سیر صعودی میگیرد. کولبری در تمام مرزهای کشور از کردستان تا آذربایجان غربی و کرمانشاه رواج گستردهای دارد و به اشکال مختلفی انجام میشود. جدا از این، قاچاق سوخت از مرزهای سیستانوبلوچستان و اقلام لوکس و مصرفی از هرمزگان و خوزستان از دیگر مسیرهای ورود و خروج کالاهای قاچاق است. به اسامی دقت کنید؛ تمام استانها مرزی محسوب میشوند و این دامنه حساسیتها را چندین برابر میکند.
در استان کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی، همهساله تعدادی کولبر به اشکال مختلف جان خود را از دست میدهند؛ یا بر اثر شلیک گلوله کشته میشوند، یا با رفتن روی مینهای خنثینشده و باقیمانده از زمان جنگ، یا بر اثر سرما یا سقوط از کوه. کولبری در مناطق مرزی که تقریبا هیچگونه شغل مولدی وجود ندارد، تنها گزینه برای بقای ساکنان آن نواحی است. گرچه کشاورزی، باغداری و دامداری از جمله مشاغل غالب استان محسوب میشوند، اما کوهستانیبودن، عدم بارش کافی، کمبود آب برای کشاورزی، افزایش جمعیت، اندکبودن حجم و حاصل محصولات و نیز تبعات باقیمانده از سالهای جنگ از جمله موانع جدی برای حذف حرفه کولبری است.
کولبران اغلب به شکلهای مختلف در این حرفه ظاهر میشوند. ابتدا کارفرمایان یا همان صاحبان بار، قاطرداران و در نهایت کولبران. بیشترین سود در این مسیر نصیب صاحبان بار میشود. هرچه نقدینگی و تعداد سفارشدهندگان بیشتر باشد، آنها با بنیه قویتری جلو میآیند و کولبران بیشتری را به خدمت میگیرند.
دسته دوم در این جدول صاحبان حیوانات باربر هستند که قاطرهای خود را که ارزشی بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان دارد، شبانه بین یک تا سه میلیون تومان اجاره میدهند. قاطرها در جابهجایی این بارها نقشی عمده ایفا کرده و در هر نوبت تا صد کیلو بار با خود حمل میکنند؛ در حالی که هر کولبر در نهایت بین ۳۰ تا ۳۵ کیلو بار بر پشت خود حمل میکند. کولبرها آخرین گروه این جدول هستند. آنها در هر نوبت حمل بار بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان مزد دریافت میکنند. اما این همه ماجرا نیست. این حرفه برای تمام اعضای این چرخه همراه با مشکلات بسیار و خطرات جدی است.
نیروهای مرزبانی حسب وظیفه خود، همواره در دل کوهها به حالت کمین هستند. وظیفه آنها طبق قوانین رسمی، جلوگیری از ورود و خروج هرگونه کالای قاچاق است. در همین کمینهاست که بسیاری از دو سوی ماجرا آسیب جدی میبینند. در این شرایط معمولا حیوانات باربر نیز به راحتی هدف گلوله قرار گرفته و کشته میشوند.
در این میان حاشیههایی هست که به اندازه متن اهمیت دارد.
برخی از صاحبان بار با پرداخت رشوههای کلان موفق به عبور بار خود به شکل ایمن میشوند. اگر باری توسط مأموران مرزی توقیف شود، باربر کمتر با شخص کارفرما دچار اصطکاک میشود. اما اگر باری به هر شکل دچار آسیب شود، مثلا پای کولبر یا قاطردار بلغزد و کالا از دست برود، کولبر موظف به پاسخگویی و جبران خسارت است. از سوی دیگر در صورتی که گروه کولبران کمین بخورند و قاطرها در درگیری کشته شوند که هرساله چنین حوادثی بسیار رخ میدهد، صاحبان حیوانات ضرر درخور توجهی کرده، سرمایه کاری خود را از دست میدهند. در این چرخه نگهبانانی هستند که پیشرو این گروه بوده و برای شناسایی کمینها، زودتر از بقیه اعضا و جلوتر حرکت میکنند. اصطلاحا کمینخوردن، موجب مرگ همین نگهبانان میشود.
اما این همه ماجرا نیست. فرماندهان مرزبانی با اشراف بر مشکلات جدی معیشتی کولبران و نبود شغل، اغلب با اغماض و چشمپوشی سعی در ایجاد کمترین درگیری دارند. اما دو مورد بههیچعنوان قابل ترحم نیست؛ قاچاق سلاح و مشروبات الکلی. گفته میشود بار اصلی برخی کولبران اسلحه و مشروب است و یکی از دلایل برخورد شدید با برخی گروههای کولبری همین موارد است. بهخصوسص ورود غیرقانونی سلاح میتواند به شکلی تدریجی، منجر به فاجعهای غیر قابل کنترل شود. همچنین لزوم مراقبت جدی از مرزها برای جلوگیری از هرگونه حادثهای همچون ورود نیروهای داعش، تروریست یا... از دیگر دلایل بروز درگیریهای مرزی است.